کد خبر: ۹۶۹۸۵
زمان انتشار: ۱۰:۵۰     ۱۳ آذر ۱۳۹۱
رجانیوز: 1. به موازات پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57، افراد و گروه های مختلفی زیر پرچم جمهوری اسلامی خواهان حضور در حاکمیت شدند. در این میان  پس از حضور لیبرال ها در راس دولت موقت، به تدریج کشکمش های دیگر گروه ها باهم آشکار تر شد؛ از مجاهدین خلق، تا طیف بنی صدر، حزب جمهوری اسلامی و دیگر جریان هایی که هر کدام در مقام نظر و عمل، تعارضات ماهوی با یکدیگر داشتند.
 بعد از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان در 13 آبان 58 و استعفای دولت موقت، تب نخستین انتخابات ریاست جمهوری بالا گرفت و کشمکش های بین افراد و گروه های مختلف بیشتر خود را نشان داد تا آنجا که سرانجام در انتخابات ریاست جمهوری اول در بهمن 58 بسیاری از گروه های مختلف با معرفی نامزد انتخاباتی خود، پا به عرصه رقابت گذاشتند.
  
در این میان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به رهبری مسعود رجوی که قبل از انقلاب نیز انحرافات فکری و عقیدتی آنها برای بسیاری از انقلابیون و مردم آشکار شده بود و بعد از انقلاب نیز بواسطه اقدامات خاص و پرتنش خود، توانسته بودند مورد حمایت برخی جریان های ضدانقلاب مانند جدایی طلبان کردستان باشند، به طور جدی خود را آماده حضور در انتخابات ریاست جمهوری کردند.
 
اما ماجرا آنجا جالب تر شد که رجوی و پیروانش در سازمان، چندی قبل در "رفراندم" تایید قانون اساسی جمهوری اسلامی شرکت نکرده بودند و این سوال در افکار عمومی مطرح بود که چگونه می توان قانون اساسی یک نظام سیاسی را قبول نداشت اما در عمل با کسب مقام ریاست جمهوری، مجری آن قانون اساسی بود؟ 
 
این مساله منجر شد تا حضرت امام (ره) با اشاره به این مساله تاکید کنند:
 
«کسانی که به قانون اساسی جمهوری اسلامی رأی مثبت نداده‌اند، صلاحیت ندارند رییس جمهور ایران شوند» و بدین ترتیب مجاهدین خلق و در راس آنها مسعود رجوی علیرغم تلاش همه جانبه برای تحمیل خود به نظام جمهوری اسلامی، نتوانستند قدرت را به دست گیرند  و به فاصله کمتر از دو سال بعد از این واقعه نیز، به خارج از کشور فرار کردند.
 
2. همزمان با روند تثیبت نظام جمهوری اسلامی و ادامه جنگ تحمیلی با عراق؛ بخش قابل توجهی از تنش های سیاسی در جامعه کمرنگ تر شد. جریان بنی صدر و مجاهدین خلق به طور رسمی از نظام سیاسی کشور حذف شدند و توطئه های گروهک های معاند تجزیه طلب در کردستان، اهواز، سیستان و بلوچستان و ... عقیم ماند؛ اما در این میان جریان نهضت آزادی که پیش از این در بزنگاه های متعدد، فاصله خود با گفتمان انقلاب و خط امام (ره) را نشان داده بود در سالهای بعد از بازپس گیری خرمشهر نیز بار دیگر به مخالفت خوانی با جریان انقلاب و مردم روی آورد و به مخالف جدی ادامه جنگ تبدیل شد.
 
 لیبرال ها که در همان ماه های اولیه پیروزی انقلاب با عملکرد محافظه کارانه خود در دولت موقت، به میزان کافی فاصله خود با جریان انقلاب و مردم را نشان داده بودند و بعد از آن نیز بعد از ماجرای اختلافات بنی صدر و حزب جمهوری؛ با مواضعی دوپهلو فاصله خود با خط امام را ثابت کرده بودند، این بار و به بهانه دفاع مقدس، انحرافات عینی خود ازمسیر ملت را نشان می دادند.
 
