«کامران کرمی» کارشناس مسائل عربستان در گفتوگو با خبرنگار بین الملل فارس درباره تحولات داخلی عربستان و آینده این کشور پس از مرگ احتمالی ملک عبدالله تاکید کرد که حکومت آل سعود همواره می تواند آبستن تحولات جدید باشد و منجر به بحران در انتخاب ولیعهد یا پادشاه بعدی باشد.
کرمی تصریح کرد که شاهزادگان نسل دوم با اینکه در یک دهه اخیر توانستهاند به چرخه قدرت راه پیدا نمایند اما همچنان می بایستی در صف جانشینی قرار بگیرند.
وی درباره ادامه روند کنونی در عربستان ابراز داشت که سالهای آتی روند مرگ فرزندان عبدالعزیز شتاب زیادی به خود میگیرد و عملاً در یک دهه آینده اکثریت آنها در خواهند گذشت.
کامران کرمی تاکید کرد که مسئله جانشینی و تشدید بحران در خانواده حاکم در عربستان قطعاً بر سیاست خارجی این کشور تأثیرگذار است.
متن کامل این گفتوگو در زیر آمده است:
فارس: به نظر شما با مرگ ملک عبدالله آیا تحولات گستردهای در عربستان شکل خواهد گرفت؟جنگ قدرت شاهزادگان تا کجا پیش خواهد رفت؟
از آنجا که ساختار قدرت و جانشینی در عربستان فاقد شاخص های مدرن و پذیرفته شده بینالمللی است، همواره می تواند آبستن تحولات جدید باشد و منجر به بحران در انتخاب ولیعهد یا پادشاه بعدی باشد.
اما نباید این نکته را از نظر دور داشت که گرچه عربستان فاقد این نهادها مثل انتخابات است، اما در درون همان ساختار سنتی و خاص قبیلهای، مکانیسمهایی چون منشور عبدالعزیز و شورای بیعت (تأسیس در سال 2005 توسط ملک عبدالله) وجود دارد که در طول این سالها و پس از مرگ ملک عبدالعزیز در سال 1953 همواره بر اساس آن عمل شده است.
از سوی دیگر عربستان تجربه این بحرانهای جانشینی را دارد، برای مثال در زمان پادشاهی سعود، فیصل، خالد و حتی ملک فهد مشکلاتی مبنی بر جانشین صالح، مجرب و مقبول به وجود آمد و حتی در برهه 1970 منجر به قتل ملک فیصل گردید، اما در مجموع و به نوعی این وضعیت بحرانی حل و فصل گردید.
بنابراین عربستان با این وضعیت آشناست و پس از مرگ ملک عبدالله روند جانشینی نمی تواند منجر به بحران و جنگ قدرت میان شاهزادگان گردد.
فارس: رقابت اصلی بین کدام شاهزادگان یا به عبارتی کدام گروه از شاهزادگان خواهد بود؟
رقابت اصلی بین فرزندان باقی مانده عبدالعزیز است که در میان آنها هفت سدیریها «فهد، سلطان، نایف، احمد، عبدالرحمن، سلمان و ترکی» از گزینه های اصلی بودند و می باشند که فهد، سلطان و نایف درگذشته اند و ترکی هم تبعید گردیده است؛ نوادگان یا شاهزادگان نسل دوم با اینکه در یک دهه اخیر توانستهاند به چرخه قدرت راه پیدا نمایند، اما همچنان می بایستی در صف جانشینی قرار بگیرند.
در میان فرزندان در قید حیات عبدالعزیز که تعداد آنها به 16 نفر می رسد چند مسئله وجود دارد: مسئله اول کهولت سن و بیماری اکثریت آنهاست که مثلا بندر و مشعل در سن 90 سالگی قرار دارند و کوچکترین فرزندان یعنی سطام و مقرن 70 ساله هستند و مابقی این 16 نفر بین 70 تا 90 قرار دارند. دومین مسئله تجربه های مدیریتی و سیاسی است که باعث می گردد تا بیشتر این فرزندان عملاً شانسی برای رسیدن به ولیعهدی یا جانشینی نداشته باشند و مسئله سوم داشتن مادرانی غیر سعودی است که باعث می گردد تا تعداد شاهزادگانی که شانس رسیدن به ولیعهدی و پادشاهی داشته باشند به تعداد انگشتان یک دست برسد.
