به گزارش 598، به نقل از www.khamenei.ir مقام معظم رهبری، درباره چرایی نحوه مبارزه امام سجاد(ع) میفرمایند «اختناق در آن دوران و نامناسب بودن وضع، اجازه نمیداد که امام سجاد(ع) بخواهند با آن مردم بیپرده، صریح و روشن حرف بزنند؛ نه فقط دستگاهها نمیگذاشتند، مردم هم نمیخواستند، اصلاً آن جامعه یک جامعه نالایق و تباهشده و ضایعشدهای بود که باید بازسازی میشد».1
آیتالله صفایی بوشهری، مترجم کتاب صحیفهی سجادیه در یادداشت خود به این موضوع پرداخته است.
اصل اساسی بعثت انبیا و امامت امامان(ع)، همانا هدایت مردم به عبودیت الهی در تمامی عرصههای معرفتی، رفتاری، اخلاقی و پیشرفت جوامع انسانی در حوزههای عمرانی و فرهنگی بر مدار عدالت، زایش بصیرت در مقابل تهاجم سخت و نرم جبهههای دینستیزی و البته صبر و مجاهدت در برابر هجمههای آنان است، «لَقَد أرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیّناتِ»،
در بسیاری از مقاطع تاریخی با شرایط زمانی و مکانی متفاوت، تنها راه مدیریت جوامع انسانی به سوی مقام عبودیت، رشد، کمال فردی و اجتماعی، تشکیل حکومت و داشتن ساختار مناسب سازمانیافته است، این مهم با پیشرفتهتر و پیچیدهتر شدن تعاملات مردمی و نوع عملکرد سازمان یافتهی سران جبههی دینستیزی، اهمیتی دوچندان مییابد.
معصومان(ع) و اقتضائات زمانی و مکانی
روند مبارزات ائمهی معصومان(ع) پس از رحلت پیامبر اسلام(ص)، همواره تابع شرایط و زمینههای موجود بوده است، در زمان پیامبر(ص) حکومتهای بسیاری در اطراف جغرافیای اسلام و همچنین تشکیلات قبیلگی، قومی و فرهنگی در مکه و مدینه وجود داشت که بدون ساختاری نظاممند و هدفمند، نه مبارزه برای تحقق اسلام در جامعه ممکن بود و نه کنترل اجتماعی و رشد شاخصههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مقدور مینمود، به همین سبب پیامبر گرامی(ص) حکومت اسلامی را در مدینه برقرار کردند.
پس از رحلت پیامبر(ص)، امیرمومنان(ع) در آغاز آن فرآیند مجعول گزینش خلیفهی پس از پیامبر(ص)، ابتدا موضعگیری کردند و پس از اثبات مخالفتشان با آن انحراف حکومتی، موضع سکوت، صبر، انتظار و حمایت از اساس نظام اسلامی پیشه ساختند.
البته امام علی(ع) پس از بازگشت خلافت به ایشان، بهشدت با خط نفاق، انحراف و فتنه مبارزه کرد، ولی با وقوع جریانات مختلف ولایتستیزی بهویژه در دوران حکومت امیرمومنان(ع) و به بنبست کشاندن آن از سوی گروههای قاسطین، ناکثین، مارقین و ساکتین، آسیبهای جدی بر نظام علوی وارد آمد.
امام مجتبی(ع) نیز در آغاز، همین راه را ادامه دادند، ولی با جوسازیهای سیاسی، فریبخوردن خودیها از دشمنان، موضعگیری ساکتین و ایجاد ناامنیهای امنیتی از سوی سران فتنهی اموی، حضرت(ع) برای حفظ اساس اسلام و مکتب اهلبیت(ع) به یک طراحی سیاسی نجاتبخش متوسل شدند و با واگذاری مشروط آن موافقت کردند، در ادامه امامحسین(ع) با حاکمیت یزید وارد مبارزهی سختی شدند.
وقوع جریان کربلا و نهضت عاشورا، شهادت حضرت اباعبداللهالحسین(ع) و یارانشان و به اسارتبردن خاندان رسول خدا(ص)، جبههی ولایتمدار را در یک محدودهی بسیار خفقانآور سیاسی قرار داد.
از اینرو همواره موضعگیریهای ائمه (ع) بستگی به شرایط محیط، شیوهی دشمنی دشمنان و توان مجاهدت دوستان دارد و شیوهی صبر و انتظار، بازسازی و تربیت نیروهای مورد نیاز و حمایت از نهضتهای شیعیان و گسترش سازمانیافتهی فرهنگ ولایی در قالبهای مناسب شرایط زمان، شیوهی معصومان پس از امام سجاد(ع) گشت.
چرا امام سجاد(ع) زبان دعا را برگزید؟
پس از واقعهی کربلا، جریان ولایتستیز فرهنگی، سیاسی و نظامی شکل گرفت که همگی در کنارگذاری خط ولایت اهداف مشترکی داشتند، جریان امویان سفیانی، امویان مروانی و آل زبیر چنان سرزمینهای اسلامی را دچار انحطاط و انحراف کرده بودند که ایمان، تقوا و معنویت، عدالت و ولایت بهکلی از جامعه رخت بربسته بود و تمامی حرکتهای اسلامخواهی، ولایتمداری، عدالتگستری و استکبارستیزی سرکوب میشد.
نمونهی آن، واقعهی حُرّه و آن جنایات بیشمار است، به همین جهت امام سجاد(ع) در قالب دعا به مخاطبانشان بصیرت میدادند و با اتخاذ سیاست صبر و انتظار به بازسازی جبههی ولایتمدار میپرداختند.
امام سجاد(ع) در غربت غریبانهشان، باید احیای اسلام راستین را طراحی میکردند، ایشان به خاطر فضای عذابآور حاکم باید در قالبهایی بدون تحریک سردمداران جبههی ولایتستیزی، مفاد اسلام ناب محمدی(ص) را در ابعاد مختلف بیان میکردند، کتب معتبر تاریخی نگاشتهاند که آن حضرت در مدینه و کوفه بیش از بیست نفر صحابی نداشتند، از اینرو غیر از عرضهی دین و مقابله با دشمنان و بازسازی جبههی ولایتمدار به عنوان یک سیاست راهبردی، راهی نمانده بود.
به همین جهت «صحیفهی سجادیّه» هم که در پنجاهوسه دعای آن، مطالب بسیار عمیق معرفتی، رفتاری، اخلاقی، خانوادگی، سیاسی و نظامی موجود است، دو نسخه بیشتر نبود و سالها در دست خاندان رسولالله(ص) پنهان بود.