کد خبر: ۹۹۸۴۲
زمان انتشار: ۰۰:۰۹     ۲۵ آذر ۱۳۹۱
یک اندیشکده آمریکایی با بررسی مواردی که امنیت ملی آمریکا را تهدید می‌کند به بحث امنیت هسته‌ای پرداخته و با اشاره به چالش‌های هسته‌ای پیش روی آمریکا نسبت به غیرعاقلانه بودن استفاده از قوای نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران هشدار می‌دهد.

به گزارش ارس، «جاشوآ فوست» تحلیلگر عضو اندیشکده «پروژه امنیت آمریکایی» در مقاله‌ای با عنوان «چالش‌های حساس امنیت ملی» که در پایگاه اینترنتی این اندیشکده منتشر شد، به بررسی این چالش‌های امنیت ملی آمریکا پرداخته است.

بخش سوم این گزارش به شرح زیر است:

* دیپلماسی عمومی بخش حساسی از امنیت ملی آمریکا است

دیپلماسی عمومی و ارتباطات راهبردی

خلاصه:

- دیپلماسی عمومی یک بخش اساسی و حساس از امنیت ملی است که مستلزم برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و برقراری رابطه است.

- گوش دادن به افکار عمومی خارج به آمریکا اجازه می دهد با مهارت به سیاست‌ها شکل داده و ارسال پیام را به ترتیبی به پیش ببرد که بهتر بتواند به اهداف راهبردی دست پیدا کند.

- ارسال پیام موقعی اعتبار خود را از دست می دهد که با عمل همراه نباشد. ناکامی در ارایه حمایت‌های لازم از سیاست‌ها موجب از بین رفتن اعتماد می‌شود.

- به منظور به حداکثر رساندن کارایی دیپلماسی عمومی، آمریکا باید اول و پیش از هر کاری کیفیت روایت و ارسال پیام خود را تقویت کند.

دیپلماسی عمومی عبارتست از ارتباط با افکار عمومی خارجی به منظور دستیابی به اهداف سیاست خارجی. این امر جنبه حیاتی از راهبرد امنیت ملی ما است و باید موید روند سیاستگذاری باشد. به گفته «ادوارد مورو» مدیر آژانس اطلاع‌رسانی آمریکا در دولت جان اف‌کندی، دیپلماسی عمومی باید «اوج‌گیری سیاستگذاری باشد نه فقط فرود همراه با سقوط آن».

* از پایان جنگ سرد تاکنون دیپلماسی عمومی در آمریکا جایگاه مناسب خود را نیافته است

شکاف 20 ساله

در طول 20 سالی که از پایان جنگ سرد می‌گذرد، آمریکا هنوز نقش تعیین کننده‌ای برای دیپلماسی عمومی در چارچوب رابط خارجی تعریف نکرده است. دیپلماسی عمومی و کیفیت محتوایی آن با وجود نقش مهمی که در کسب پیروزی آمریکا در دوران جنگ سرد داشته از آن زمان تاکنون نه تنها با توجه کافی مواجه نبوده بلکه به آن صورتی که شایسته است و به صورت حرفه‌ای پرداخته نشده است.

در سال 1999، آژانس اطلاع‌رسانی ایالات متحده USIA به عنوان نهاد اصلی دولت و مسئول دیپلماسی عمومی، منحل شد و دارایی‌ها و اختیارات و مسئولیت‌های آن در وزارت امور خارجه ادغام شدند. از آن زمان، دیپلماسی عمومی نتوانسته جایگاه شایسته خود را پیدا کند. بعد از حملات 11 سپتامبر، سیاستگذاران به مانند دانشگاهیان در تقلا بوده‌اند تا دیپلماسی عمومی را احیاء و به مسیر اصلی بازگردانند تا به این وسیله آمریکا را بهتر به دنیا معرفی کرده و کسانی که ممکن بود حامی اقدامات خشونت آمیز علیه کشور و شهروندان ما باشند را دور کنند.

* دیپلماسی عمومی باید ایده‌های آمریکا را به افکار عمومی دیگر کشورها منتقل کند

چگونگی بهبود دیپلماسی عمومی آمریکا

همانطور که موضع و موقعیت نظامی آمریکا باید متناسب با واقعیت‌ها و دشمنان قرن بیست و یکم باشد، دیپلماسی عمومی نیز باید مناسب واسطه‌ها و مخاطبان باشد. دیپلماسی عمومی آمریکا همچنین باید استانداردهای ارتباطی قرن بیست و یکم باشد و به طور مناسب مخاطبان هدف را شناسایی کرده و بطور موثر و درست ایده‌ها و سیاست‌های ایالات متحده را به افکار عمومی کشورهای دیگر منتقل سازد.

همیشه نباید انتظار داشت که این امر نتایج فوری به همراه داشته باشد و در عوض باید بر ایجاد رابطه همراه با اعتماد در این دنیایی که بطور فزاینده‌ای پر از بی‌اعتمادی شده است، متمرکز باشد. چندین سال گذشته نشان داده است که شهروندان سراسر دنیا تمایل دارند که صدایشان شنیده شود.

با توسعه رسانه‌های نوین، افراد و دیگر بازیگران غیردولتی اکنون به بسیاری از ابزارهایی دسترسی دارند که دولت‌ها از آن برخوردار هستند و معمولاً در انتقال و ارسال پیام خود به سراسر دنیا موفق‌تر از دولت عمل می‌کنند. با این حال، آمریکا تنها نمی‌تواند به شبکه‌هایی مانند توییتر و فیسبوک و وسائط مبتنی بر شبکه اینترنت برای ارتباطات و به عنوان جایگزینی برای محتوای پیام‌های راهبردی‌اش تکیه کند.

آمریکا در راستای ارتباط مؤثر راهبردی باید همچنین تلاش کند که به مردم دیگر کشورها گوش فراداده و به آن را درک کند. این بخش حیاتی در ارسال پیام که با توجه به مخاطب تقویت می شود معمولاً مورد توجه مناسب قرار نمی‌گیرد یا این که برداشت مناسبی از ان نمی شود.

* دولت آتی آمریکا با گزینه‌های اساسی در ارتباط با امنیت هسته‌ای مواجه خواهد بود

امنیت هسته‌ای

خلاصه:

- امروزه تهدید هسته‌ای به همه اشکال و اندازه‌های آن بروز می‌کند و سران سیاسی در مسایل امنیت هسته‌ای با انتخابات متعددی مواجه می‌شوند.

- مذاکرات دیپلماتیک مداوم که با تحریم‌های بین‌المللی همراه باشد هم اکنون بهترین گزینه برای حل و فصل مسئله هسته‌ای ایران است.

- ادامه مسیر با یک کره‌شمالی هسته‌ای مشخص نیست اما ممکن است در نهایت به عنوان تنها گزینه محتاطانه باشد.

- تفکر راهبردی درباره تهدیداتی که آمریکا با آنها مواجه است و منابعی که برای رسیدگی به این تهدیدات به آنها نیاز دارد به سیاست هسته‌ای کارآمدترمنجر خواهد شد.

دولت بعدی آمریکا با گزینه های اساسی در ارتباط با موضوعات امنیت هسته‌ای مواجه خواهد بود. تصمیمات آن تأثیرات و معانی جدی نه تنها برای آینده زرادخانه‌های هسته‌ای آمریکا بلکه برای امنیت ملی آن به همراه خواهد داشت. چهار انتخاب حساس و حیاتی هستند که کشور با آنها مواجه است.

* استفاده از قوای نظامی علیه ایران اقدامی غیرعاقلانه خواهد بود

فهرستی از تهدیدات

اول، ما با مسئله دشوار چگونگی برخورد با تهدیداتی مواجه هستیم که از سوی برنامه هسته‌ای ایران وجود دارند. اگر چه این یک مسئله جدید نیست اما خطرات کار اکنون بیش از گذشته است. در حالی که گزینه نیروی نظامی روی میز است، اما در مرحله کنونی دست زدن به اقدام نظامی اقدامی نابخردانه خواهد بود و احتمالاً در راستای اهداف راهبردی ما مانع ایجاد خواهد کرد. هنوز وقت برای حل و فصل تقابل هسته‌‌ای ایران با استفاده از ابزارهای غیرنظامی وجود دارد.

ایران به طور فزاینده‌ای از طریق شبکه‌ای از تحریم‌های بین‌المللی که علیه این کشور اعمال شده، منزوی شده است. آمریکا باید به همکاری خود با جامعه بین‌المللی ادامه دهد تا به سران ایران و مردم آن نشان دهد که دستیابی به سلاح هسته‌ای می‌تواند خطرات غیرقابل قبولی برای آینده آنها داشته باشد ضمن ابن که توان هسته‌ای مسئله‌ای است که جامعه بین‌المللی آن را تحمل نخواهد کرد.

* حل مسئله کره‌‌شمالی دشوار باقی مانده است

مسئله دوم این است که برنامه هسته‌ای کره‌شمالی هنوز چالش جدی به شمار می‌رود. تعامل با کره شمالی نتایج ناامیدکننده‌ای به همراه داشته ولی اگر قرار است که شرایطی مناسب با سران جدید کره شمالی پیش آید، نباید گزینه تعامل را کنار گذاشت. حل و فصل این مسئله همچنان دشوار باقی خواهد ماند.

* آمریکا نباید از پاکستان دوری کند

سومین مسئله حساس در بحث هسته‌ای، برنامه هسته‌ای پاکستان است. با فروکش کردن جنگ در افغانستان، بسیاری از سیاستگذاران آمریکایی بدون شک بحث توقف روابط با پاکستان را به عنوان یک همپیمان دردسرساز آمریکا مطرح خواهند کرد. به هر حال، دور شدن از پاکستان اشتباه خواهد بود.

زرادخانه هسته‌ای پاکستان همچنان به عنوان یک تهدید باقی خواهد ماند. این امر دلایل فراوانی دارد، از خطر تشدید رقابت هسته‌ای با هند گرفته تا فعالیت سازمان‌های تروریستی در درون پاکستان.

