سرویس سیاسی پایگاه 598 - برنامه دیروز، امروز، فردا به مناسبت 16 آذر؛ روز دانشجو میزبان دو تن از دانشجویان پیرو خط امام با موضوع جنبش دانشجویی و آینده آن بود. در این برنامه که آقای روح الامینی (دبیر کل حزب توسعه و عدالت اسلامی) و خانم ابتکار (معاون رئیس جمهور در دوره دولت اصلاحات و عضو شورای شهر تهران) جهت مناظره حضور داشتند، مباحثی پیرامون فعالیت های جنبش دانشجویی مطرح شد.
در این میان صحبت های خانم ابتکار مبنی بر این بود که فضای کنونی جنبش های دانشجویی، فضایی بسته است و اجازه فعالیت و نقد آزادنه به آنها داده نمی شود، در حالیکه به گفته ی ایشان در دوره ی اصلاحات فضای بسیار باز و آزادانه ای در اختیار دانشجویان قرار داشت.
البته به نظر می رسد که اینگونه اظهارات مبنی بر پر هزینه بودن فعالیت جنبش دانشجویی، غبار آلود بودن فضا برای فعالیت جنبش دانشجویی در زمان فعلی و به نحوی سیاه نمایی وضعیت فعلی جنبش دانشجویی رمز حضور مجدد اصلاح طلبان می باشد.
چرا که چند ماه پیش هم سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران لازمه پایبندی به قانون اساسی و رفع تنش را بازشدن فضای سیاسی و تبدیل فضای امنیتی به فضای باز سیاسی طبق اصول و در چارچوب قانون اساسی دانسته تا احزاب و تشکل ها بتوانند آزادانه فعالیت کنند.
وی در قسمتی از سخنان خود در همین جمع می گوید:
((امروزه وضع خوبی در دانشگاهها حاکم نیست. اعمال شیوههای پلیسی، تحمیل فضای پادگانی بر دانشگاه، تحقیر استاد و دانشجو، به کارگیری روشهای خاص برای امتیازدادن بیجا یا محدودیت ایجادکردنها برای تحصیلات نسل ما به خصوص تحصیلات تکمیلی. اینها مسائلی است که با هیچ کدام از معیارهای انقلاب ما و معیارهای مصلحت مملکت ما سازگار نیست. بیایم و لااقل از یک تجربه درس بگیریم. شما ببینید امروز دلزدگی در محیط دانشگاهی زیاد است وقتی انجمن اسلامی با آن سابقه نمیتواند فعالیت بازی داشته باشد تکلیف همه مشخص است. براین اساس شاهد سیل مهاجرت خواهیم بود و فردی هم که نتواند مهاجرت کند دلزده و مایوس میشود یا به سمتی گرایش پیدا میکند که نتیجه خطرناکی به همراه دارد. درحالی که اگر گفتگو، بحث و انتقاد آزاد باشد جلوی اتفاق افتادن خطرهای بسیاری که آینده کشور را تهدید میکند گرفته خواهد شد. در گذشته حدود ۱۰ - ۱۲ سال پیش این تجربه بود که در محیطهای دانشگاهی بهتدریج احساس امنیت شکل میگرفت. البته نمیخواهم بگویم در آن سالها وضع بسیار خوب بود اما جهت به سمتی بود که احساس حرمت و بهبود اوضاع وجود داشت. در آن زمان محیط دانشگاه دانشجو و استاد دارای فضای مناسبی بود و نتیجه کار این بود که جلوی مهاجرتها گرفته میشد. البته معنای حرف من این نیست که در آن موقع مهاجرتی نبوده، همیشه این اتفاق میافتاده اما نه به شکل سیل مهاجرتی امروزه که بهترین نیروها به خارج از کشور میروند. هرچند مهاجرت اشکالی ندارد اما رفتن نیروها به این شکل و رفتن نخبهها به خارج از کشور، فاجعه بزرگی است. در آن زمان علاقه به بازگشتن به ایران و مهاجرت معکوس را تجربه کردیم. بسیاری از دانشمندان و دانشجویان که خارج از کشور یا در ایران بودند، تمایل داشتند در ایران فعالیت داشته باشند. دلبستگی استاد و دانشجو به یکدیگر، تجربه خوبی است هر چند آن موقع هم مشکلاتی وجود داشت اما چرا امروزه باید چنین فضایی حاکم باشد و چنین مسائلی را دوباره تجربه نکنیم. در این بین افرادی که مشخص نیست که هستند و سابقه شان چیست به زد و بند و تسویه بپردازند و هر که را نمی پسندند محدود و تحقیر کنند.))
این طور به نظر می رسد که گویا اصلاح طلبان دچار فراموشی شده اند و رفتار خود را به کلی فراموش کرده اند. گویا آقای خاتمی سخنرانی خود در آذر ماه سال 1383 در دانشگاه تهران را فراموش کرده اند که چگونه با دانشجویان همسوی خود به خشونت پرداخته و آنان را تهدید به اخراج از جلسه کرده است.
با این تفاسیر، به مروری کوتاه و گذرا از زبان حجت الاسلام و المسلمین قاسم روانبخش؛ دبیر سیاسی نشریه پرتو سخن به آنچه که اکنون اصلاح طلبان از آن به فضای بسته و پادگانی یاد می کنند در دوران خود اصلاح طلبان؛ در گفتگو با پایگاه 598 می پردازیم:
حجت الاسلام روانبخش با بیان اینکه اگر در بعضی از جریاناتی که به اسم مردم سالاری و دموکراسی در دولت اصلاحات یا کارگزاران وجود داشت بازنگری کنیم ، خواهیم دید که حالتی دیکتاتور مآبانه داشته اند، افزود: این مساله تا حدودی طبیعی هم می باشد زیرا آنهایی که در دنیا حالت دیکتاتور مآبانه دارند بیشتر سعی می کنند شعار قانون و اصلاحات و امثال ذلک را سر بدهند؛ مثلا رضا خان با شعار اصلاحات آمد و همینطور محمد رضا نیز.
وی افزود: دولت کارگزاران و مخصوصا دولت آقای خاتمی نیز با شعار اصلاحات، قانون و قانون مداری آمدند ولی شعارشان این بود اما چیزی که در جامعه مدنی که ادعا می کردند وجود نداشت، قانون، احترام به قانون و اصلاحات حقیقی و واقعی بود. در این زمینه برخی از کد هایی را نیز می توان نام برد:
- سخن از گفتگوی تمدن ها می زدند که مثلا در خارج از کشور تمدن ها باید با هم گفتگو کنند اما در داخل کشور خود ما حاضر به گفتگو با یک شخصیت علمی و اندیشمندی که جهان به فیلسوفی و اندیشمندی او معترف است و صد البته خودشان هم معترف اند، نبودند. شخصیتی مثل حضرت آیت الله مصباح که سعی می کردند ایشان را به انواع تهمت هایی مثل خشونت طلبی، ضد پدیده های جدید، طالبانیسم، فرمان دهنده ترور و از این نوع حرف ها از صحنه خارج کنند. تنها کسی که از اینها وارد گفتگو و مذاکره شد، آقای حجتی کرمانی بود که آن هم چندان وابستگی فکری به آن ها نداشت و از رفاقت سابقی که با حاج آقای مصباح داشت وارد بحث شد که البته آنهم که در مناظره شکست خورد و همین امر سبب شد که مورد لعن و نفرین جریان اصلاحات قرار گرفت و در میان خودشان نیز بایکوت خبری شد، که چرا شکست خوردید و آبروی اصلاح طلبان را بردید. بنابراین بیرون از مرز و یا حتی داخل هم شعار گفتگوی تمدن ها را می دادند اما در عمل حاضر به گفتگو و مناظره زنده نبودند و بیشتر با تهمت می خواستند میدان مبارزه را ببرند.
- شعار آزادی بیان می دادند اما آزادی بیانشان در حدی بود که هر چه می خواستند در روزنامه هایشان می نوشتند اما کسی جرات نمی کرد علیه آنها حرفی بزند، چرا که دادشان در می آمد. خاطرم هست که یکی از نمایندگان مجلس پنجم مطرح کرده بود که پیشنهاد می کنم آقای خاتمی (رئیس جمهور) مقداری هم به مسائل اقتصادی اهمیت دهد و تماما مباحث سیاسی را مطرح نکند. همان زمان بود که روزنامه های سلام و ایادی اش "توهین به رئیس جمهور" را تیتر یک خود کردند. پیشنهاد یک نماینده مجلس، توهین به رئیس جمهور تلقی شد.