در همین راستا در اوایل فروردین 64 بود که نشریه فرانسوی لوموند با تیتر "بازرگان:باید با عراق وارد مذاکره شد" منتشر شد و به همین علت بود که امام (ره) درباره مواضع نهضت آزادی فرمودند:
 
" آتش بسي كه صدام مي گويد، آتش بسي است كه دنبالش آتش مي گشايد. راهي كه صدام مي خواهد به ما بدهد، راهي است كه نجات خودش را در آن راه مي يابد" (جلد شانزدهم صحیفه، صفحه 328)
 
 و یا در جای دیگر فرمودند:
 
"دفاع معنايش اين نيست كه تا آن گفت كه ياا...! دستت را بده من با هم صلح بكنيم، ما رها كنيم، اين حرف غلطي است. مايي كه مي دانيم ماهيت يك حيوان درنده چي است، ما به واسطه اينكه او مي گويد كه بياييدصلح كنيم ، بياييم صلح كنيم ، چه جور، با چي صلح كنيم ؟ با كي صلح كنيم؟"  (جلد نوزدهم صحیفه - صفحه 230)
 
اما پالس های خیانت آمیز نهضت آزادی درباره ادامه جنگ به خارج از کشور، منجر شد تا بعثی ها با این محاسبه اشتباه که درصورت حمله نظامی به شهرها و نقاط مسکونی، نارضایتی مردم شدت گرفته و ایران تحت فشار افکار عمومی و سلب حمایت های مردمی ناگزیر به صلح تحمیلی است، موشک باران مناطق شهری کشور را شدت بخشید؛ هر چند این مساله موجب شد تا جمهوری اسلامی اعلام کند در راهپیمایی روز قدس همان سال (64) مردم با حضور مضاعف خود در خیابان ها، حمایت همه جانبه خود از ادامه مقاومت در جبهه ها را دهند اما نهضت آزادی باز هم دست به خیانت آشکار دیگری زد و با صدور بیانیه ای منکر هرگونه اثر معتبری برای راهپیمایی روز قدس شد و پیشاپیش آن را بیهوده و فاقد ارزش توصیف کرد.
 
بلافاصله پس از بیانیه نهضت آزادی، بخش فارسی رادیو بعث اعلام کرد که درصورت راهپیمایی گسترده در تهران با شدت بسیار و با بکارگیری سلاح های جدیدتر و مرگبارتر شهرهای ایران را هدف قرار خواهد داد اما حضور تاریخی مردم در این راهپیمایی به حدی بود که روز قدس سال 64 برای همیشه به عنوان یک روز متفاوت در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت شد و به نمادی از مقاومت و پایداری مردم ایران بر ارزشهای خود تبدیل شد.
 
اما بعد از همه این خیانت های آشکار؛ جریان نهضت آزادی خواهان حضور در ارکان حاکمیت بود! از این رو برای انتخابات مجلس سوم علی اکبر محتشمی پور وزیر کشور وقت دولت میرحسین موسوی با نگارش نامه ای خطاب به امام (ره) درباره حضور یا عدم حضور نهضت آزادی در انتخابات کسب سوال می کند که امام (ره) نیز با قاطعیت تمام ضمن رد هرگونه صلاحیت نهضت آزادی برای حضور در ارکان حاکمیت؛ در نامه ای به وی تصریح می کنند:
 
" پرونده اين نهضت و همين طور عملكرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت مي‌دهد كه نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي كشور ايران به آمريكا است، و در اين باره از هيچ كوششي فروگذار نكرده است ؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است كه شايد آمريكاي جهان‌خوار را، كه هرچه بدبختي ملت مظلوم ايران و ساير ملت‌هاي تحت سلطه او دارند از ستمكاري اوست، بهتر از شوروي ملحد مي‌دانند. و اين از اشتباهات آنها است."
 
