والتز از آن رو مشهور شد که بهوجود آورنده دپارتمان سیاست بینالملل در دانشگاههای جهان، مبدع رئالیسم ساختاری و مبدع نورئالیسم تدافعی نام گرفته است. تقریبا میتوان گفت که رشد سیاست بینالملل در دانشگاههای جهان تنها با حاشیه زدن به نظریههای والتز میسر شده است تا آنجا که نظریه «سازهانگاری اجتماعی» در حوزه روابط بینالملل، تا حدود زیادی در نقد نظریات والتز ارائه شده است.
آنچه در این یادداشت در میان نظریات کنث والتز مورد اشاره است، نظر وی در خصوص سازمانهای بینالمللی است. وی نظریه نهادگرایان نولیبرال را در این خصوص که نهادهای بینالمللی میتوانند منجر به همکاری و تسری صلح گردند، نپذیرفته و معتقد است که این سازمانها در چنین ماموریتهایی تنها زمانی میتوانند موفق شوند که مورد حمایت قدرتهای بزرگ قرار گیرند.
بنابراین، زمانی که سازمانهای بینالمللی در اجرای ماموریتهای خود در تعارض با منافع قدرتهای بزرگ قرار میگیرند، طبعا موفق به اجرای وظیفه خود نمیشوند.
نظریه والتز منتقدین خود را دارد، آنقدر به نظریات وی ایراد و انتقاد شده است که از اساس رشد دانش روابط بینالملل در بسیاری از حوزهها مدیون نقد نظرات اوست اما وقتی به بررسی عملکرد «آژانس بینالمللی انرژی اتمی» بپردازیم، ناخودآگاه نظرات والتز را بهخاطر میآوریم. گویا سازمانی که آقای آمانو در راس آن جاخوش کرده است، به یک شاهد زنده برای مدعای والتز بدل شده است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک سازمان فنی – حقوقی است که موظف است ضمن تلاش برای جلوگیری از اشاعه تسلیحات هستهای، ملل مختلف را در استفاده صلحآمیز از این انرژی یاری نماید. اما جای سوال دارد که این سازمان کجا توانسته است کشورهای دارای کلاهک هستهای را مجبور به نابود کردن زرادخانههای خود کند و چرا در برخی موارد، به کشورهای متقاضی انرژی هستهای صلحآمیز نهتنها کمک نمیکند، بلکه به مانعی در برابر آنها تبدیل شده است؟
* آژانس و برنامه هستهای ایران
از جمله مهمترین مسائلی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی طی یک دهه اخیر با آن مواجه بوده است، مساله هستهای ایران است. دو مدیر کل این سازمان مستمرا با مساله هستهای ایران دست و پنجه نرم کردهاند. آژانس به ادعای خودش همواره دنبال آن است که ایران تکالیف بینالمللی خود را به انجام رساند اما مساله اینجاست که خود به تکالیف خود در برابر ایران تا چه حد عمل کرده است؟
آژانس که وظیفه دارد ایران را به عنوان عضو انپیتی در دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای یاری کند، تا چه حد در این مسیر گام برداشته است؟ اصولا آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مسیر دستیابی ایران به انرژی صلحآمیز هستهای، جز ایجاد مزاحمت چهکار کرده است؟
بهنظر میرسد، همانطور که والتز اشاره کرده است، آژانس کاملا در مسیر منافع قدرتهای بزرگ غربی خود را تنظیم کرده است و البته کمابیش در این مسیر با کشورهای روسیه و چین نیز تعامل داشته است. به عبارت دیگر، آژانس در مذاکرات خود با ایران بیش از هرچیز بهعنوان نماینده قدرتهای غربی و بالاخص ایالات متحده آمریکا مشارکت داشته است.
دیپلماتهای غربی شاغل در این نهاد بینالمللی ابایی از آن ندارند که بهصراحت بگویند اطلاعاتی را از کشورهای مخالف با برنامه هستهای ایران دریافت کردهاند. مطالعات ادعایی که مساله آنها در زمان مدیریت البرادعی تقریبا مختومه شده بود، از سوی دبیر کل بعدی سازمان مزبور به نیابت از دول غربی زنده شد.
در مذاکرات بین آژانس و ایران، آژانس مسائلی را طرح میکند که کاملا سیاسی و خارج از وظایف تخصصی این نهاد بینالمللی است. برخی تصاویر ماهوارههای غربی از سایت نظامی پارچین به همراه تحلیلهای «دیوید آلبرایت» از آنها، نهتنها از منابع اطلاعاتی آژانس بلکه از موارد نگرانی آن در مذاکره با ایران محسوب میشود.
این آژانس همان سازمان بینالمللی است که هیچ تلاشی برای تحت کنترل در آوردن فعالیتهای هستهای تلآویو به عمل نمیآورد در حالی که دسترسی رژیم اسرائیل به سلاحهای هستهای تقریبا مسلم است و هرگز از سوی مقامات این رژیم رد نشده است.
* دور جدید مذاکرات آژانس و ایران
13 دسامبر قرار است که دور جدیدی از مذاکرات بین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و جمهوری اسلامی ایران برگزار شود. در این مذاکرات و به سبک مذاکرات ماههای اخیر، آژانس به نمایندگی از ایالات متحده و همپیمانانش از ایران خواهد خواست تا دسترسی این نهاد بینالمللی را به سایت نظامی پارچین فراهم آورد.
ایران بارها تاکید کرده که علیرغم آنکه پارچین یک سایت نظامی است و بازدید از آن ربطی به آژانس و وظایف آن ندارد اما آژانس پس از تعیین یک مدالیته روشن میتواند از پارچین بازدید کند، همانطور که در گذشته نیز بازدید کرده است. با این وجود، آژانس احتمالا پس از این دور از مذاکرات نیز همان حرفهایی را تکرار میکند که پس از ادوار قبلی مذاکرات تکرار کرده بود. احتمالا بار دیگر آقای آمانو ابراز نگرانی خواهد کرد که عدم بازرسی هرچه سریعتر از پارچین منجر به ناتوانی سازمانش در راستیآزمایی فعالیتهای ایران در این مکان خواهد شد.
به عبارت دیگر، اصل اساسی در رویکرد آژانس را میتوان از همان نظریات کنث والتز استخراج کرد. تا زمانی که ایران در برابر هژمونی ایالات متحده ایستاده باشد، نتیجه مذاکراتش با آژانس نیز چیزی جز ادامه بهانهجوییهای این نهاد بینالمللی نخواهد بود.
به عبارت دیگر و بنا بر تئوری نورئالیستی، نتیجه مذاکرات ایران و آژانس بیش از آنکه به پارچین یا هر بهانه دیگری بستگی داشته باشد، به نوع نگاه دولت هژمون به ایران بستگی دارد که ایران را در عرصه آنارشیک بینالمللی بهعنوان «بازیگر سرکش» میشناسد.
حتی اگر بر فرض، ایران مقر آژانس را از وین به پارچین منتقل کرده و شخص آقای آمانو نیز در این سایت نظامی ساکن شود تا هر وقت هوس کرد، از هر نقطه این سایت بازدید کند، فردا دوباره مساله دیگری بهعنوان بهانه در دستور کار آژانس قرار خواهد گرفت.
لذا، تازمانی که رویکرد ایالات متحده آمریکا همچنان همان رویکرد استکباری است که البته جمهوری اسلامی ایران زیر بار آن نمیرود، رویکرد آژانس هم ادامه همان بهانهجوییهای همیشگی است و این موضوع اصلا ربطی به حسن نیت ایران یا انجام وظایف بینالمللی این کشور ندارد.
ایالات متحده در شرایطی حسن نیت ایران را زیر سوال میبرد که دانشمندان روابط بینالملل آمریکایی از جمله والتز با تئوری خود تلویحا بیان داشتهاند که رویکرد آژانس به ایران، ربط چندانی به عملکرد ایران ندارد.
اخیرا سخنان زیادی در خصوص تمایل آمریکاییها به مذاکره مستقیم با ایران بر زبانها جاری شده است. روزنامه صهیونیستی جروزالمپست امروز گزارش داده است که ایالات متحده ظرف چهار تا پنج ماه آینده قصد دارد با ایران دست به مذاکره بزند. اگر این خبر صحیح باشد، نشانگر آن است که واشنگتن به آژانس بهعنوان نقطهای که باید مناقشه با ایران در آن به پایان برسد نمینگرد و تصمیم دارد خود دست بهکار شود.
بنابراین، در مواجهه با ایران، آژانس بینالمللی انرژی اتمی جز یک نماینده ردهپایین نظام هژمونیک، فاقد جایگاهی دیگر است.