روزهای پیش از انتخابات سال 84 را یادم نمیرود ، روزهای عجیبی بود ! در امتداد 27 سالگی انقلاب و پس از حضور گروههای مختلف از نهضت آزادی لیبرال و بنی صدرگرفته تا جریان چپ اسلامی با محوریت موسوی و بعد هاشمی تکنوکرات و خاتمی اصلاح طلب ، گویا دیگر زمان وزن کشی نیروهای انقلابی فرا رسیده بود. بسیاری می گفنتد این انتخابات فقط نمایشی است برای به صحنه آوردن دوباره هاشمی رفسنجانی از سوی نظام و برخی دیگر محمد باقرقالیباف را پیروز نهایی و کاندیدای مطلوب نظام معرفی می کردند.
عده ای دیگر اما پایشان را در یک کفش کرده بودند که مصطفی معین پشتوانه بیست میلیون رای خاتمی را دارد و تصور پیروزی هرکسی جز او اشتباه محض است.البته بودند افرادی که برای علی لاریجانی هم شانس زیادی قایل بودند،مهدی کروبی هم با وعده پنجاه هزار تومانی اش حسابی بر سر زبانها افتاده بود. مهرعلیزاده هم این میان نمک ماجرا بود! و به زعم برخی احمدی نژاد نیز...
اما بر خلاف اکثر پیش بینی ها و نیز بر خلاف نتایج اکثر نظر سنجی ها این محمود احمدی نژاد بود که همراه با رقیب کارآزموده اش اکبر هاشمی رفسنجانی به دور دوم رفت.
3 تیر 84 همه کسانی که نسبت به واژه اصولگرایی آلرژی داشتند پشت سر هاشمی جمع شدند، رسانه های دشمن هم آتش بیار معرکه بودند که اگر احمدی نژاد بیاید مردم را به زور به مسجد خواهند برد و زنان باید برقع پوش شوند، بساط ورزش و هنر را از کشور جمع خواهند کرد و کسانی که شلوار جین بپوشند را سر خواهند تراشید؛ مخالفان اصولگرایی هرچه داشتند به میان آوردند و هاشمی می خواست به هر قیمت فاتح این میدان باشد؛ اما تقدیر به گونه ای دیگر نوشته شده بود و محمود احمدی نژاد با رای جمهور مردم برای چهار سال آینده رییس جمهوری اسلامی ایران شد.
روز تنفیذ دکتر محمود احمدی نژاد شاید یکی از تلخ ترین روزهای اصول ستیزان بود، رییس قوه مجریه کشور که در نگاه آنان باید نماد دوگانگی حاکمیت و اپوزیسیون در قدرت می بود؛ دست رهبر انقلاب را در جلوی چشم جهانیان بوسید و این بوسه آب سردی شد بر پیکر تمام آنانی که لف لف کنان خواب پنبه دانه می دیدند.
آنها امّا شروع کردند به نظریه پردازی و تفسیر این حرکت که این کار شروع لوث کردن ریاست جمهوری است و از این پس رییس جمهور به جای آنکه نماد مردم سالاری باشد دست بوس حاکمیت است و ...
شروع دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد اما بسیاری را بهت زده کرد.گرچه او همان گونه که پیش بینی می شد صراحتا پای ارزش ها واصول اسلامی ایستاد و اندیشه های حضرت امام را دوباره نصب العین فعالیت های اجرایی قرار داد و پس از چندین سال به عنوان رییس اجرایی کشور خواهان نابودی صهیونیسم شد اما نه تنها کسی را به زور به مسجد نبرد و بساط هنر و ورزش را جمع نکرد بلکه سیاست های تند دولت های قبلی را هم زیر سوال برد.
او برداشت غلط از تهاجم فرهنگی و صرف توجه به ظاهر جوانان را خطایی استراتژیک دانست و با افزایش بودجه نهادهای فرهنگی، مساجد و کمک به حوزه های علمیه در صدد تعمیق مبانی و اصول فرهنگ اسلامی برآمد و صرف برخوردهای تند و قهری را نفی کرد و علنا گفت مشکل اصلی ما شکل موی جوانان ما نیست.
در عرصه ورزش هم او به حمایت از ورزش همگانی و حرفه ای پرداخت و با تلاش در جهت رشد ورزش هایی که قبلا مورد بی مهری قرار گرفته بودند و افزایش زیرساخت های عمرانی این بخش توانست در دوره بعدی ریاست جمهوری اش در بازیهای آسیایی چین رتبه چهارم را برای کشورمان به ارمغان بیاورد. وی حتی دستور اجازه ورود بانوان به استادیوم ها را صادر کرد و در دفاع از او گفته شد که جو کنونی استادیوم ها ناپایدار است و به علت مردانه بودن فضاست و با ورود بانوان جو غیر اخلاقی این مراکز تغییرخواهدکرد. فارغ از درست یا غلط بودن این کار که سر انجام نیز صورت نپذیرفت، این عمل نشانگر این بود که بر خلاف تبلیغات صورت گرفته، او در برخورد با مسایل چالش انگیز سعه صدر زیادی دارد.در عرصه هنر و فرهنگ هم او با چنان سینه گشاده ای پای در عرصه گذاشت که برخی مجموعه های اصولگرا متهم به تساهلش کردند.
