برچسب ها - فامیل
از امكانات دنيا و چيزهايي كه در اختيار است به نفع اسلام و ميهن و اشاعه فرهنگ اسلامي استفاده كنيد. در امانت هاي خدا در نزد شما هاست امانت داري نماييد كه بالاترين امانت ها جمهوري اسلامي ايران و رهبري معظم آن است.
کد خبر: ۶۲۰۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۳۰

کد خبر: ۶۱۴۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۸

شهروندان تأکید دارند تلویزیون باید برای کارمندان و هنرمندانی که در رسانه‌اش فعالیت می‌کند ضوابطی قرار دهد تا ظاهر آنها در تلویزیون با ظاهری که در جامعه دارند تا این حد متفاوت نبوده و مردمی که به آنها به چشم الگو می‌نگرند دچار تناقض نشوند.
کد خبر: ۶۰۸۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۴

شهید ناصر به دور از هیاهو در گردان کار می‌کرد. او شاگرد خلف حاج عبدالله بود. اعتقاد داشت باید آینده جنگ رو دید، باید برای 20 سال جنگ نیرو و برنامه داشت.
کد خبر: ۵۸۶۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۱۶

بازيکن جديد تيم فوتبال استقلال با بيان اين که از بازگشت به تيم محبوبش خوشحال است، گفت: مي‌خواهم با بازي در استقلال جلوي چشم کي‌روش باشم تا دوباره من را به تيم ملي دعوت کند.
کد خبر: ۵۸۲۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۱۲

سایت روزنامه ایران سخنان منتشر نشده احمدی نژاد در ملاقات هفته گذشته با نمایندگان منتخب مجلس نهم را منتشر کرد.
کد خبر: ۵۸۲۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۱۲

یکی از شاگردان حضرت امام خمینی از قول مرحوم حاج آقا مصطفی نقل کردند که امام فرمود: من تا الان نتوانستم تصور کنم که ترس چیست.
کد خبر: ۵۷۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۱۰

خوب می دانی که این اولین نامه ای نیست که برای تو می نویسم و خوب می دانم که آخرینش هم نخواهد بود. چرا که بعد از رفتنت تازه وقتت آزاد شده و می توانی بی هیچ مضیقه و بی هیچ عجله ای حرفهایم را گوش کنی.
کد خبر: ۵۶۹۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۶

عیسی ترائوره گفت: اگر قشنگ بروید پرونده من را ببیند، می فهمید که من چقدر آدم مهمی هستم. من حتی باعث شدم تا رابطه سیاسی دو کشور خوب شود. رئیس جمهور ما با رئیس جمهور ایران دوست شود.
کد خبر: ۵۶۲۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۲

عیسی ترائوره گفت: اگر قشنگ بروید پرونده من را ببیند، می فهمید که من چقدر آدم مهمی هستم. من حتی باعث شدم تا رابطه سیاسی دو کشور خوب شود. رئیس جمهور ما با رئیس جمهور ایران دوست شود.
کد خبر: ۵۶۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۱

وقتی پدر آقای خامنه ای می اومد اگر جلسه ی ریاست جمهوری با یه رئیس جمهور خارجی ولو بود وقتی پدر ایشون وارد میشدند ایشون تمام قد می ایستادند به طرف پدرشون با سرعت می دویدند و حتما دست پدرشون رو می بوسید
کد خبر: ۵۴۹۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۵

انتخاب مضمون یکی از مسائل بسیار مهمی است که در تعیین کیفیت و جذابیت طرح اولیه داستان مطرح می شود.
کد خبر: ۵۴۷۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۴

شاید عجیب و باور نکردنی باشد اما واقعیت دارد که بسیاری از مردان کل مدت سال را چشم‌انتظار فرارسیدن روز زن بوده و سعی می‌کنند یک روز خاطره‌انگیز و ماندگار را برای همسر و شریک زندگی خود خلق کنند.
کد خبر: ۵۴۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۳

کد خبر: ۵۴۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۱

زنی در منطقه هارتپول انگلستان پس از مرگ پسرش یک موسسه خیریه را راه اندازی کرده است و برای جلب حمایت برای موسسه خود نامی متشکل از 161 کلمه را انتخاب کرده است.
کد خبر: ۵۳۷۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۸

زنی در منطقه هارتپول انگلستان پس از مرگ پسرش یک موسسه خیریه را راه اندازی کرده است و برای جلب حمایت برای موسسه خود نامی متشکل از 161 کلمه را انتخاب کرده است.
کد خبر: ۵۳۷۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۸

زنی در منطقه هارتپول انگلستان پس از مرگ پسرش یک موسسه خیریه را راه اندازی کرده است و برای جلب حمایت برای موسسه خود نامی متشکل از 161 کلمه را انتخاب کرده است.
کد خبر: ۵۳۷۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۹

زنی در منطقه هارتپول انگلستان پس از مرگ پسرش یک موسسه خیریه را راه اندازی کرده است و برای جلب حمایت برای موسسه خود نامی متشکل از 161 کلمه را انتخاب کرده است.
کد خبر: ۵۳۷۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۸

همسر شهید شیرودی گفت: شهید شیرودی امام (ره) را در حد یک مرد الهی و کسی که هیچگاه اشتباه نمی‌کند قبول داشت و حتی در یکی از سخنرانی‌هایش گفته بود اگر امام(ره) بگوید هر دو فرزندت را قربانی کن درنگ نمی‌کنم؛ چون معتقدم امام اشتباه نمی‌کند.
کد خبر: ۵۳۲۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۶

خلاصه بیانات حجت الاسلام پناهیان در محضر رهبر انقلاب:
از صلیب سرخ آمدند گفتند «در اردوگاه شما را شکنجه‌تان می‌کنند یا نه؟» همه به آقا سید نگاه کردند، آقا سید جواب نمی‌دهد،... این آقا رفت نوشت اینجا خبری از شکنجه نیست.فرمانده پادگان آقای ابوترابی را برد در اتاق، گفت: «تو از ما نمی‌ترسی؟ تو بیشتر از همه کتک خوردی ... چرا به اینها نگفتی که ما تو را شکنجه می‌کنیم و همه را می‌زنیم؟»آقای ابوترابی برگشت فرمود: «ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند، دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کافرها نمی‌برند.» می‌گوید این فرمانده کلاهش را زد زمین گفت من نوکر شما هستم...
کد خبر: ۵۲۲۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۱

جدیدترین اخبار پربازدید ها