به گزارش فارس، «مصطفى قطبی» نویسنده جهان عرب در مقالهای تحت عنوان «مجازاتهای آمریکایی و اروپایی .. تروریسم اقتصادی در حق ملت ایران» که پایگاه خبری «البدیع» آن را منتشر کرد، به بررسی ریشه و دلایل اصلی تحریمهای ایران توسط کشورهای غربی میپردازد.
در بخش اول این مطلب گفته شد که قطبی معتقد است که تحریمهای اقتصادی علیه ایران امر جدیدی نیست که بر این کشور اعمال شده باشد و ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی همواره با تحریمها و مجازاتهای کشورهای غربی رو به رو بوده و به جای اینکه این تحریمها این کشو را از پای درآورند، بر قدرت آن افزودهاند.
قطبی در ادامه مطلب خود چنین مینویسد:
اگرچه تاکنون غرب و ایران چندین دور از مذاکرات را درباره برنامه هستهای تهران انجام دادهاند و بسیاری از کشورها به تهران توصیه کردهاند که تن به خواستههای غرب دهد و از برنامه هستهای خود چشم پوشی کند، اما ایران مقاومت در برابر غرب را مفید میداند، به خصوص آنکه «آیت الله خامنهای» رهبر ایران در سخنان خود در 18 ژوئن گذشته تاکید کرده بود که پیروزی جز با تحمل سختیها و خطرات محقق نخواهد شد.
ابراز این پافشاری توسط ایران موجب شد تا آمریکا و همیپمانان غربیاش برای مدتی ایده تغییر نظام در ایران حتی به صورت جزیی را در سر بپرورانند، اما پیشرفتی که ایران در قضیه هستهایش احراز کرد، موجب شد تا تمام امیدهای غرب در این زمینه به باد رود، به ویژه آنکه غرب بر این باور است که تهران تنها به غنیسازی اورانیوم 20 درصد نمیپردازد، بلکه در تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای است و این به گفته «آنتونی کوردسمن»، کارشناس امور استراتژیک آمریکایی به معنای عدم کنترل ایران به هیچ شکل ممکن است.
به گفته کوردسمن، ایرانیها در تصمیم خود جهت دستیابی به قدرت هستهای مصمم هستند و در این بین برخی از رهبران کشورهای غربی که خواهان جنگ با ایران نیستند، تنها دو گزینه را پیش رو خواهند داشت، یا به نخبگان حاکم بر ایران کنار آمده و آنها را به هر طریق ممکن متقاعد کنند که از برنامه خود چشم پوشی کنند یا پیش از هرگونه مذاکره اقتصاد ایران را تضعیف کنند.
به نظر میرسد، غرب گزینه راحتتر یعنی تضعیف اقتصاد ایران را بار دیگر انتخاب کرده است، تا از یک سو خود را در برابر ایران ضعیف نشان ندهد و از سوی دیگر از بیم اسرائیل نشان دهد که به فشارهای خود علیه ایران جهت جلوگیری این کشور از دستیابی به قدرت هستهای ادامه میدهد.
در حالیکه در این بین کارشناسان غربی و آمریکایی بارها به رهبران کشور خود توصیه کردهاند، در اعمال این فشارها بر این ایران جانب احتیاط را از دست ندهند، چراکه اولین متضرر بزرگ از این فشارها خود غرب خواهد بود که در افزایش قیمت نفت و بستن تنگه هرمز نمود پیدا میکند و بار سنگین این اقدامات بیتردید بر دوش شهروندان غربی خواهد بود که با بحران بزرگ و عمیق اقتصادی نیز مواجه هستند.
به همین منظور تحلیلگران غربی بر این باورند که تحریمهای اعمال شده بر ایران چندان به دلیل تجدید نظر غرب در مواضعش طول نخواهد انجامید و این موضوع در معاف کردن برخی از کشورها همچون چین و سنگاپور و هند و کره جنوبی و ژاپن از این تحریمها بیانگر این امر است.
این درحالی است که همه میدانند، داد و ستد نفتی ایران با غرب تنها 20 درصد از صادرات نفتی این کشور را دربرمیگیرد و بخش عمده فروش نفت ایران یعنی 70 درصد آن با بازارهای آسیایی صورت میگرد.
این سیاست تحریم و مجازات غرب را باید در واقع بیانگر دیپلماسی احمقانه آن در قبال ایران است، چون آثار زیانبار این تحریمها همانطور که گفته شد، بازتابهای خود را بر شهروندان اروپایی و آمریکایی درگیر بحران شدید اقتصادی از جمله بیکاری و اجرای سیاستهای سخت ریاضت اقتصادی و ورشکستگی بسیاری از بانک و از دست دادن بسیاری از مشاغل خواهد گذاشت و در عمل درحالیکه کشورهای غربی شروع به از دست دادن کارمندان خویش کردند، در مقابل اقتصاد کشورهایی چون چین و ژاپن رو به رشد و نمو هرچه بیشتر گذاشت.
به عنوان مثال چین بزرگترین خریدار نفت ایران، به تهران پیشنهاد داد که نفتکشهای ایران را بیمه کند و پارلمان ژاپن نیز 7.6 میلیارد دلار را به بیمه نفتکشهای ایرانی اختصاص داد که در بندرهایش پهلو بگیرد.
در خصوص هند، دومین وارد کننده نفت ایران نیز باید گفت که این کشور و شرکتهای نفتی و پالایشگاههایش از سال 2010 تاکنون برای پرداخت هزینههای نفتی خود که بیش از 10 میلیون دلار میباشد، با بانک Halk Bank ترکیه تعامل دارند و دولت هند نیز با ایران به توافق رسیده تا 45 درصد از بهای نفت خریداری شده خود را با روپیه پرداخت میکند. افزون براینکه اعلام کرده است، واردات نفت خام ایران را از پرداخت مالیات معاف میکند تا شرکتهای این کشور تحت تاثیر فشارهای آمریکا و اروپا قرار نگیرند.
این تسهیلات موجب شد تا هند به سمت توسعه و گسترش مبادلات تجاری خود با ایران سوق پیدا کند، به ویژه آنکه درب بازارهای ایران به روی این کشور گشوده شده بود تا در قبال صادرات 2.7 میلیارد دلاری هند 10 میلیارد دلار نفت به این کشور صادر کند.
از آنچه گذشت میتوان گفت، تحریمها و مجازاتهایی که اروپا و آمریکا علیه صادرات نفت ایران و قید و بندهای مالی که برای این کشور وضع کرده بود، تا حدود بسیار زیای در کاهش درآمدهای نفتی ایران ناکام بودند و این تحریمها به مرور زمان و با خسته شدن کشورهای تحریمکننده علیه ایران و اثبات بیاثر بودن آنها به حربهای بیاثر بر اقتصاد این کشور تبدیل شده و ایران را از ادامه برنامه هستهایش باز نخواهد داشت.
به نظر میرسد، هم اکنون تنها چالشی که پیش روی غرب و به ویژه گروه 1+5 قرار دارد و ماموریت بسیار سختی هم میباشد، تغییر دیدگاهها و مواضع ایران در قبال قضیه پرونده هستهای است، به ویژه آنکه هم اکنون همه میدانند، این احساس در غرب وجود دارد که ایران قدرتی رو به رشد و غرب قدرتی در حال افول است و بیتردید تغییر چنین دیدگاهی بسیار سخت و به زبانی دیگر غیر ممکن است.
بنابراین تا زمانیکه واشنگتن بر گزینه اعمال تحریمها و مجازاتهای اقتصادی به عنوان مهمترین گزینه برای واداشتن ایران به صرف نظر کردن از برنامه هستهایش و یا حداقل چشم پوشی از بخشی از آن نگاه کند، هیچگاه نخواهد توانست به خواسته خود برسد و حتی باید گفت، این گزینه حتی نخواهد توانست ذرهای در عزم ایران خلل وارد کند.
به همین دلیل باید گفت که غرب در شناخت حقیقت و ماهیت واقعی ایران با شکست و ناکامی مواجه شده و در اتخاذ اعمال تحریمهای اقتصادی علیه ایران به این نکته توجه نکرده که تنها منابع طبیعی و درآمدهای ایران نفت نیست، بلکه نفت یکی از آنهاست، به همین دلیل ممنوعیت صدور نفت ایران به کشورهای دیگر آنگونه که غرب تصور میکرد، اقتصاد ایران آسیب بزرگی ندید، بلکه برعکس این اقدام بازتابهای منفی بر اقتصاد جهانی داشت.
قیمتهای نفت همواره در دست غرب نیست و اقتصاد جهانی همیشه به اروپا و آمریکا محدود نمیشود و جار و جنجالهای تبلیغاتی که رسانههای غربی درباره تحریمها علیه ایران اظهار میکنند، تنها سرپوش نهادن بر این گزینه ناکام غرب است که برایش به اثبات رسیده هیچ چیز نمیتواند ایران را از ادامه برنامه هستهایش باز دارند.