ایشان در ادامه تصریح می کنند:
 
"نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانون‌گذاري يا قضايي را ندارند ؛ و ضرر آنها، به اعتبار آن كه متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان عزيز ما را منحرف خواهند كرد و نيز با دخالت بي‌مورد در تفسير قرآن كريم و احاديث شريفه و تاويل‌هاي جاهلانه موجب فساد عظيم ممكن است بشوند، از ضرر گروهك‌هاي ديگر، حتي منافقين اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان، بيشتر و بالاتر است ... نتيجه آن كه نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن چون موجب گمراهي بسياري از كساني كه بي‌اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مي‌گردند، بايد با آنها برخورد قاطعانه شود، و نبايد رسميت داشته باشند."
 
و این چنین پرونده جریان دیگری که از ابتدای انقلاب با وجود خیانتهای متعدد در حق انقلاب، خواستار تحمیل خود به نظام اسلامی در یکی از انتخابات ها شد، با نظر مستقیم امام (ره) بسته می شود؛ هر چند باقی مانده های این گروهک سیاسی در سالهای بعد از دوم خرداد تلاش کردند این جریان را احیا کنند اما بواسطه خیانت های پرشمار این جریان، هیچ گاه توده های مردم حاضر به پذیرش آنها نشدند.
 
3. به فاصله چند سال پس از رحلت حضرت امام (ره)، جریان چپ دهه 60 در بسیاری از مبانی فکری خود دچار تجدید نظر شد و اوج این مساله در دوران ریاست جمهوری خاتمی و مجلس ششم خود را نشان داد. خط امامی های دیروز، در عمل نشان دادند جز با براندازی یا استحاله نظام راضی نمی شوند؛ پروژه سوخته قتل های زنجیره ای، کودتای ناکام 18 تیر، تحصن مجلس ششم و ... تنها بخشی از تشنجات دائمی بود که در آن سالها سعی می شد با توسل به آنها، اهداف جریان تجدیدنظر طلب اجرایی شود اما همه این وقایع با ایستادگی محکم ملت و رهبر معظم انقلاب در عمل بی ثمر ماند.
 
تیرماه 84 و روی کار آمدن جریان اصولگرایی بر مسند قوه مجریه منجر شد تا جریان اصلاح طلب، عملا از ارکان حاکمیت توسط مردم حذف شود. سالهای 84 تا 88 اگرچه نسبت به دوران دوم خرداد تنش های کمتری داشت اما آنچه در آن روزها مشهود بود، تلاش همه جانبه اصلاح طلبان برای تخریب دولت جدید و به ازای آن به قدرت رسیدن در انتخابات پیش رو در سال 88 بود.
 
انتخابات دهم ریاست جمهوری با مشارکت بی نظیر مردم برگزار شد. میرحسین موسوی پس از 20 سال ترجیح داد بار دیگر وارد میدان سیاست شود؛ اما همانطور که پیش بینی می شد نتوانست در برابر پایگاه رای مردمی قوی احمدی نژاد حرفی برای گفتن داشته باشد و با کسب 13 میلیون رای در برابر قریب به 25 میلیون رای احمدی نژاد، ناکام ماند. اما نتیجه به همین جا ختم نشد و بیانیه های پی در پی او و کروبی مبنی بر نپذیرفتن نتایج اعلام شده و تشویق هوادارانشان بر حضور در کف خیابان برای ابطال رای ملت؛ عبور آنها از تمامی ساختارهای حقوقی و رسمی نظام را خبر می داد.
 
از سوی دیگر حمایت های همه جانبه دشمنان نظام از مواضع ساختارشکنانه موسوی و کروبی و عدم مرزبندی نامبردگان با دشمن، موجب شد تا روند جدایی جریان اصلاحات از نظام سرعت بیشتری بگیرد.
 
