به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان
ایران»؛ صادق زیبا کلام استاد دانشگاه تهران یکی از معدود چهره هایی است که
همواره با اصالت مطالبه اسلام خواهی در میان قشر های مختلف مردمی و
دانشجویی مخالف بوده و هست.
زیباکلام پیش از این در ایام بیداری
اسلامی در کشورهای عربی معتقد بود که این جنبش ها و خیزش ها اصالت دموکراسی
خواه و ناسیونالیستی دارد و واژه "بهار عربی " را برای قیام های مردم
تعریف می کرد این بار جنبش دانشجویی را در میان مارکسیسم و دموکراسی خواهی
محصور کرده است.
زیباکلام که استاد علوم سیاسی دانشگاه
آزاد اسلامی است، در مقاله ی روزنامه اعتماد روز 18 آذر تحت عنوان از
"جنبش چپ گرايانه تا دموكراسيخواهي" جنبش دانشجویی را برخواسته از دیدگاه
های رادیکال و چپ می داند که در سال های پس از دوم خرداد 76 دچار عطف شده
است و به سمت دموکراسی خواهی رفته است و در این میان انگار نه انگار که
دانشجویان بویی از اسلام و خواسته های اسلامی نبرده اند.
زیباکلام تاثیر نظریات چپ بر جامعه و
دانشجویان را در راستای هم می داند و می نویسد:«ملهم و متاثر از جهانبيني و
ادبيات چپ ماركسيستي كه در عصر بعد از رضاشاه در دهه 1320 توسط حزب توده
در ايران بدل به گفتمان اصلي در ميان اقشار و لايههاي تحصيلكردهتر جامعه
شده بود؛ جنبش دانشجويي هم از اين قاعده كلي مستثني نبود و بدنه اصلي آن در
دانشگاه تهران (به عنوان تنها دانشگاه كشور) به شدت متاثر از ادبيات چپ
بود.»
حال آن که اساس و اصل جنبش دانشجویی که
با فاصله کوتاهی پس از تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 به صورت رسمی در
جامعه دانشگاهی اعلام موجودیت و حضور می کند، بنابر گفته های اولین
پیشگامان جنبش دانشجویی در ایران برای برپایی "نماز" بوده است.
دکتر حشمت الله آزاده عضو موسسان انجمن
اسلامی که به عنوان اولین تشکیلات دانشجویی رسمی و پایه ای جنبش دانشجویی
به حساب می آید در خاطراتش اینگونه می نویسد:«ما چون فاصله ی بین کلاس برای
اقامه ی نماز و صرف ناهار به شدت فشرده بود امکان حضور در خوابگاه را
نداشتیم و ما مجبور بودیم در دانشکده ی پزشکی برای اقامه نماز داشتیه باشیم
و از آنجایی که دانشگاه تهران فاقد مسجد در آن سال ها برای اقامه نماز
دانشجویان مسلمان معمولا در راهرو ها وزیر پله ها اقامه ی نماز می کردند.»
این دنشجویان در هنگام اقامه نماز با تمسخر و هتک حرمت و حتی برخورد فیزیکی دانشجویان مارکسیسم دانشگاه قرار می گرفتند.
در خاطرات دکتر آزاده اینگونه نقل شده
که:«ما دانشجویان مسلمان بررسی کردیم که ما در یک کشور اسلامی زندگی می
کنیم و اکثر مردم ما ما مسلمان هستند پس چرا در دانشگاه باید اینگونه
برخورد شود پس از بررسی متوجه شدیم که جریان مارکسیستی دارای تشکیلاتی در
دانشگاه است به نام حزب توده و با جریان اسلام گرا برخورد فردی صورت می
گیرد و دانشجویان مسلمان تشکیلاتی برای برخورد متقابل با آن ها ندارند و به
این فکر افتادیم که انجمن تاسیس کنیم.به نام انجمن اسلامی دانشجویان یعنی
اینکه دانشجویان و جریان اسلام گرا اولین تشکیلات خود را برای اقامه ی نماز
در دانشگاه تاسیس کردند و همانطور که می دانید آن چیزی که اصالت یک جریان
را ثابت می کند هدف شکل گیری آن است و نه عنوان آن. یعنی جریان اسلام گرا
امروز رسالتش در دانشگاه اقامه ی نماز است.»
پس فرض زیباکلام بر این اساس که تمامیت
جنبش دانشجویی در سیطره تفکرات چپ بوده است یک فرض غلط است چرا که یکی از
شاهدان عینی و زنده حرکات دانشجویی از دغدغه برپایی نماز و اسلام خواهی در
دانشگاه توسط دانشجویان سخن می گوید.
زیبا کلام انحطاط فکری و التقاط مجاهدین
خلق را ریشه گرفته از نفوذ شدید تفکرات چپ در میان دانشجویان می دانسته
است حال آنکه بنابر شواهد و قرائن مخالفت های طیف های گسترده دانشجویی
اسلام خواه با تفکرات التقاطی و چپ سازمان دلیلی بود تا این گروهک تصفیه
های سازمانی خود را پیش از انقلاب از میان کادرها و اعضای دانشجوی خود آغاز
کند که نمود بارز آن به شهادت رساندن افرادی مانند شهید شریف واقفی به
صورت فجیع و نا جوانمردانه بوده است.
جالب آنکه زیباکلام حتی دانشجویان
مسلمان را پس از انقلاب ملهم و متاثر از نظریات چپ می داند که نظریات
مارکسیستی بر آنها غلبه کرده و در روح و ذهن آنها ریشه دوانده است.
زیباکلام برای اثبات نفوذ تفکر چپ حتی
از ماجرای فتح و تسخیر لانه جاسوسی استفاده می کند: «كليد فهم اشغال سفارت
امريكا و به راه افتادن امواج «امريكاستيزي» در سال 58 كه بعد از 33 سال
همچنان تا به امروز ادامه داشته در گرو فهم نفوذ و تاثير ادبيات چپ
ماركسيستي در ميان دانشجويان مسلمان طرفدار خط امام است.»
شاید زیبا کلام اگر به این نکته دقت می
کرد که در روز 2 آذر 1358، سه هفته پس از تسخير سفارت آمريکا در تهران و
در حالي که زمزمههايي مبني بر تلاش براي تصرف سفارت شوروي به گوش ميرسيد،
دفتر امام خميني، با صدور اطلاعيهاي هرگونه تلاش براي تسخير سفارت همسايه
شمالي را محکوم و آن را در راستاي خواسته عوامل «سيا» اعلام کرد؛ حضرت
امام (ره) را به تفکرات مارکسیستی محکوم می کرد!
بسماللهالرحمنالرحيم.
ملت شريف ايران! بار ديگر جاسوسان
آمريکايي براي منحرف کردن افکار عمومي جهان از موضع قاطع شما ملت مبارز به
توطئه تازهاي دست زده است. اين بار با پخش اعلاميههايي مردم را دعوت به
اشغال سفارت شوروي نموده است. از ملت شريف ميخواهيم تا به هيچ وجه، تحت
تاثير اين دسيسهها واقع نشوند که مطمئنم نميشوند. امروز اشغال
سفارتخانهاي در ايران خيانت به مبارزات برحق ضدآمريکايي مردم ماست. بار
ديگر به ملت شريف و مبارز تذکر ميدهيم که هر کس دست به چنين اعمالي بزند
محکوم و از عوامل بيچون و چراي آمريکاست و مردم عزيز ايران هرگز به آنان
اجازه چنين کاري را نميدهند.
قم، دفتر امام خميني/ 2 آذر 1358
حتی مرحوم احمد خمینی در خصوص مساله
تسخیر سفارت می گوید:«درباره اقدام دانشجویان پیرو خط امام باید بگویم این
اقدام اشغال سفارت آمریکا محسوب نمیگردد بلکه جوانان دلیر ما لانه جاسوسی
را تصرف کردهاند تا اشغالگران را بیرون برانند. »
در واقع تسخیر لانه جاسوسی امریکا هیچ
جایگاهی در گفتمان چپ و مارکسیستی ندارد بلکه ریشه در خواست و اراده
دانشجویان مسلمان است که برپایه شعار نه غربی و نه شرقی استوار است.
به نظر زیبکلام استکبار ستیزی و آمریکا
ستیزی را تنها و تنها در غالب گفتمان منحط چپ و مارکسیسیتی خلاصه و محصور
می داند و جایگاهی برای شعارهای ضد استکباری و نظریات ضد امپریالیستی اسلام
ناب قائل نیست.
جنبش دانشجویی به زعم زیباکلام به علت
حضور در حاکمیت و فضایی که در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی ایجاد شده بود
به سمت سکوت می رود و جنبش دانشجویی چون باورهایش چپ است با شعارهای
اقتصادی هاشمی مخالف است، گویی که عدالت خواهی و اسلام خواهی و باور جنبش
دانشجویی در خصوص مخالفت با رفتار های دولت هاشمی رفسنجانی همان شعارهای چپ
است که در انتهای دهه 70 حتی بزرگترین حامیان آن یعنی شوروی سابق به پوچ و
توخالی بودن آن با اعلام فروپاشی شوروی اذعان کرده بودند.
زیباکلام روند انعطاف و خیزش گوشه ای از
جنبش دانشجویی به سمت شعارهای جامعه مدنی که منتج به انتخاب محمد خاتمی در
سال 76 بود را نقطه عطف جدید در دهه 80 می داند، گرچه به اذعان قاطبه جنبش
دانشجویی حاضر در عرصه و دانشگاه همچنان شعارهای انقلابی و اسلام خواهی در
صدر خواسته دانشجویان بود.
چه بسا تشکیل اتحادیه های دانشجویی از
جمله اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل در دل دولت اول اصلاحات و
تشکیل جنبش عدالتخواه دانشجویی در دولت دوم اصلاحات نمود بارزی از مقابله
دانشجویان با تفکرات "اسلام و عدالت" ستیزی بود که متاسفانه از جانب
نیروهای نظریه پرداز اصلاحات به داخل دانشگاه تزریق می شد.
زیبا کلام منتهای خواسته دانشجویان را
در دهه 80 "تلاش براي تحقق آزادي بيان، آزادي انديشه، انتخابات آزاد و
ايجاد جامعه دموكراتيك می داند و به طعنه می نویسد:« جامعه ای که در آن
شهروندي به واسطه افكار و عقايد سياسياش زنداني نشود.»
گرچه کسی منکر آن نیست که عده ای از
دانشجویان که داعیه علمداری و پیش قراولی جنبش دانشجویی را در دوران
اصلاحات داشتند به دلیل آنچه که بهتر است فریب و تطمیع از سوی دولت خاتمی
بخوانیم شعارهای فرعی و لیبرال مسلک ها را داد می زدند و حتی هم سو با
شوالیه های پشت پرده نشینشان غائله هایی مانند 18 تیر 78 و خرم آباد را به
راه می اندازند اما در همان زمان که جریان فوق الذکر جوی خفقان آور که به
سمت پشت پا زدن به سابقه استکبارستیزی جنبش دانشجویی و حرکت به سمت تعامل
با آمریکا به وجود آورده بودند؛ شعارهای عدالتخواهانه و در صدر همه مرگ بر
امریکا در مراسم های 13 آبان و 16 آذر 76 تا 84 منسی و فراموش نشد.
اما سئوال اینجاست چرا آقای زیباکلام
دهه 90 و ما حصلی به نام عدالتخواهی و پیشرفت که در صدر شعارهای دانشجویان
قرار می گیرد را سانسور و فراموش می کند؟ آیا عدالتخواهی دانشجویان که همان
قاموس بیش از 70 ساله جنبش دانشجویی بر اساس اسلام ناب محمدی است، بازگشت
به دوران چپ گرایی است یا رفتار متحجرانه؟
به نظر اسلام خواهی دانشجویان و عدالت
خواهی به مذاق گروه های فاصله گرفته از جنبش دانشجویی خوش نمی آید و دائما
به دنبال منفصل نشان دادن دانشجویان از اسلام هستند.
گفتنی است زیبکلام پس از اخذ دیپلم
دبیرستان در سال ۱۳۴۵ در کنکور دانشگاه تهران پذیرفته میشود اما پدرش با
تحصیل او در ایران مخالفت کرده او را روانه اتریش میکند تا او را از
درگیریهای سیاسی دانشگاه تهران به دور نگه دارد. در اتریش به شدت تحت
تاثیر تفکرات مارکسیستی قرار میگیرد و تحصیل خود را در اتریش نیمه تمام
گذاشته و به توصیهٔ پدر به انگلستان میرود (در خرداد ۱۳۴۶).
بعد از طی دورهٔ دوساله کالج او به پلی
تکنیک شهر هدرزفیلد در شمال انگلستان میرود و وارد رشته مهندسی شیمی
میشود. در این زمان برادر کوچک او سعید نیز به انگلستان میآید و در کالج
ثبت نام میکند. او بعد از اتمام دوره کارشناسی در سال ۱۳۵۰ وارد دوره
کارشناسی ارشد و سپس دکترای مهندسی شیمی در دانشگاه برادفورد میشود. در
تابستان ۱۳۵۳ موقع آمدن به ایران توسط ساواک دستگیر و به اتهام خرابکاری
علیه حکومت و تبلیغ برای مجاهدین خلق به ۳ سال زندان محکوم شد. اسناد
آزادشده آرشیو ملی بریتانیا در سال ۲۰۰۶ نشان میدهد که محافل دانشگاهی،
وزارت خارجه و دفتر نخستوزیر بریتانیا هارولد ویلسون، که در آن زمان ریاست
دانشگاه برادفورد را برعهده داشت، تلاش زیادی را برای روشنشدن وضعیت
زیباکلام و آزادی او انجام داده بودند که البته بینتیجه مانده بود.