بنابراین کسانی چون سلمان ولیعهد کنونی، احمد وزیر کشور سابق، سطام حاکم ریاض، عبدالرحمن معاون وزیر دفاع، از گزینه های اصلی و شاهزادگانی چون عبیدالله، مشهور، بدر و مساعد که فاقد گزینه دوم هستند از شانس کمتری برخوردار می باشند.
بنابراین این وضعیت که یادآور سالهای آخر اتحاد شوروی و مرگ و میرهای رهبران سیاسی آن بود، باعث می گردد تا در سالهای آتی روند مرگ فرزندان عبدالعزیز شتاب زیادی به خود بگیرد و عملاً در یک دهه آینده اکثریت آنها در خواهند گذشت و عربستان با نسل دوم شاهزادگان که نوادگان عبدالعزیز هستند بیعت خواهد کرد.
فارس: شاهزادگان نسل دوم آیا اجازه خواهند داد که نسل سومی ها قدرت را در اختیار بگیرند؟ممکن است این رقابت به تنش مبدل شود و به عرصه جامعه کشیده شود؟
همانطور که اشاره گردید بر اساس منشور عبدالعزیز که قدرت به برادران پادشاه انتقال پیدا می کند نه فرزندان پادشاه، عملاً شانسی برای شاهزادگان نسل دوم یا به روایت دیگر شاهزادگان نسل سوم وجود ندارد، مگر شاهد اتفاق غیر منتظرهای باشیم.
از سوی دیگر روند ورود این شاهزادگان بخصوص از یک دهه گذشته شتاب زیادی به خود گرفته و بسیاری از پست های معاونت در وزارتخانه ها یا حاکمان مناطق و استانداران از این شاهزادگان سپرده شده است. بنابراین به نوعی فرزندان عبدالعزیز اجازه ورود نوادگان به قدرت که خود اکنون پدربزرگ هم شدهاند را دادهاند.
هر چند شاهزادگانی چون متعب بن عبدالله فرمانده گارد ملی و محمد بن نایف وزیر کشور جدید عربستان در میان شاهزادگانی چون مشعل بن عبدالله، خالد بن فیصل، خالد بن سلطان، محمد بن فهد و دیگر شاهزادگان از قدرت و اعتبار بیشتری برخوردارند، اما بر اساس این منشور و همچنین وجود مکانیسمی به نام هیئت بیعت فعلاً شانسی برای رسیدن به ولیعهدی ندارند و بنابراین شاهد تنش نخواهیم بود.
فارس: تاثیر تحولات جاری بر سیاست خارجی عربستان را چگونه می بینید؟
قطعاً این مسئله تأثیرگذار است، بخصوص که مثلاً ما شاهد بودیم که بیماری سعود الفیصل وزیر امور خارجه منجر به غیبت عربستان در مذاکرات 4 جانبه در مصر برای بررسی وضعیت سوریه گردید. تاثیرگذاری این مسئله بیشتر از آنکه منجر به عدم فعالیت و کنش گری عربستان در منطقه و محیط پیرامونی خودش باشد، بیشتر ناشی از دلمشغولیهایست که این مسئله می تواند توجه عربستان را از مسائل خارجی و منطقهای به سمت مسائل داخلی اش معطوف نماید.
از طرف دیگر عنصر فرد در عربستان بسیار مهم تر از عنصر نقش در این کشور است، بدین معنی که مثلاً وزارت خارجه عربستان کاملاً وابسته به شخصی چون سعود الفیصل است و نبود آن می تواند خللی در روند کار این وزارتخانه ایجاد کند. بنابراین در صورتی که مسئله جانشینی به یک بحران در داخل عربستان منجر گردد، قطعاً توجه عربستان کاملاً معطوف به این مشکل خواهد بود.