- هفته نامه "پرتو سخن" مقاله ای در مورد جریان فکری آقای منتظری که نقد علمی بر آن داشت نوشت. آقای مهاجرانی شخصا با دوستانش در ارشاد و هیئت نظارت بر مطبوعات بدون اینکه ما را به دادگاه ببرند، به لغو امتیاز هفته نامه پرداختند. حدود 4 ماه هفته نامه پرتو سخن منتشر نشد تا اینکه به دادگاه شکایت کردیم و اثبات کردیم که دلیلی بر تعطیلی نشریه نبوده است.
- از طرفی دیگر شعار آزادی بیان در دانشگاه ها می دادند، خودشان می آمدند دانشجو ها را ستاره دار می کردند. اصلا خود بحث ستاره دار شدن دانشجو ها در دولت آقای خاتمی، زمان آقای معین شکل گرفت که هر کدام از عبارات دانشجوی یک ستاره، دو ستاره و سه ستاره یک معنا و مفهومی داشت. سالانه 400 الی 500 نفر از دانشجویان را بعلت دانشجویان ستاره دار از تحصیل محروم می کردند. از طرفی هم شعار دفاع از دانشجو و دانشگاه می دادند.
- شعار قانون می دادند ولی خودشان به قانون پایبند نبودند، مثل شعار علیه قانون اساسی، تلاش در جهت مقابله با قانون اساسی. در دولت اصلاحات بیشترین تهاجم به خود قانون اساسی صورت گرفت تا جایی که حضرت آقا می فرمودند در هیچ کجای دنیا اینطور نیست که قانون اساسی که میثاق ملی است، این جور مورد حمله قرار بگیرد.
- شعار قانون گرایی می دادند ولی هم قانون مطبوعات را نقض می کردند و هم قانون اساسی را، مثلا در قانون اساسی آمده بود ولایت مطلقه فقیه، که آنها هر روز به ولایت مطلقه فقیه در مطبوعات شان می تاختند. در قانون آمده بود نظارت شورای نگهبان، همواره شورای نگهبان را در معرض مطالب و اخبار خود قرار می دادند. در قانون آمده بود که دین اسلام و مذهب جعفری اثنی عشریه مذهب رسمی کشور می باشد و باید مورد احترام همگان قرار گیرد، اما می دیدیم که خود اسلام، تشیع و ارزش های این مکتب از خدا گرفته تا پیامبر و ائمه معصومین، مرجعیت دینی و روحانیت هر روز در نشریات و کتاب های چاپ شده در این دوران بد ترین اهانت به ساحت اینان می شد که در نهایت به اعتراض مردم در صحنه می انجامید.
- مسئله تقلید از مراجع را کار میمون می دانستند، که آقای هاشم آغاجری در همدان این بحث را مطرح کرده بود. شعار مردم گرایی میدادند اما از طرف دیگر مردم را متهم به میمون گری می کردند.
- امتیاز نشریه حریم را به دلیل اینکه به شعار های انتخاباتی آقای "خ" توهین کرده بود، لغو کردند و گفتند که شما منظورتان آقای خاتمی بوده است. نشریه فیضیه را لغو امتیاز کردند چرا که مطلبی اشتباها در ستون پیام های مردمی چاپ شده بود. در واقع آن زمان نشریات آن چنانی که در مقابل فکر آنان باشد وجود نداشت، اما همین چند موردی هم که وجود داشتند را لغو امتیاز کردند.
- هیئت محبین اهل بیت در قم (هیئت استاد پناهیان) بدلیل اینکه در تحصن 3 روزه مسجد اعظم که مراجع، جامعه مدرسین و علما و بزرگان در آن شرکت کرده بودند و پشتیبانی این تحصن را به عهده داشت، دفتر آن هیئت را مهر و موم کردند.
این موارد تنها نمونه کوچک و گذرایی از آن چه که در دوران اصلاحات گذشت می باشد تا تذکر و یاد آوری باشد بر آنچه که اصلاح طلبان گمان می کنند فراموش شده است.