به گزارش فارس، سازمان صهیونیست آمریکا در گزارشی سخنان هیلاری کلینتون در مرکز سیاستگذاری خاورمیانه (سابان) را تکان دهنده و غیرقابل تصور نامید و آنها را مورد انتقاد قرار داد. کلینتون در این نشست اظهار داشته بود: «اسرائیل بهانه ای برای فرصت های از دست رفته ندارد و عدم سخاوت و همدلی دست در دست سوء ظن خواهد گذاشت. .... اسرائیلی ها بیش از هر چیزی نیاز دارند تا نشان دهند قدرت فهم یک عده مردم مظلوم را در ذهن خود دارند.»
همچنین سازمان صهیونیست آمریکا از اینکه کلینتون رژیم صهیونیستی را به از سر گیری تحویل درآمدهای مالیاتی (که پس از ارتقاء جایگاه فلسطین مسدود شده است)، به تشکیلات خودگردان فراخوانده و نیز عملکرد محمود عباس برای ارتقاء جایگاه فلسطین در سازمان ملل را مورد انتقاد قرار نداده است، ابراز ناراحتی کرد.
جالب توجه است که در ادامه این گزارش، سازمان صهیونیست آمریکا به تمجید سخنان کلینتون در رابطه با «مسئولیت واکنش هایی که متعاقب پرتاب موشکی از غزه به سمت رژیم صهیونیستی به وجود می آید»، پرداخت و آنها را ملاحظاتی به جا و در خور ملاحظه دانست.
آنچه در این موضوع حائز اهمیت است، رابطه سیاست و حکومت در آمریکا و رژیم صهیونیستی است. به راستی چه رابطه ای میان مواضعی که سیاستمداران آمریکایی اعلام می کنند و منافع ملی آنها وجود دارد؟ و خطوط قرمز در اعلام خط مشی های حکومت آمریکا نسبت به رژیم صهیونیستی چه خطوطی است؟
با بررسی خبرهایی از این دست که سازمان ها، لابی های و همچنین رهبران رژیم صهیونیستی قدرت تصحیح و اصلاح سخنان، مواضع و خط مشی های سیاستمداران آمریکا را در اختیار خود می بینند، این نتیجه به دست می آید که منافع رژیم صهیونیستی در چارچوب روابط بین المللی یکی از خطوط قرمز آمریکا به شمار می آید که هر دو حزب مؤظفند آن را رعایت کرده و در چارچوب آن گام بر دارند. اگرچه این موضوع، بر همگان روشن است و در آن جای تردیدی نیست اما این مسئله زمانی پیچیده می شود که سیاستمداران آمریکایی سخنانی را در مخالفت با اقدامات رژیم صهیونیستی ابراز می دارند.
با توجه به تعهد آنها به منافع ملی رژیم صهیونیستی باید گفت این سخنان و مواضع نه در جهت خلاف منافع این رژیم، بلکه در راستای نقشی است که آمریکا سالهاست در تلاش بوده آن را به جهان بقبولاند. در واقع آمریکا همواره خود را مدافع حقوق بشر و منجی جهان معرفی کرده و تمام سیاست های خود را در این قالب تفسیر می کند. این در حالی است که مدتهاست از نظام دو قطبی آمریکا-شوروی و نیز نظام تک قطبی به سرکردگی آمریکا گذشته و جهان در حال تجربه نظام چندقطبی با حضور اتحادیه ها و نهادهای بین المللی مختلف است.
با این وجود منافع ملی آمریکا ایجاب می کند همچنان نقش سرکردگی جهان را القاء کرده و ثبات و امنیت جهان را وظیفه خدشه ناپذیر خود اعلام کند. به همین دلیل برخی اوقات ناچار می شود که برای حفظ شأن خود، در ظاهر در چارچوب بی طرفی گام برداشته و برخی سیاست های متحد خود یعنی رژیم صهیونیستی را مورد انتقاد قرار دهد.
با این حال اعلام مواضع سریع سازمان ها و لابی ها صهیونیستی در مقابل این سخنان و خط مشی ها نشان از آن دارد که منافع آمریکا به صورتی غیر قابل اجتناب در گرو منافع ملی رژیم صهیونیستی تعریف شده و از هیچ گونه استقلالی برخوردار نیست.
به عبارت بهتر همبستگی منافع ملی که در روابط کشورها در عرصه بین الملل امری طبیعی است در روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی وجود نداشته و به جای آن وابستگی منافع آمریکا به این رژیم، سیاستهای این کشور را به پیش می برد.