سر دادن شعارهای انحرافی "جمهوری ایرانی و نه غزه نه لبنان" در مناسبت های روز قدس، 13 آبان و توهین به تمثال امام خمینی در 16 آذر و گستاخی در جسارت به عزاداران سید الشهدا در عاشورای 88 به مثابه آخرین میخ های بر تابوت اصلاح طلبان دهه 80 و خط امامی های دهه 60 بود.
 
و از سوی دیگر اصرار سران فتنه بر گفته ها و اقدامات خائنانه خود و ایجاد غائله 25 بهمن 89 سبب شد تا دیگر خوش بین ترین هوادار اصلاحات نیز نتواند رویای بازگشت این طیف افراطی و ساختار شکن به نظام سیاسی جمهوری اسلامی را متصور شود.
 
اما در این بین نکته جالب توجه آنجاست که این روزها و در حالی که بیش از سه سال از فتنه 88 می گذرد و در آن جریان چپ با عملکرد خود نزد ملت مردود شد؛ به طور روزانه سخنان مختلفی از سوی رسانه های این طیف مبنی بر لزوم حضور اصلاحطلبان در انتخابات شنیده می شود.
 
محسن هاشمی رفسنجانی در گفتگو با هفته نامه آسمان؛ نه تنها از لزوم حضور اصلاحطلبان در انتخابات بلکه از لزوم تحمیل آنها به جامعه سخن می گوید؛ الیاس حضرتی مدیر مسئول روزنامه اعتماد چندی بعد دقیقا همین محتوا را در همان هفته نامه تحت عنوان "یادداشت" بازتولید می کند، مجید انصاری از اعضای مجمع روحانیون در گفتگو با روزنامه اعتماد از لزوم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات حرف می زند و در این میان محمد خاتمی نیز با رفتار خود و شرکت در انتخابات مجلس نهم عملا خواسته جریان متبوع خود از نظام را بیان می کند؛ هر چند در این میان فرد دیگری به نام محمد موسوی خوئینی ها ترجیح می دهد نقش "پلیس بد" را برای جمهوری اسلامی بازی کند و با تهاجم و پرخاش از عدم قطعیت مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات سخن بگوید؛ اما در افکار عمومی دیگر کیست که میزان طمع این جریان به قدرت و میل آنها به حضور در انتخابات را نداند و منکر آن شود؟
 
چه آنکه اگر غیر از این بود و اصلاح طلبان دارای میزانی از "عقل سیاسی" بودند هیچ گاه در انتخابات 88 در برابر فردی مانند احمدی نژاد که از لحاظ ارتباط با توده های مردم در سطح بالایی قرار داشت با همه توان خود حاضر نمی شدند و از آن مهم تر، در صورت شکست؛ به طور منطقی پذیرای نتیجه آن می شدند تا حداقل فرصت حضور برای ادوار آینده ریاست جمهوری را از دست ندهند.
در مجموع به نظر می رسد تلاش همه جانبه این روزهای فتنه گران برای بازگشت بی سر و صدا به نظام سیاسی جمهوری اسلامی و شرکت در انتخابات پیش رو نه تنها نتیجه ای در بر ندارد بلکه تنها با عذرخواهی و ابراز ندامت آنها از مردم نیز به راحتی میسر نخواهد شد. چرا که افکار عمومی بیش از هر زمان دیگر این جریان "بدهکار" به انقلاب را شناخته است و اگر هم در انتخابات آتی فردی به نمایندگی از اصلاح طلبان در انتخابات شرکت کند؛ بدون تردید نه از حلقه اول این جریان بلکه از عناصر "کمتر تندرویی" خواهد بود که حداقل مرزبندی با افراطی های ساختارشکن را داشته باشد.
مجمل آنکه هر گاه بار دیگر مجاهدین خلق (منافقین) و  نهضت آزادی توانستند با آن حجم از خیانت در حق مردم و نظام، به عرصه سیاسی کشور بازگردند، فتنه گران 88 نیز می توانند این رویا در در ذهن خود بپرورانند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها