کد خبر: ۹۸۹۳
زمان انتشار: ۱۲:۴۱     ۱۰ اسفند ۱۳۸۹
به گزارش سرویس سیاسی بی باک، حجت الاسلام روانبخش طی یادداشتی در انتقاد از تغییر مصلحتی مواضع آقای هاشمی رفسنجانی در آستانه اجلاسیه خبرگان نوشت:

 در آستانه  17 اسفند اجلاس خبرگان رهبری قرار داریم که قرار است در این اجلاس برای سومین بار هیات رییسه مجلس برای مدت دو سال دیگر انتخاب شود. او برای انتخاب در هردوره دست به اقدامات سیاسی حساب شده ای می زند تا بتواند این جایگاه مهم را برای خودش حفظ کند. قبلا نیز بارها طی مقالاتی به استراتژی هاشمی اشاره کرده ایم که وی در آستانه هر اجلاسی در خط ولایت و از مدافعان جدی آن می شود و درست در فردای پایان اجلاس، به همان مواضع قبلی بر می گردد. فراموش نمی کنیم که آقای هاشمی در اجلاس قبلی نیز با همین استراتژی حرکت کرد و در فردای اجلاس با خانواده های فتنه گران زندانی دیدار کرد و برای تلاش در جهت آزادی آن ها قول مساعد داد. اجلاس جاری از جهات مختلفی برای خبرگان ملت و برای شخص آقای هاشمی بسیار مهم است؛ خبرگان ملت در معرض آزمایشی بزرگ قرار دارند، زیرا از نقش آقای هاشمی و خانواده وی در فتنه 88 با خبرند و شعارهای سراسری مردم بر ضد آقای هاشمی و عدم جرات وی برای حضور در نماز جمعه تهران را می دانند. آن ها می دانند که آقای هاشمی تکیه گاه اصلی فتنه گران بوده و تا کنون حاضر به محکومیت سران فتنه و فتنه گران نشده است. از این رو انتخاب مجدد وی به ریاست خبرگان ممکن است در افکار عمومی به جایگاه والا و رفیع این مجلس لطمه وارد سازد. بهترین دلیل بر این مدعا این است که کسانی که اصلا نظام و انقلاب و امام و جایگاه خبرگان را قبول ندارند و در صدد براندازی نظام بوده و هستند امروز در رسانه های خود به شدت برای ابقای آقای هاشمی بر ریاست خبرگان تلاش می کنند! بسیار روشن است که آن ها برای خبرگان و نظام دلی نمی سوزانند آن ها در صدد زیر سوال بردن اعتبار خبرگان هستند؛ بی تردید در صورت موفقیت، تهاجم خود را به نحو دیگری به مجلس خبرگان آغاز خواهند کرد و خواهند گفت که مجلسی که چنین رییسی را با این همه سوابق منفی در فتنه برمی گزیند، چگونه می تواند در روز مبادای انقلاب   رهبری شایسته ای انتخاب کنند. بنابر این، رسالت خبرگان ملت برای حفظ جایگاه مجلس خبرگان بسیار با اهمیت است. برای آقای هاشمی نیز این اجلاس مهم است؛ زیرا این اولین بار است که پس از فتنه 88 انتخابات هیات رییسه مجلس برگزار می گردد؛ چنان چه پس از خداحافظی از امامت نماز جمعه، ریاست بر خبرگان را نیز از دست بدهد مشروعیت مردمی خود را کاملا از دست داده ، به واگذاری آخرین سنگر نزدیک می شود. از این رو در آستانه این اجلاس بر رایزنی ها و اقدامات خود افزوده است تا این اتفاق خطرناک نیفتد.

آقای هاشمی برای مقابله با این خطر، دو نوع استراتژی اتخاذ کرده است؛ یکی همان استراتژی سابق که در آستانه انتخابات سعی کرده است که خود را بسیار ولایی و طرفدار امام و انقلاب و مقام معظم رهبری نشان دهد و دیگری انگشت اتهام را به کسانی که ممکن است در این اجلاس رقیب قویی برای او باشند، دراز می کند. در راستای استراتژی اول، وی در جدیدترین نطق قبل از دستور مجمع تشخیص مصلحت اظهار داشته است " تشکّل و شبکه فعال روحانیت، در قامت کامل‌تری از یک حزب در عرصه اداره کشور حضور یافت و با پایگاه‌های مردمی که در سراسر کشور در مساجد داشت توانست به دور از آثار منفی حزب، با کمک مردم به خوبی مبارزه را پیروز و کشور را اداره کند و با کمک فتاوای مترقی مراجع و تکیه بر مکتب اهل بیت(ع) و حول محور ولایت فقیه، بحران‌ها را پشت سر گذاشتیم.... هیچ محور دیگری نمی‌تواند جایگزین اسلام و قانون اساسی و ولایت در شرایط فعلی برای کشور شود"( سایت هاشمی ) این در حالی است که همه می دانند این گونه سخنان در حد شعار است و التزام عملی به آن وجود ندارد؛ زیرا آقای هاشمی هنوز هم معتقد است برای خروج از آن چه وی آن را بحران می شمارد همان راه حل هایی است که در نماز جمعه 26 تیر گفته است نه آن راه حلی که ولی فقیه زمان در نماز جمعه 29 خرداد ارایه کرده اند! براستی آیا این گونه عملکرد با سخنان فوق در تعارض نیست و نشانه عدم التزام عملی ایشان به ولایت فقیه نیست؟! و آیا نمی توان این گونه برداشت کرد که سخنان فوق فقط مصرف داخلی برای خبرگان به منظور انتخاب مجدد دارد؟!

استراتژی دوم هاشمی برای ابقای بر ریاست، این است که به هرنحو ممکن، نامزدهای احتمالی را از میدان رقابت به در کند تا به عنوان تنها نامزد، بتواند آرای خبرگان را از آن خود سازد. برای مثال از یک سو دوستان وی فعالیت رسانه ای به راه می اندازند که نظر رهبری بر ابقای آقای هاشمی است و آیت الله مهدوی کنی نیز نامزد نخواهد شد. از سوی دیگر آقای هاشمی سخنان برخی نمایندگان خبرگان مبنی بر این که دیگر هاشمی رای نمی آورد را کار یک عده تند رو و شانتاژ شمرده و گفته است  " برخی افراد و گروه های افراطی دانسته یا ندانسته شانتاژهایی می‌کنند که احساس می‌کنم نباید تسلیم آن ها و القائات آنان شد. لذا به تکلیف عمل خواهم کرد و نتیجه آن هر چه باشد تنها رضایت و خشنودی خداوند برایم مهم است" (سایت هاشمی )