در انجام وظایف ریاست جمهوری نیز او نه تنها ریاست جمهوری را بر خلاف همتای سابق خود "تدارکاتچی" ندانست بلکه از حداکثر ظرفیت های قانونی برای استفاده از اختیاراتش در جهت حل مسایل و مشکلات مردم استفاده کرد. و همزمان اطاعت از دستورات رهبری عظیم الشان انقلاب را سرلوحه فعالیت های خود داشت به طوریکه عملکرد وی رضایت ایشان را در پی داشته است؛ هرچند برخی از احکام ارشادی ایشان را که مقام معظم رهبری وی را به اجرای آنها ملزم نکرده بودند بنا بر تشخیص خود که چیز دیگری بود اجرا نکرد.
که البته جای خرده گیری هم نیست زیرا وی عمل به دستورات ولایت فقیه را دقیقا همانگونه که باید و نه کمتر و بیشتر از حد شرعی اش ( منهای تاخیر در اجرای عزل آقای مشایی که قابل شماتت است) اجرا می کند. این برخورد را شاید بتوان نمونه این زمانی ماجرای 99 نفر خواند که مقام معظم رهبری خرده گیران به آنها را عده ای انحصار طلب دانست و تهدیدشان کردند اگر به این شماتتهای غیر شرعی ادامه بدهند خود را صدمین نفر آنها خواهند خواند. در این باره می توان به نامه محمد علی انصاری به امام و بیان این نکته که ما می خواهیم علاوه بر عمل در راستای فرامین شما در مسایل نظری موضوعات مختلف هم معتقد به اعتقادات شما باشیم اشاره کرد که حضرت امام در پاسخ وی ضمن احساساتی خواندن وی باب اجتهاد و نظر را برای همیشه در جمهوری اسلامی باز دانستند. همچنین طبق فتوای بسیاری از مراجع عظام، تشخیص موضوع به عهده مکلف است و اگر کسی بدون حجت شرعی در تشخیص موضوع هم بخواهد از کسی تقلید کند بریء الذّمه نیست.
گرچه دکتر احمدی نژاد هم مثل هر انسان دیگری معایبی دارد، به برخی افراد اعتماد ناجایی دارد، گاه سعه صدر بیش از حدی در مسایل فرهنگی دارد و گاه با وجود اینکه ولایتمدار ترین رییس جمهوری اسلامی پس از رحلت حضرت امام است؛ در اجرای فرامین رهبری تاخیر داشته است اما دشمن هیچگاه نخواهد توانست در قامت دایه مهربانتر از مادر با پر رنگ کردن این معایب محاسن کم نظیر او را از چشم ما مخفی کند و از یاد ما ببرد که رهبری انقلاب از او نسبت به سایر روسای جمهور کشور بسیار راضی ترند.
محمود احمدی نژاد پس از پیروزی در انتخابات 84 با احیای شعار عدالت که اسّ الاساس حکومت اسلامی است و با ساده زیستی که لا اقل از پایان جنگ به این سو بسیار کمرنگ شده بود و باعث شده بود مقام معظم رهبری از وقوع مسابقه رفاه طلبی بین مسئولان گلایه کنند و نیز با احیای استکبار ستیزی که از شاخصه های اصلی خطّ امام بود و با کار شبانه روزی برای رفع محرومیت از اقصی نقاط کشور و نیز با درک نسبتا خوب از اسلام و ولایت فقیه و با عقل گرایی در برخورد با موضوعات فرهنگی و پرهیز از شتابزدگی -که در جدید ترین بروز خود باعث اجرای غرور آفرین طرح تحول اقتصادی شد- و بسیاری محاسن دیگر؛ هم نشان داد یکی از رویش های مبارک انقلاب اسلامی است وهم توانست با جلب قلوب مردم در حساسترین انتخابات جمهوری اسلامی، 25 میلیون رای به سبد اصولگرایی بریزد؛ جمهوری اسلامی را آبرو ببخشد، قلب ولی امر مسلمین را شاد کند و مقدمه ساز یک جشن حقیقی برای دوستان و یک زلزله سیاسی برای دشمنان گردد.
با این اوصاف وپس از امید بسیار دشمن به درماندگی انقلابیون سابق و خیال استحاله نظام و هضم آن در نظم ناعادلانه جهانی، وقتی ناگهان محمود احمدی نژاد سر بر می آورد و تمام محاسبات آنان را نقش بر آب می کند؛ آیا دشمن درمانده که مفهوم امداد غیبی را نمی فهمد؛ حق ندارد ادعا کند نظام این مورد عجیب را از "لپ لپ" در آورده ؟!