به گزارش وبلاگستان 598،
وبلاگ جوانی در همین نزدیکی ها نوشت:
امروز می تواند هر روزی باشد اما آن روز دوشنبه بود،20آذرماه 1391هجری
خورشیدی برابر با 10 دسامبر2012 میلادی و 25محرم الحرام 1434،چند روزی بود
که همه جای دانشکده پر بود از کاغدهای تبلیغ یک مراسم یا شاید بهتر باشد
بگویم یک جشن،یک جشن بزرگ به مناسبت 16آذر البته با کمی تاخیر،خب اگر
میخواستم به تقویم نگاه کنم به هیچ وجه روز مناسبی برای جشن نبود پس تصمیم
گرفتم فکر کنم اصلا خبری از جشن نیست و یک مراسم گرامیداشت است برای روز
دانشجو،برای توصیف آن جشن نمی دانم چگونه باید شروع کنم اما ترجیح میدهم که
بگویم:انا لله و انا الیه راجعون...
قصد ندارم خبر فوت شخصی را
بدهم،قرار هم نیست بیانیه توقیف فیلمبرداری فیلمی خوانده بشود و چند روز
بعد با نامه فدایت شوم از کارگردانش بخواهیم برگردد سرکارش به هر حال ما هم
ادبی داریم و آدابی،از آداب ماست که به رسم ادب در هنگامه سوگ و عزا حتی
اگر در دلمان جشن است ولی حداقل وانمود به خوشحالی نکنیم،از آداب ماست که
به رسم ادب در روز عزا نه سوت می زنیم نه کف،از آداب ماست که به رسم ادب
اگر در شهری زلزله آمده انتظار نداریم خنده بازار پخش شود،بگذریم...!جشن
خوبی بود،ببخشید مراسم خوبی!بی طرف نبودم که بخواهم بی طرفانه به قضیه نگاه
کنم اما شنیدن حرف های آن جشن از تریبون دانشگاه خیلی زیباتر از شنیدنش از
بلندگوی BBCبود،فرم برگزاری مراسم برای خودش از همه چیز جالب تر بود،جماعت
زیادی ساعت ها پشت در مانده بودند و اعضای انجمن از در دیگری وارد سالن
شده بودند و 90درصد سالن را پر کرده بودند،خب اشکالی هم ندارد صدای مخالف
میخواهیم چکار بگذار دورهمی خوش باشیم،صدای مخالفمان باید از پشت درهای
بسته به گوشمان برسد که آن هم بعید است در بین این همه کف و سوت و هیاهو
صدایش به ما برسد پس بگذار خودمان باشیم و خودمان.
طبق معمول مراسم با
بسم الله الرحمن الرحیم شروع شد و جوان سبزپوش خوش چهره ای که شروع کرد جشن
را با متن رمانتیکش در معنا کردن الله اکبر،پیشنیه الله اکبر را از
صدرمشروطه برایمان بازگو کرد،نامی برد از مصدق،از شریعتی،از مطهری،از
بهشتی،از بازرگان،از همت،از باکری،از چمران،از سید همیشه خندانمان و بیشتر
از همه خمینی(ره)،نمی دانم البته شاید هم بدانم که چرا این همه از
خمینی(ره)گفت ولی نگفت که درباره مصدق چه گفته،نمی دانم البته شاید هم
بدانم چرا این همه از خمینی(ره)گفت ولی نگفت جمله معروفش را که
اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری میشود،نمی
دانم البته شاید هم بدانم چرا اسم بهشتی را برد اما نگفت بهشتی وقتی سخنان
جبهه ملی ها را در مورد ولایت فقیه شنید چگونه کرسی ریاست جلسه را رها کرد
و آمد پشت تریبون سینه چاک کرد برای ولایت فقیه،نمی دانم البته شاید هم
بدانم چرا این همه برای مرحوم بازرگان مهندس مهندس کرد اما نگفت از نامه
خمینی(ره)به منتظری که چه گفت در مورد بازرگان،نمی دانم البته شاید هم
بدانم چرا این همه دم از همت و باکری زد اما نگفت از آقاابراهیم قصه ما
وقتی با افتخار میگفت:
من حاضرم در پوتین بسیجی ها آب بخورم،نگفت از حاجی وقتی در خط مقدم جبهه ها گفت:
وظیفه ما در دوره غیبت تبعیت محض(تکرار می کنم تبعیت محض)است از ولی فقیه،نمی دانم البته شاید هم بدانم چرا هرچه دلش خواست گفت و باز هم گفت:کاش آزادی داشتیم...!
کلیپی
پخش کردند و از مصدق آمدند تا رسیدند دوباره به سید همیشه خندان قصه
ما...!در کلیپشان 18تیر را نشانمان دادند اما نمی دانم البته شاید هم بدانم
چرا یادشان رفت 23=5+18 و تصاویر23تیر را نشانمان بدهند تا ببینیم جمعیتی
را که خیلی ها به عمرشان نصفش را هم ندیده بودند و البته اگر خدا قبول کند
اسمشان مردم بود،بارها گفتند پشت تریبونشان که سال88 جلوی چماق بدستانی
ایستادند که مستبد بودند و یزیدیان زمان اما نمی دانم البته شاید هم بدانم
چرا یادشان رفت زیارت حسین(ع)را زمانی که گفت:
و هذا الیوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات الله علیه
و باز هم یاد سوت و کف های عاشورای88 افتادم که دیدم جمعیت حاضر باز هم
شروع کرد به کف زدن و هورا کشیدن،تازه جالبی قضیه جایی بود که مسئول انجمن
گفت:ما قصدمان از دست زدن توهین به امام زین العابدین(ع)نیست کف زدن های ما
وسیله ای برای اعتراض به وضع موجود است!4ساعت تمام هرچه خواستند گفتند اما
نمی دانم البته شاید هم بدانم چرا باز هم میگفتند:کاش آزادی داشتیم...!
برایمان
از سید گفتند،آقای مجری میگفت:جوانی آمد پشت میکروفون و رو به سید گفت:تو
برای ما چکار کردی؟سید گفت:بلندتر بگو،جوان گفت:برای ما چکار کردی،سید
گفت:بلندتر بگو،جوان گفت:تو برای ما چکار کردی؟سید گفت:همین که تو میایی و
اینگونه با رییس جمهور صحبت می کنی گویای این است که من چه کار کردم؛اما
نمی دانم البته شاید هم بدانم چرا نگفت از سید همیشه خندان ما وقتی گفت:
کاری نکنید که بگم بیرونتون کنند،آدم باشید؟!(اینجا)،گفتند
دانشگاه گفته کلیپ پیام سید را در این مراسم پخش نکنیم ببینید ما آزادی
نداریم اما نمی دانم البته شاید هم بدانم چرا آخر مراسم کلیپ سید پخش شد و
دانشگاه هم کاری نتوانست بکند،برایمان خیلی چیزها گفتند اما نمی دانم البته
شاید هم بدانم چرا دوست ندارم همه اش را اینجا بگویم...!
دوشنبه بیشتر از صدای منطق صدای سوت و کف شنیدم،کلا همه چیز شنیدم الا
اینکه به افتخار شهادت زین العابدین(ع)یک کف مرتب،راستی یادم رفت بگویم
امروز 25محرم مصادف با شهادت سیدالساجدین زین العابدین(ع)است،پس سخن کوتاه
می کنم و فقط میگویم:پیشکش به پیشگاه زین العابدین(ع)که در مجلس شام(نه شهر
دیگری)حرمت صاحب عزابودنش را یزیدیان با سوت و کف شکستند.