در این استراتژی دوم سعی شده است شخصیت ها و چهره هایی که به عنوان حامی دولت مشهورند، را به اتهام طرفداری از "مکتب ایران " مورد تهاجم قرار دهد و این گونه وانمود کند که این بزرگان نیز به دلیل حمایت از دولت طرفدار این پندار باطلند! به بخشی از تحلیل سایت آقای هاشمی توجه کنید " سوالی که اینجا به ذهن متبادر می شود این است آیا ممکن نیست روزی دامنه شبهه افکنی های تاریخی اسلام « مکتب ایران » به  چگونگی انتخاب رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۶۸ منتهی شود ؟ واگر رویای چنین روزی در خاطراین ها باشد رئیس مجلس خبرگان رهبری ایده آل اسلام « مکتب ایران » برای آن روزکیست ؟ اکنون به یمن بی‌باکی اسلام «مکتب ایران» در زیر سوال بردن تاریخ نظام بهترین مجال و فرصت برای ایشان به عمل آمده که با شانتاژ خبری، آیت‌الله هاشمی را از راس مجلس خبرگان رهبری –به خیال خام خود- دور کرده و مقدمه‌ای فراهم کنند تا شاید روزی «متصلان به ولایت بالاتر» بتوانند شبهاتی را که سال ۸۲ کیهان زمزمه کرد را از تریبون مجلس خبرگان رهبری فریاد کنند تا کام دل  «بغض ۶۸» و «کیهان» و اسلام« مکتب ایران »  را یک جا حاصل کنند. کام دلی که به یقین بر ایشان ثابت شده که تا هاشمی رئیس خبرگان است وصل نخواهد بخشید" وی سپس در یک تحلیل خنده آور  سایت بی باک را یک جریان مهم فکری در کشور معرفی کند ( برخی رسانه ها آن را وابسته به شاگردان آیت الله مصباح دانسته بودند که صحت ندارد) و به شدت آن را مورد حمله قرار داده و گفته است" شاید بهتر آن باشد که به جای رنجانیدن قلب هم پیمانان دیرین انقلاب جریان «بی باک» کاندیدای خود را برای ریاست مجلس خبرگان رهبری در افکار عمومی به بوته آزمایش و سنجش بگذارند؟ که فرمود: " النجاه فی الصدق"

حمله آقای هاشمی در آستانه اجلاس خبرگان به "مکتب ایران" انسان را به یاد فیلم مختار نامه می اندازد که حاکم منصوب آل زبیر در کوفه که خود با شمر و عمر سعد و قاتلان امام حسین (ع) وحدت کرده بود، مختار را کذاب بن کذاب ( دروغگو پسر دروغگو) می نامید و برای از میان برداشتن مختار و شکست جریان طلب کنندگان خون امام حسین (ع) به بهانه حضور چند ایرانی در رکاب مختار، مردم کوفه را از حاکمیت عجم می ترساند و همه را بر ضد مختار می شوراند! آقای هاشمی که طی دو سال گذشته با سران فتنه دمساز بوده و در باره شعار جمهوری ایرانی و شعار نه غزه نه لبنان سکوت معنا داری کرد و هنوز حاضر به تبری از آن ها نشده است، امروز به جنگ منادی مکتب ایران آمده است! لطفا آقای هاشمی پاسخ دهد؛ از طرح شعار انحرافی "مکتب ایران" که قریب به 8 ماه می گذرد، شعاری که در همان اوان طرحش به شدت از سوی حضرت آیت الله مصباح مورد حمله قرار گرفت و آن را انحرافی خواند و فرمود "کسانی که بی شرمانه شعار مکتب ایران را می دهند خودی نیستند" چرا در آن زمان رییس خبرگان نسبت به این موضوع سکوت کرد و امروز در آستانه اجلاس خبرگان و انتخاب هیات رییسه، خطر آن را احساس کرده است؟ و عجیب این که در دو هفته اخیر که مکتب ایران را مورد هدف قرار داده هنوز حاضر به تبری از فتنه گرانی نیست که از سال 88 تا کنون خون به دل رهبری عزیز  و مردم انقلابی و مومن کشورمان کرده اند.

در پایان، با توجه به اظهارات آقای هاشمی که گفته است به پست و مقامی دل بستگی ندارد و فقط برای ادای تکلیف، کاندیدای ریاست می شود، خدمت ایشان عرض می کنیم که امیدواریم خبرگان محترم این تکلیف را بر دوش ایشان نگذارند و شاهد باشیم که آیا مثل انتخابات 84 که مردم این تکلیف را از دوش ایشان برداشتند و با ناراحتی شدید نامه شکایت آمیزی به خداوند نوشت و گلایه مردم و رهبری را به خدا برد! باز هم مانند چنین بیانیه ای صادر خواهد شد و شکایت خبرگان را به خدا خواهد کرد یا شرایط به گونه دیگری رقم خواهد خورد؟  
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها