به گزارش 598 به نقل از مشرق؛
بسیاری از تحلیلگران قطر و شیخ «حمد بن جاسم آلخلیفه»، را «اسب تروای»
آمریکا و رژیم صهیونیستی در خاورمیانه میدانند. تلاش بی وقفه و کاملا
نافرجام این «اسب تروا» در توطئه سوریه، هزینه های مادی و معنوی سنگین برای
وی در پی داشته است. در این گزارش با زوایای مختلف زندگی امیر قطر آشنا
خواهیم شد.
شیخ «حمد بن جاسم آلخلیفه»، حاکم شیخنشین کوچک قطر در
حاشیه جنوبی خلیج فارس چندی است که پای را از حدود وسعت جغرافیایی و قدرت و
اقتدار خویش در عرصه منطقهای و بین المللی فراتر نهاده و تلاش میکند،
نقشی فراتر از حد و اندازههای خود ایفا کند. مطلب زیر نگاهی به این کشور و
امیر آن و سیاستهایش در این عرصه دارد.
کشور قطر
قطر
کشوری در منطقه خاورمیانه در کنار آبهای خلیج فارس است که در گذشته به
عنوان مرکزی عمده برای صید مروارید شناخته میشد، اما امروزه با منابع
فراوان نفت و گازش در دنیا شناخته شده است.
این کشور از جنوب با عربستان سعودی، همسایه و به شکل شبه جزیرهای است که اطراف آن را آبهای خلیج فارس فراگرفته است.
قطر از جمله چندین امیرنشین منطقه است که مدتی تحت سلطه عثمانی، انگلیس و بحرین بود تا اینکه در سال ۱۹۷۱ به استقلال رسید.
شیخ حمد بن خلیفه آلثانیدر حال حاضر شیخ «حمد بن خلیفه آلثانی» بر این کشور حکومت میکند و پیش از او پدرش شیخ «خلیفه بن حمد آلثانی» بر قطر حکومت میکرد.
شیخ حمد در سال 1952 در دوحه قطر به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتیاش را در قطر سپری کرد و بعد به انگلستان رفت و در آکادمی نظامی «ساند هرست» مشغول تحصیل شد.
پس
از آن به کشورش بازگشت و در سال 1971 با درجه سرهنگ دومی در نیروهای مسلح
قطر به فعالیت پرداخت و فرماندهی گردان یک این کشور را برعهده گرفت.
در
سال 1972 زمانی که پدرش؛ خلیفه بن حمد قدرت را در قطر به دست داشت، شیخ
حمد ترفیع مقام یافت تا به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح قطر برگزیده شود.
امیر قطر در هنگام تحصیل در دانشکده نظامی سلطنتی انگلیس (نفر سوم از سمت راست)
شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی
امير قطر در مراحل مختلف عمر
شيخ تمیم بم حمد بن خليفة آل ثاني، ولیعهد قطر فرزند موزه المسند
امير قطر و در کنارش شيخ محمد بن راشد المكتوم امیر امارات در کنار یکی از سواحل در جوانی
کودتای پسر علیه پدردر
27 ژوئن 1995 امیر فعلی قطر که در آن زمان ولیعهد قطر به شمار میآمد،
علیه پدرش دست به کودتای سفید زد. شیخ حمد، ولیعهد وقت قطر پس از کودتا خود
را امیر جدید خواند و سایر اعضای خانواده حاکم نیز با او بیعت کردند.
امیر
وقت قطر در هنگام کودتا در خارج از کشور حضور داشت و فرزندش که همزمان با
ولیعهدی، فرماندهی ارتش را نیز عهده داشت، با هماهنگی سایر شاهزادگان و
اعضای ارشد خانواده حاکم، قدرت را در این کشور در دست گرفتند.
در
این کودتای سفید هیچ درگیری مسلحانه یا خون ریزی اتفاق نیفتاد و تنها
واحدهای از ارتش در مناطق مهم قطر مستقر شده بودند. پدر امیر قطر نیز پس از
این حادثه ، به مدت پنج سال در میان کشورهای عربستان سعودی و امارات در
حال رفت و آمد بود، ولی پس از آن به لندن رفت.
شیخ خلیفه از زمان
کودتا تاکنون در خارج از قطر حضور دارد و تنها برای یک مرتبه یعنی در سال
2004 برای حضور در مراسم تشییع جنازه یکی از همسران خود، برای مدت کوتاهی
به قطر رفت.
جالب اینکه شیخ خلیفه نیز در سال 1972 علیه امیر وقت قطر کودتا کرد و قدرت را در درست گرفته بود.شیخ خلیفه بن خلیفه آل ثانی، پدر - شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر
نقش شیخه موزه در کودتای امیر قطر علیه پدرش«موزه
بنت ناصرالمسند» چهارمین زن شيخ حمد امیر قطر و اولین بانوی قدرتمند این
شیخنشین به شمار میآید. وی که در سال 1959 در منطقه «الخور» واقع در شمال
قطر و بنا به استناد برخی اخبار ایرانی الاصل و اهل شیراز است، بر اساس یک
مصالحه سیاسی و اقتصادی با شیخ حمد ازدواج کرد.
با توجه به نفوذی
که شیخه موزه در شیخ حمد دارد و روحیاتش بسیاری او را مغز متفکر کودتای شیخ
حمد علیه پدرش جهت به دست گرفتن قدرت در قطر توسط شیخ حمد میدانند.
منابع
آگاه و نزدیک به خاندان آلثانی با تاکید بر اینکه موزه نقشی اساسی را در
انقلاب شیخ حمد بر شیخ خلیفه میدانند و در این زمینه میگویند، صرف نظر از
اختلافاتی که بین پدر امیر کنونی قطر با پدر موزه وجود داشت و قرار شد، با
این ازدواج به پایان برسد، شیخ موزه خواهان انتخاب پسرش «شیخ تمیم» به
جای پسر بزرگ شیخ حمد یعنی «شیخ مشعل» به ولی عهدی بود که از قضا مورد توجه
بسیار زیاد پدر امیر قطر قرار داشت و همواره به او پس از شیخ حمد به عنوان
امیر قطر نگاه میکرد و همین موجب شد تا با دو هدف به قدرت رسیدن شیخ حمد و
انتصاب شیخ تمیم به ولیعهدی قطر طرح کودتای شیخ حمد بر پدرش را
برنامهریزی و هدایت کند.
شیخه موزه همسر چهارم امیر قطر
امیر قطر؛ شیخه موزه در وسط و شیخ تمیم ولیعهد سمت چپ
جنجال های اخیر و درخواست طلاق موزهمنابع آگاه از تیرهشدن روابط "شیخه موزه بنت ناصر”، همسر دردانه امیر قطر
که نفوذ بسیاری چه در شخص وی و چه در امور مملکتی این شیخنشین حاشیه جنوب
خلیج فارس داشت، خبر میدهند. گویا اختلافات شیخ حمد و شیخه موزه به حدی
عمیق شده که میانجیگری برخی از شیخهای حوزه خلیج فارس برای قانعکردن
شیخه موزه برای بازگشت به کاخ شیخ حمد و رضایتدادن به ازدواج امیر قطر با
یک زن دیگر راه به جایی نبرده است. شیخه موزه تأکید کرده که قصر شیخ حمد باید تنها یک همسر را
به خود ببیند و آن هم خود اوست.
موزه تصمیم گرفته بودجهای بالغ بر هفت میلیارد دلار از امیر قطر دریافت
کند که آن را برای انجام کارهای پرورشی و تربیتی در اختیارش گذاشته بود و
سپس کاخ امیر را ترک کند تا بدین ترتیب شیخ حمد زندگی مشترک جدید خود را با
همسر جدیدی که برای خود انتخاب کرده و گفته میشود تنها ۱۷ سال دارد آغاز
کند.
موزه پس از ترک کاخ شیخ حمد، با هواپیمای اختصاصی خود
راهی آمریکا خواهد شد تا مدتی را در ایالت کالیفورنیا در کاخ یکی از
بازرگانان قطری که از دوستان شیخ حمد است، سپری کند.
به قدرت رسیدن شیخ حمد و سیاستهای در پیش گرفته شده
بسیاری از تحلیلگران از قطر تحت عنوان «اسب تروا»
آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه یاد و تاکید میکنند، شیخ حمد از همان زمان
که در انگلستان مشغول به تحصیل بود، علاقه بسیاری به خوش خدمتی و رفع
نیازهای غرب برای کسب حمایت آنها و جلوگیری از زد و بند و لابیهای غربی با
مخالفانش در داخل و خارج قطر داشت، همین موجب شد تا وی از همان زمان که
قدرت را در قطر به دست گرفت، نه تنها سیاست نزدیکی به غرب که نزدیکی به
اسرائیل را نیز در پیش گیرد.
این درحالی است که بلند پروازی امیر
قطر پس از رسیدن به قدرت برای ایفای نقش موثر منطقهای و بین المللی و
رهایی از سلطه سعودیها نقش بسزایی در اتخاذ این سیاستها توسط شیخ حمد
داشت.
در این ارتباط شیخ حمد به قدرت رسانهای قطر نیز توجه بسیار
کرد و به همین دلیل در سال 1996 با پرداخت 150 میلیون دلار بیشتر کارکنان
عرب رادیو بیبیسی را برای راهاندازی شبکه «الجزیره» جذب کرد، شبکهای که
با درپیش گرفتن سیاستی هوشمندانه توانست برای مدتی اعتماد بینندگان عرب را
به خود جلب کند، بینندگانی که در آن زمان گرفتار رسانههای دولتی غیرمستقل
کشورهای خود بودند.
قطر و رابطه با القاعده و بن لادن
درباره
رابطه قطر با سازمان تروریستی القاعده و رهبر سابق آن «اسامه بن لادن»
سخنهای بسیار گفته شده است، از جمله اینکه یک روزنامه انگلیسی گفته بود که
اسامه بن لادن خود هزینههای مالی شبکه الجزیره را از طریق شرکتهایی که
موجودیت خارجی نداشتند، تامین میکرد و شخص بن لادن در بسیاری از شیوخ عرب
خلیج فارس نفوذ بسیار داشت که از جمله آنها شیخ حمد بن خلیفه آلثانی، امیر
قطر بود.
این شیوخ این رابطه را نه از روی علاقه به بن لادن، بلکه
برای جلب توجه و حمایت وی داشتند تا مبادا زمانی آماج حملات او قرار گیرند و
دلیل این مدعا ادامه ارتباط این شیوخ و به ویژه شیخ حمد با القاعده و
طالبان حتی پس از مرگ بن لادن قابل ملاحظه است، بگونهای که در برههای از
زمان گفته شد که طالبان درصدد گشایش دفتری برای خود در قطر است و نمانیدگان
آن رفت و آمدهایی نیز به قطر داشته و مذاکراتی هم با شیخ حمد انجام دادند.
بارزترین
نمود ارتباط شیخ حمد با القاعده در حال حاضر را میتوان در جذب اعضای این
سازمان تروریستی و به خدمت گرفتن و سپس گسیل کردن آنها به سوریه ملاحظه
کرد.
قطر و رابطه با رژیم صهیونیستی
رابطه
قطر با اسرائیل اگرچه در ابتدا مخفیانه و در پشت دربهای بسته صورت
میگرفت، اما هم اکنون و به خصوص در قبال بحران سوریه کاملا روشن و عیان
است. این درحالی است که پیشتر نیز مسئولان قطری به نحوی به رابطه خو با
اسرائیل اذعان کرده بودند.
امیر قطر در دیدار با تزیپی لیونی، وزیر سابق خارجه رژیم صهیونیستی
امیر قطر در دیدار با شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی
در اینباره میتوان به بخشی از گفتوگوی امیر قطر با شبکه الجزیره قطر در
سال گذشته اشاره کرد که درباره روابط اسرائیل و قطر تاکید کرده بود، روابط
دوحه و تلآویو آشکار و قوی است.امير قطر در توجیه این رابطه گفت
که اگرچه اسرائيل، قطر را كشوری دوست نمیداند، اما تا زمانیكه اسرائيل
درباره سازش جدی باشد، قطر به روابط خود با آن ادامه خواهد داد.شیخ
حمد به پخش تصاویر صهیونیستها از شبکه الجزیره و مصاحبه با آنان برای
رساندن صدای آنها به جهان عرب به عنوان یک نقطه بارز در روابط گذشته دوحه و
تلآویو اشاره کرد.روزنامه صهیونیستی معاريو نیز در گزارشی به نقل
از يك هفتهنامه فرانسوی نوشت: «بنيامين نتانياهو»، نخستوزير اسرائيل
محرمانه با شیخ «حمد بن جاسم»، همتای قطری خود در پاريس ديدار کرده است.معاريو
در گزارش خود نوشته بود، روابط قطر و اسرائيل بعد از جنگ غزه قطع شد، اما
قطر بعدها با ارسال دو نامه جداگانه خواستار از سرگيری روابط با اسرائيل شد
که با مخالفت نتانیاهو و «آویگدور لیبرمن»، وزیر خارجه اسرائیل مواجه شده
بود.قطر و فلسطیناگرچه
تاکنون قطر تلاش داشته خود را به عنوان یکی از حامیان قضیه فلسطینی معرفی
کند، اما هرآنچه این کشور و امیر آن در این راستا انجام داده، ضربه زدن به
این قضیه بوده است، تنها در یکی از این نمونهها هفتهنامه فلسطینی
«المنار» پرده از تلاش قطر جهت برگزاری نشست «اتاق فکر» با هدف یافتن
راهحل سیاسی برای منازعه فلسطینی-اسرائیلی پرده برداشت و نوشت: این دیدار
قریب الوقوع پوششی برای راهحل حذفی قضیه فلسطین است که قطر و اسرائیل طی
چند ماه در دیدارهای محرمانه آن را تهیه کرده و امیر قطر متعهد شده تا این
راهحل را در صحنه فلسطین از طریق اعمال فشار و تهدید بازاریابی کرده و در
سایه اوضاع آشفته جهان عرب آن را به فلسطینیان بقبولاند.آخرین خدمت
قطر به قضیه فلسطینی نیز صرف نظر از سفر شیخ حمد به نوار غزه که بسیاری آن
را تلاشی برای تفرقهافکنی و تعمیق اختلافات بین فلسطینیان به ویژه
تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری با حماس در نوار غزه دانستند،
دست داشتن در ترور «احمد الجعبری» یکی از فرماندهان نظامی جنبش حماس بود.در
این ارتباط یک مقام مسئول دیپلماتیک اروپایی به هفتهنامه فلسطینی
«المنار» به نقل از منابع رسانهای و سیاسی اسرائیلی گفت که تل آویو برای
تجاوز جدید خود به غزه و ترور احمد الجعبری زمینهسازی کرده بود و 12 ساعت
پیش از ترور جعبری، اسرائیل علاوه بر اطلاع دادن این موضوع به دولت آمریکا،
دفتر نخستوزیری اسرائیل نیز مکالمهای با امیر قطر و نخستوزیر آن داشته و
طی این گفتوگو مسئله آتشبس در نوار غزه را مطرح کرده بود.این
منبع آگاه دیپلماتیک اروپایی در ادامه افزوده است که پس از ترور جعبری،
رئیس دفتر نتانیاهو بار دیگر با امیر شیخنشین قطر تماس گرفته و از وی
خواسته تا به منظور جلوگیری از بروز تحولات خطرناک در منطقه برای آتشبس
وارد عمل شود و دوحه نیز بلافاصله تماسهایی با قاهره و رهبران حماس برقرار
کرده و خواستار آرام سازی اوضاع شده است. اما شاخه نظامی حماس و برخی
رهبران سیاسی آن، این درخواست قطر را رد کرده و حتی برخی از آنها خواستار
قطع رابطه با دوحه شدند.قطر و بحران سوریهالف: قطر در مرحله اول بحران سوریه:
سوریه از ماه مارس 2011 تاکنون صحنه ناآرامی و بحران است. در مرحله اول
بحران سوریه که خود را به شکل برگزاری تظاهراتها و راهپیماییهای
اعتراضآمیز نشان داد، قطر به صورت پنهانی و در خفا به تحریک معارضان سوری
پرداخت تا به دامنه اعتراضهای خود وسعت بیشتری دهند، چه بسا اگر تحریکات
کشورهایی چون قطر نبود، بحران سوریه با توجه به تعامل دمشق با آن و پیش
گرفتن راه اصلاحات و گفتوگو با معارضان به پایان میرسید و هیچگاه پای به
مرحله مبارزات مسلحانه نمیگذاشت، اما این دخالتها و تحریکات نه تنها
موجب حل بحران نشدند، بلکه آن را وارد مرحله خطرناکتری به نام رویارویی
مشلحانه کردند.ب: قطر در مرحله دوم بحران سوریه:
مرحله دوم بحران سوریه را باید آغاز مبارزات مسلحانه معارضان و حمایت مالی
و نظامی مخفیانه طرفهای منطقهای و بین المللی ملاحظه کرد.در این
مرحله کشوری چون قطر و در کنار آن رژیم سعودی به حمایت مالی و نظامی
مخفیانه از معارضان مسلح پرداخت و با در اختیار قرار دادن پول و سلاح به
معارضان آنها را در اقداماتشان جریتر کرد. همچنین در این مرحله قطر
تلاشهایی را برای به خدمت گرفتن مزدورانی از القاعده برای اعزام آنها به
سوریه جهت جنگیدن در کنار معارضان مسلح در پیش گرفت.صرف نظر از
سیاستهای داخلی اتخاذ شده در مواجهه با بحران سوریه، در این مرحله قطر
سیاستهای در قالب اتحادیه عرب برای براندازی نظام سوریه اتخاذ کرد که
تصمیم به تحریم اقتصادی، تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه و اعزام ناظران
اتحادیه عرب از جمله این تلاشهای عربی به شمار میآیند که کشور کوچک قطر
تاکنون فعالترین تحرکات ضدسوری را داشته، چنان که حتی تصمیمهای جمعی
اتحادیه نیز با پیشنهاد و پیگیری مصرانه مقامات دوحه اتخاذ شدهاند. شیخ حمد برای سقوط بشار هر آنچه را در توان داشت، مبذول کرد
ولی موفق نشد
ج:قطر در مرحله سوم بحران سوریه:
در مرحله سوم همه دستها رو شده بودند و جامعه بین المللی دوستان سوریه از
دشمنان آن را باز شناخته بود، از جمله اینکه همه دریافته بودند، قطر از
جمله کشورهایی است که کمر به همت نابودی سوریه بسته است و شیخ حمد بن جاسم
بارها و به مناسبتهای مختلف از نسبت به تامین مالی هرگونه اقدام نظامی
علیه سوریه و حتی پیشنهاد اعزام نیروهای نظامی کشورهای عربی، به بهانه
منظور توقف ناآرامیهای چند ماهه در سوریه سخن گفته بود.
در
این مرحله دوحه با پشتیبانی سعودیها حمایت مالی، اطلاعاتی و نظامی از
ارتش آزاد سوریه در همکاری با رژیم صهیونیستی و از طریق خاک ترکیه را آغاز
کرد و بنابر گزارشها ژنرال «العطیه»، رئیس ستاد ارتش قطر گروهی متشکل از
2500 عنصر نظامی متشکل از تندروهای تکفیری مسلح لیبیایی و عناصر گروه
تروریستی «انصار السنه» عراق را با هواپیما به دو پایگاه آموزشی در شهر
انطاکیه؛ در مناطق مرزی ترکیه با سوریه، منتقل کرد و این اقدامات همچنان
ادامه دارد که تمامی این تلاشها با ناکامی و شکست مواجه شدهاند.تلاشها
برای براندازی نظام سوریه تا به آنجا پیش رفت که در این اواخر منابع خبری
از تلاش قطر برای ترور «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه پرده برداشتند. در
این ارتباط روزنامه لبنانی «الدیار» نوشت که شیخ «حمد بن جاسم»، نخستوزیر
قطر به همراه رئیس دستگاه جاسوسی این کشور که اخیرا به سرزمینهای اشغالی
سفر کرده بودند، با مقامات صهیونیستی درباره تلاش دوباره برای ترور بشار
اسد بحث و تبادل نظر کردند.بر اساس اطلاعات به دست آمده رئیس
موساد، حمد بن جاسم را به سرزمینهای اشغالی دعوت کرد تا با مقامات قطری
درباره موضوع ترور بشار اسد رایزنی و راههای موجود برای اجرای این توطئه را
بررسی کند. این توطئه قرار بود از راههای زیر به اجرا گذاشته شود:
اول:
نفوذ اسرائیلی - قطری در بین افسران بلندپایه سوری نزدیک به بشار اسد که
روحیه و تعصب لازم و قوی برای تیراندازی به سوی رئیس جمهوری سوریه را داشته
باشند؛دو: قرار دادن میکروب در کف دست یکی از مسئولان سوری تا زمانی که با بشار اسد دست میدهد این میکروب به وی منتقل شود؛سه: مسموم کردن غذای بشار اسد با مادهای شیمیایی.چهار: نفوذ
به درون دایره امنیتی مسئول برقراری امنیت بشار اسد از طریق یکی از افسران
بلندپایه، از طریق مبالغ هنگفت مالی، به شرط بمبگذاری در قسمت ورودی قصر
ریاست جمهوری و منفجر کردن آن بعد از ورود اسد به کاخ ریاست جمهوری؛پنج:
هدف قرار دادن اسد هنگام انتقال از دمشق به فرودگاه لاذقیه توسط افراد
مسلح و اطراف فرودگاه توسط موشکهای زمین به هوای «استینگر» و پس از آن
پرتاب 50 فروند موشک به سوی هواپیمای حامل بشار اسد.چرا قطر درپی براندازی نظام در سوریه استموارد
فوق به وضوح نشان از آن دارد که قطر به چیزی جز طرح براندازی نظام کنونی
سوریه متعهد نیست. اما سوال آن است که چرا کشور قطر با این وزن و حجم سیاسی
کوچک در برخورد با مسئله سوریه چنین موضع خصمانهای را برگزیده است؟کشور
قطر را با دارا بودن 12 هزار کیلومترمربع مساحت و یک و نیم میلیون نفر
جمعیت، بدون شک میبایست یک کشور ذره نامید. در نظریههای روابط بین الملل و
سیاست خارجی، عمدهترین چالش پیش روی دولتهایی از این دست، حفظ بقا است.
بر این اساس گفته شده، چنین کشورهایی یا با ابرقدرتها متحد نظامی میشوند
تا دشمنان آنها نتوانند به آنان حمله کنند و یا این که سعی میکنند، بین
قدرتهای منطقه و یا قدرتهای جهانی ، توازن به وجود آورند.هدف هر
دو رویکرد بالا تضمن بقا، امنیت و تامین منافع ملی است. در نگاهی سریع به
رفتار خارجی قطر و به ویژه با توجه به مواضع آن در مقابل بهار عربی و
نمونههایی چون میانجیگری در ششمین جنگ دولت یمن با حوثیها، تلاش در
ایجاد ثبات در لبنان، میانجیگری در مسائل دارفور سودان، جنگ ۲۲ روزه غزه،
حضور در حمله به لیبی و تحولات این کشور، موضع تهاجمی نسبت به تحولات سوریه
و همچنین میزبانی نیروهای خارج شده آمریکایی و جنگندههای آن از عربستان،
پس از حادثه 11 سپتامبر و برقراری روابط نسبتاً باز با رژیم صهیونیتسی و
ارتباط مسالمتآمیز با همسایگان و حتی رابطه با فتح و حماس و... میتوان
گفت، این کشور ترکیبی از دو رویکرد فوق را برگزیده است.به اعتقاد
تحلیلگران، قطر با اتخاذ این رویکرد در کنار سیاستهای متخذه داخلی همچون
تضمین ثروت و رفاه عمومی، محدودیت تصمیمگیری در دست عدهای محدود و حضور
در حوزه رسانه توانسته است، نقشهایی فراتر از جایگاه و ظرفیتهای
منطقهایش ایفا کند و وزن و تاثیرگذاری خود را از سطح یک کشور کوچک به سطح
فعال منطقهای و حاضر در ائتلافهای بین المللی برساند.بر همین
اساس تحلیلگران معتقدند، شیخ حمد با ورود به همه حوزههای بحران میکوشد تا
با بلند پروازیهای بزرگ و دیپلماسی فعال مانع از آن شود، کسی به جغرافیای
ذرهبینی آن بیاندیشد.هم
اکنون قطر هزینههای سنگینی را در سوریه صرف کرده است، و به دنبال آن است،
در تصمیم گیریها آینده این کشور تأثیرگذار باشد. این کشور با توجه به
نقشی که در لیبی و مصر و در مناطق اختلافزا با عربستان مانند بحرین و یمن
داشته، در حال حاضرتلاش دارد در سوریه هم نقشی را برای خود تعریف کند.
البته
طبیعی است، درباره سوریه آزادی عمل بیشتری برای برخورد جدیتر دارد. به
این دلیل که قطر در مسئله سوریه پشتیبانی عربستان را نیز در اختیار دارد،
در صورتیکه در مناطقی مانند یمن یا مصر، عربستان سعودی چندان با حضور قطر
در کنار خود موافق نبود. اما در سوریه این منافع به حدی است که باعث
میشود، علیرغم اینکه عربستان با جنبشهای مردمی در مناطق دیگر موافق نیست،
از تحرکات مردمی در سوریه حمایت کند.منازعه شیعه و سنی در سوریه
با توجه به اینکه علویان بخشی از شیعیان منطقه به حساب میآیند، در این
نگاه قطر بسیار تاثیرگذار است. علاوه بر منازعه شیعه و سنی، مسئله ایران و
لبنان هم موجب میشود، قطر از تغییر رژیم در سوریه حمایت کند. به همین دلیل
به نظر میرسد دست قطر در این خصوص باز است و میتواند فعالیت بیشتری
داشته باشد.اما نکته مهم آن است که اصرار بر چنین سیاستهای یک
جانبه و تهاجمی باعث افزایش تنش در منطقه خواهد شد و پیامد آن میتواند
ناکامی در سیاستهای این کشور و شکست رویای بازیگر فعال باشد.جدای
از این مسئله و حتی به شکلی مهمتر چنین اقداماتی از نظر بین المللی تنها
تامینکننده منافع کشورهای غربی و آمریکا است. از همینرو همان گونه که
روسها و چینیها همواره تاکید کرده و نشان دادهاند، چندان با این اقدامات
همراه نشده و سرانجام این اقدامات یک سویه را به شکست میکشانند.
منابع و مآخذ:
http://ejabat.google.com/ejabat/thread?tid=788322ebda752269&pli=1
http://www.arabtimes.com/writer/05.htm
http://www.siyassa.org.eg/NewsContent/2/106/2135/%D8%AA%D8%AD%D9%84%D9%8A%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D9%89/-%20-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%B6%20.aspx
http://aawsat.com/leader.asp?section=3&issueno=12061&article=652993
http://www.traidnt.net/vb/traidnt1466776/
http://www.syriamore.com/fullnews.php?news_id=22320
http://wrnewz.com/%D9%82%D8%B7%D8%B1-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B1%D9%8A%D8%AF-%D8%B3%D8%B1%D9%8A%D8%B9-%D9%84%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%83%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%B5%D9%87%D9%8A/
http://arabic.rt.com/news_all_news/news/599136
http://www.mostakbaliat.com/?p=27684
http://www.manar.com/page-2477-ar.html
http://www.manar.com/atemplate.php?id=4422
http://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B7%D8%B1
http://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%AE_%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%AE%D9%84%D9%8A%D9%81%D8%A9_%D8%A2%D9%84_%D8%AB%D8%A7%D9%86%D9%8A
http://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D9%86%D8%AF