به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس سید محمدعلی حسینی یکی از همراهان و شاگردان شهید لاجوردی طی یادداشتی خطاب به حجت الاسلام موسویلاری پیرامون تکرار نسبت دروغ به امام راحل رضوان الله تعالی علیه و جفا به شهید سید اسدالله لاجوردی رحمه الله علیه این گونه نوشته است:
نکات زیر را خوب است آقای موسویلاری بخوانند و در پیشگاه حضرت باری تعالی استغفار کنند که بدون اطلاع، نسبت دروغ به مؤمنان و مجاهدان ندهند؛ ایشان در فردای یومالحساب چگونه در محضر عدل الهی میخواهند حاضر شوند و جواب نسبتهای دروغ به امام امت رضوان الله تعالی علیه و مجاهد فی سبیلالله، شهید مجهولالقدر مرحوم سیداسدالله لاجوردی که به فرموده رهبر معظم انقلاب مدظله العالی «از چهره های منور انقلاب و پیشروان جهاد فی سبیل الله بود» را بدهند.
خیرخواهانه به ایشان عرض میکنم بیائید از محضر امام (ره) و یاران وفادار و شاگردان راستین امام عذرخواهی کنید بلکه این موجب نجات و شفاعتتان در یومالحسره باشد.
1-علت برکناری شهید لاجوردی و عزل ایشان از سمت دادستان انقلاب اسلامی مرکز، گزارشاتی بود که آقای مجید انصاری و برخی دیگر از همفکرانشان به مرحوم آقای منتظری «قائممقام وقت رهبری» میدادند و به موجب آن فشارهایی که به شورایعالی قضایی آوردند و نتیجه آن برکناری مرحوم شهید لاجوردی (ره) بود.
2-بیش از 14 سال از شهادت مظلومانه سیّدشهید ما، لاجوردی می گذرد این چه کینهای است که هر از گاهی به بهانه یک مصاحبه و اظهاراتی کذب و بیاساس، به مظلومیت این شهید بیفزائیم.
3- آقای موسویلاری، یکبار دیگر مصاحبهتان را بخوانید، حقیقتاً و بیننا و بینالله، شهید بزرگوار لاجوردی (ره) فکر میکرد که هر چقدر خشونت در کارهایش باشد به خدا و انقلاب نزدیکتر است؟ جنابعالی چقدر با شهید لاجوردی حشر و نشر داشته و مأنوس بودهاید؛ بگذارید خاطرهای کوتاه برایتان نقل کنم:
«در یکی از ایام تعطیلات عید نوروز به همراه ایشان و جمعی از مسئولان زندانها برای تبریک سال نو به ریاست محترم وقت قوه قضائیه حضرت آیتالله یزدی به وسیله یک دستگاه مینیبوس عازم دفتر رئیس قوه قضائیه شدیم؛ وقتی همه از مینیبوس پیاده شدیم، دیدیم شهید بزرگوار، سر زانو کنار جوی آبی که در حاشیه خیابان بود نشسته و دارد جوجه گنجشکی را که در جوی آب افتاده بود و به زحمت میتوانست خود را نجات دهد، از جوی آب در آورد و در دستان مردانهاش او را تر و خشک میکرد»
بنظر شما صاحب این روح لطیف میتواند آدم خشنی، آنهم بهصورتی که شما در مصاحبهتان تعبیر کردید، باشد؟ «بخدا که جای استغفار دارد»
آقای موسوی لاری، یکبار دیگر مصاحبهتان را بخوانید، واقعاً حیفتان آمد عبارت «شهید» را برای لاجوردی مظلوم بکار ببرید و یا انشاالله غفلت کردید؟ میدانید یاد چه افتادم؟ساعاتی پس از شهادت سیداسدالله لاجوردی،خبرگزاری جمهوری اسلامی که زیر نظر فریدون وردی نژاد اداره می شد،حاضر نشد عنوان شهید را برای لاجوردی به کار گیرد؛ این مسأله حتی در سخنان رهبر معظم انقلاب«مدظله العالی» در نمازجمعه ظهر روز عاشورای سال 79 نیز انعکاس یافت:
«من این درد درونی خودم را فراموش نمیکنم که در یک سال و نیم پیش، وقتی که شهید عالیمقام و سید عزیز و بزرگوار، شهید لاجوردی به شهادت رسید،کسی که چهره بسیار درخشانی بود و بسیاری کسان از مجاهدات او در دوران مبارزات و در دوران اختناق خبر ندارند که این مرد چه کرد و کجاها بود و چگونه زندگی کرد، چه زندانهایی کشید و چه زحمتهایی متحمل شد، بعد از انقلاب نیز بی تظاهرترین کارها را که سختترین هم بود، بر دوش گرفت و آخر هم شهید شد، یکی از روزنامههای آلمان نوشت، ترور لاجوردی، ترور نیست، آنها عنوان ترور راهم عوض کردند»
5- آقای موسویلاری، اسناد متقن و محکمی وجود دارد که نشان میدهد حضرت امام(ره) از برکناری شهید لاجوردی بیاطلاع بودهاند و حتی پس از شنیدن آن اظهار نارضایتی میکنند؛ یکی از این اسناد خاطره آیتالله هاشمی رفسنجانی در17 بهمن ماه63 «حدود یک ماه بعد از برکناری شهید لاجوردی» است که به این موضوع اشاره کرده و از قول مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج احمد آقا یادگار عزیز امام راحل ره مینویسد که: امام (ره) از برکناری لاجوردی بیاطلاع بودهاند و پس از شنیدن آن اظهار نارضایتی کردهاند.
حالا شما پس از گذشت 28سال از آن برکناری «پرحرف و حدیث» مستقیماً و یا به نقل از دیگری نسبت دروغ به امام بزرگوار آن عزیز سفر کرده میدهید که امام (ره) شهید لاجوردی را برکنار کرد؟
6- آقای موسوی لاری، ضمناً خوب است بدانید آقای مجید انصاری دوست و همفکر جنابعالی به عنوان نماینده امام(ره) به زندانها رفت و آمد و بازرسی نمیکرد، بلکه ایشان به عنوان نماینده قائممقام وقت رهبری مرحوم آقای منتظری این رفت و آمدها را به زندانها داشت.
7- آقای موسوی لاری یکبار دیگر به صحیفه امام (ره) جلد17 صفحه92 مراجعه کنید: امام بزرگوار ما در مقطعی و به مناسبتی حمایت از شهید لاجوردی (ره) را ملاک برائت فرزند دلبندش حاج سیداحمد آقا قرار داده و فرموده: در امور سیاسی مدتی تهمت زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایی از او میدید که دیگران به آن شدت و قاطعیت نبودند و در این اواخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی میشد و مخالفتهایی میشد، غیر از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریباً فاجعه میدانست، با این حساب آیا هنوز جنابعالی و دیگر دوستان و همفکرانتان بر این باورید که عامل عزل و برکناری شهید لاجوردی، حضرت امام«رضوانالله علیه» بوده است؟
8- آقای موسویلاری میخواهید بدون غرض و... علت برکناری لاجوردی را بدانید، شهید لاجوردی بهدلیل نفوذ کلام و قدرت در بحث، موجب شد بسیاری از منافقین از عقاید تروریستی خود برگردند؛ او عقیده داشت اگر کسی توبه کرد باید از مواهب توبه بهرهمند شود و اگر کسی به روی نظام اسلحه کشیده، به سزای عمل خود برسد؛ حتی بسیاری از آنها که دست شان به خونی آلوده نبود و توبه کرده بودند، در اثر این برخوردها و رفتارهای شهید لاجوردی به انقلاب علاقمند شده و تعدادی از آنان نیز پس از آزادی در جبهه ها حضور یافته و به شهادت رسیدند،لکن متاسفانه در اثر فشارهای بسیار زیادی که از سوی باند مهدی هاشمی و از طریق دفتر آیتالله منتظری برای برکناری لاجوردی وارد کردند، شورایعالی قضایی وقت اصرار داشتند که آقای لاجوردی باید استعفا بدهد، اما ایشان هرگز زیربار استعفا نمیرفت و البته امام هم به ایشان فرموده بودند که استعفا ندهید،النهایه این فشارها کار خود را کرد و شورایعالی قضایی وقت،ایشان را برکنار کرد.
* آقای موسوی لاری: نگارنده در جلسه تودیع شهید لاجوردی در تاریخ29/10/63 حضور داشتم؛ بگذارید راز برکناریاش را از زبان خود شهید بشنویم:
با تمام فشارهایی که به من آوردهاند، تا آخرین نفس در برابر جریان نفاق ایستادگی کردهام تا عزلم کنند؛ اگر در پروندهای عفوی صورت گرفته که ناحق بوده و من در کنار آن نوشتهام که موافق با نظر این دادستانی نبوده اما به آن عمل کرده است «اشاره به پرونده نوشین نفیسی، از اعضای مرکزیت گروهک راه کارگر و فرزند دکتر ابوتراب نفیسی، پزشک مخصوص آیتالله منتظری» به آن جهت است که امام به من فرمودند: باش،دادستان باش، حرف شورا را هم گوش کن. به امام عرض کردم شما به من بگوئید برو، چون من به این «فشارآورندگان»گفته بودم که من استعفا بده نیستم...
او در آن جلسه از آخرین جلسهاش با شورای عالی قضایی وقت هم گفت:
• به من پیشنهاد ارتقای پست سازمانی در قبال کنار گذاشتن از دادستانی انقلاب دادند، به آنها گفتم شما مرا در اینجا تحمل نمیکنید، چگونه میخواهید در آنجا تحمل کنید؟ او در آن جلسه با صدای مردانه و رسایش از بیعدالتی گفت و از توصیه؛ توصیه درباره آزادی نوشین نفیسی که به اعدام محکوم شده بود و با قرار سپردن کفیل و وثیقه ای معادل یک میلیون تومان آزاد شد.
• او در آن جلسه گفت، من به آنها گفتم دستور آزادی نوشین نفیسی را دیدم، از خدا مرگم را آرزو کردم و در پروندهاش هم نوشتم: خدایا تو شاهد باش وقتی این تبعیض را در جمهوری اسلامی دیدم، از تو مرگم را درخواست کردم، این ظلم است، ظلم برای من قابل تحمل نیست و...
• او در آن جلسه به چند مورد توصیه دیگر در خصوص چهرههای شاخص نفاق نیز اشاره کرد و ادامه داد چون فرمان امام(ره) بر ماندن بوده است، گفتهام تا عزلم نکنید، اهل استعفا دادن نیستم؛ این را هم بارها گفتهام امام اگر به من بگوید برو در آتش، بدون پروا میروم در آتش، دلم میخواهد یک دفعه امام این را امتحان کنند؛ او در آن جلسه حرفهای دیگری هم زد.
• آقای موسوی لاری، کمی انصاف به خرج دهید وجدانتان را پیش رویتان قرار دهید، لاجوردی خشونت داشت، روحیه انتقام جویی داشت؟
• شهید بزرگوار لاجوردی،در دو دوره مسئولیتاش در دادستانی انقلاب و سازمان زندانها با الهام از سیره اجداد طاهریناش، مشی مدیریتیاش با زندانیان مبتنی بر روش «قد احکم مراهمه و احمی مواسمه» بود و این قانون الهی است.
و سخن پایانی: جناب آقای موسوی لاری، خیلیهایی که امروز در جمهوری اسلامی نفس میکشند و صاحب منصب هستند، مدیون مجاهدتهای شهید لاجوردی و یاران و همرزمان ایشان هستند، قدر شهدایمان را بدانیم، یادمان باشد در دورهای که گروهک منافقین بیش از 17000 نفر را در این کشور به خاک و خون کشید، مجاهدتها و تلاش و ایمان محکم و بصیرت قابل تحسین شهید لاجوردی بود که آنان را مضمحل کرد.
والعاقبه للمتقین
سیدمحمدعلی حسینی
یکی ازهمراهان و شاگردان کوچک شهید لاجوردی