ما باید از طریق گام‌های عملی مانند ترغیب پاکستان به پیوستن به پروتکل الحاقی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و اعلام رسمی عدم استفاده اول از این زرادخانه‌ها علیه کشورهای دیگر، به امنیت و یکپارچگی زرادخانه هسته‌ای پاکستان کمک کنیم.

* دنیا عوض شده اما راهبرد تسلیحات هسته‌‌ای آمریکا به شکل دوران جنگ سرد باقی مانده است

در نهایت، چهارمین مسئله هسته‌ای این خواهد بود که چگونه از یک وضعیت هسته‌ای اضافی به یک وضعیتی مورد نیاز برای راهبرد قرن بیست و یکمی تغییر مسیر دهیم. اگر چه زرادخانه هسته‌ای آمریکا کاهش پیدا کرده است اما ساختار هسته‌ای آمریکا بطور اساسی و نسبت به دوران جنگ سرد بلاتغییر مانده است. دنیا عوض شده و تهدیدات تغییر کرده‌اند اما راهبرد هسته‌ای آمریکا هنوز به شکل جنگ سرد باقی مانده است.

* دولت آمریکا باید در ساختار هسته‌ای این کشور بازبینی کند

آینده مطمئن‌تر هسته‌ای

سیستم‌های سه گانه پرتاب هسته‌‌ای اعم از زمینی، هوایی و دریایی از جمله مثال‌های دقیق برای این باقی ماندن در دوران جنگ سرد است. طرح‌هایی برای ارتقاء این ابزارهای سه گانه که صدها میلیارد دلار هزینه به همراه خواهد داشت گامی به جلو به شما می‌رود. با این حال ضرورت حفظ این سه ساختار هنوز نامعلوم است. بازبینی هسته‌ای که از سوی دولت بعدی آمریکا انجام خواهد شد باید به دقت به بررسی راهبرد حفظ سامانه‌های اضافه هسته‌ای بپردازد.

سامانه‌هایی که منابع مالی را از دیگر برنامه‌های مهم دفاعی که بهتر می‌توانند به تهدیدات امنیتی قرن بیست و یکمی رسیدگی کنند، مال خود می‌کنند. ارتقاء رابهرد هسته‌ای آمریکا نیازمند این است که رئیس جمهوری بعدی آمریکا همکاری نزدیکی با تصمیم‌سازان حاضر در کنگره این کشور داشته باشد.

این کار در فضای حزبی کنونی حاکم بر آمریکا کار دشواری است. لفاظی‌های داغ سیاسی همواره در راه گزینه‌های حیاتی هوشمندانه پیش می‌آید حتی موضوعاتی که به امنیت هسته‌ای ارتباط پیدا می‌کنند. چهار سال آینده، سال‌های آسانی نخواهند بود. خوشبختانه، راهکارهایی برای این مسایل دشوار هسته‌ای وجود دارند. در هر صورت، مسئله مهم کسب حمایت از سوی هر دو حزب است. خطرات هسته‌ای کنونی بر همه ما تأثیر دارند.

* راهبرد یکپارچه‌ای برای نقش آمریکا در جهان تدوین نشده است

نتیجه: ضرورت داشتن تفکر راهبردی بلندمدت

مسایلی که آمریکا امروزه با آنها رو به رو است غیرقابل حل نیستند. ما به نسبت دو دهه گذشته، موضع روشن و اتفاق نظر حزبی بیشتری درباره موضوعات اساسی داریم که کشور با آنها مواجه است اما پیدا کردن راهکاری برای این چالش‌ها نیازمند درک مناسب واقعیت‌ها است. واقعیت‌های امنیت ملی مسئله‌ای مربوط به لیبرال‌ها یا محافظه‌کاران نیست.

این‌ها مسائلی نیستند که به چپ‌گرا یا راستگرا بودن مربوط باشند. با وجود این که هر دو حزب سیاسی آمریکا می‌توانند درباره نحوه تدوین بهترین راهکار برای هر یک از این موضوعات اختلاف نظر داشته باشند اما هر دو بر ماهیت این چالش‌ها اتفاق‌نظر دارند.

با این حال و با وجود این توافق نظر درباره چالش‌های عمده‌ای که کشور با آنها مواجه است، هنوز راهبرد یکپارچه‌ای وجود ندارد که تعریف کننده نقش آمریکا در جهان و بهترین روش انجام این نقش باشد. انتخاب راهبرد درست برای دستیابی به سیاستگذاری ملی حیاتی است.

این راهبرد است که تعیین می‌کند چطور به اهداف ملی دست پیدا کنیم. از این رو مسئله‌ای که سیاستگذاران با آن مواجه هستند این نیست که سیاست‌های ما چیست بلکه این است که بهترین راهکار دستیابی به آن چیست یا به عبارتی راهبرد ما برای دستیابی به سیاست چیست؟

این همان سوالی است که در پس مباحثات حساس مربوط به موضوعات امنیت ملی وجود دارد. وظیفه پروژه امنیت آمریکایی این است که به مردم درباره این موضوعات آموزش دهد و تأکید کند چگونه تفکر راهبردی و بلندمدت می‌تواند به ما در حل این چالش‌ها کمک کند. این کار آسانی نیست.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها