در تونس بسیاری با من دشمن بودند. اما هنگامی كه حزبالله لبنان بر اسرائیل پیروز شد، از من عذرخواهی كردند و بیان داشتند كه گویی قرآن، هماكنون نازل شده است؛ زیرا قرآن میفرماید: «و لینصرنّ الله من ینصره»
در بقیهی مسائل مانند ایمان به خدا، نبوت حضرت محمد
صلیاللهعلیهوآله، قرآن كریم، قبلهی مشترك، حج و ... اختلافی وجود ندارد. البته در مسائل فقهی، اختلافات مطرح است چنانكه درون مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز اختلافات وجود دارد و همین اختلاف فقهی در فقه شیعیان نیز دیده میشود. خلاصه آنكه مشتركات فراوان ما در اصول و فروع، دربهای وحدت مسلمانان به شمار میرود و قرآن كریم نیز در آیه شریفه «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا
1» بر وحدت اسلامی تأكید دارد و اخوت اسلامی هم این اقتضا را دارد كه مسلمانان زیر بیرق دین بیایند.
اما میبینیم كه برای دستیابی مسلمانان به وحدت با وجود تمامی این نكات مشترك موانعی وجود دارد. این موانع را توضیح دهید.
یكی از موانع، جهان استكبار بهویژه آمریكاست و این امر بر كسی پوشیده نیست. در گذشته توطئه و خیانت علیه مسلمانان در خفا و پشت پردهها انجام میشد اما هماكنون هیچ پرده و نقابی وجود ندارد. در این قضیه برخی از كشورها نیز به پیروی از آمریكا و در جهت دوستی و علاقه به آمریكاییها، حقایق اسلام را دفن كرده و بسیاری از مسلمانانِ كمخِرد، جاهل و ضعیفالإراده را به خدمت در آورده و با حمایت همهجانبه از این افراد، آنان را به عنوان ابزاری برای جنگ با اسلام و مسلمین در میآورند.
علت این فتنهانگیزی آمریكا و نظام سلطه در كشورهای اسلامی را چیست؟
آمریكا و دولتهای غربی از گذشتههای دور دریافتهاند كه تنها مانع زیادهخواهی و سلطه آنها اسلام است و در همین راستا با ایران مخالفت میكنند. زیرا میبینیم كه ایران تنها كشور متصدی دفاع از حریم پیامبر(ص) در محكومیت كاریكاتورهای اهانتآمیز بود. در حالی كه برخی كشورها از خود واكنش نشان ندادند. بنابراین ایران اسلامی در خط مقدم دفاع از اسلام است. از سوی دیگر، آمریكا و اسرائیل به دنبال تكهتكه كردن مسلمانان هستند. گاهی به صراحت گفتهام كه اگر شما بر این باورید كه ایران فقط از شیعه حمایت میكند، سخت در اشتباهید؛ چراكه ایران از حماس هم -كه شیعه نیستند- حمایت میكند.
ایرانیان میخواهند پرچم اسلام برافراشته باشد نه شیعه و نه سنی، بلكه اسلام. این امر برای تمامی نخبگان سیاسی روشن است و بهخاطر همین است كه آمریكا و اسرائیل دشمن سرسخت خود را ایران میدانند. آنها به وضوح دریافتهاند كه انقلاب اسلامی ایران، عامل حركت دیگر مسلمانان است. برای مثال امام خمینی(ره) جمعه آخر ماه رمضان را با این هدف كه مسئله فلسطین از ذهن مسلمانان پاك نشود و در جهت آزادی قدس تلاش نمایند، روز قدس نامیدند. این موضوع ضربهای سنگین برای اسرائیل و آمریكا بهشمار میرود.
دنیای استكبار برای فتنهانگیزی از چه حربههایی بهره میبَرد؟
اختلافافكنی یكی از نقشههای استكبار است. برای مثال در لبنان بعد از ناكامی در جنگهای نظامی با حزبالله، اینبار میخواهند چهره حزبالله را با ایجاد درگیریهای مذهبی میان شیعه و سنی مخدوش نمایند و برای اینكه پیروان مذاهب مختلف در لبنان را به جان هم بیندازد، اینطور تبلیغ میكنند كه سعد حریری نماینده اهل سنت و سیدحسن نصرالله نماینده شیعیان است. در حالی كه اینگونه نیست و بسیاری از اهل سنت و حتی مسیحیان لبنان، جزو همپیمانان جریان مقاومت بهشمار میآیند. در حقیقت استكبار، با تمام توان به ایجاد فتنه در جامعه اسلامی همت میورزد. در انتخابات اخیر در ایران هم دیدید كه نظام سلطه و بهخصوص آمریكا، اسرائیل و انگلیس فتنهای بزرگ را به پا كردند كه اگر فضل الهی، درایت علما و در رأس آنان رهبر معظم انقلاب نبود، نعوذبالله این انقلاب مورد تهدید واقع میشد. هدف آنها در ایجاد فتنه سرنگونی حكومت و نظام جمهوری اسلامی بود اما ناكام ماندند زیرا «و یمكرون و یمكرالله و الله خیرالماكرین
2»
میبنید كه در تونس انقلاب مردمی برپا شده است. ما در تونس در خفقان بودیم، كتب شیعی ممنوع بود، كتابهای من قدغن بود و این ممنوعیت از ناحیه وهابیت انجام میگرفت؛ بهطوری كه وزیر كشور وقت تونس به صراحت به من گفت: «كتاب تو را ممنوع كردیم چراكه در آن به مذهب وهابیت تعرض شده و ما نمیخواهیم بهخاطر تو روابطمان با عربستان تحتالشعاع قرار بگیرد.» به همین دلیل در تونس بسیاری با من دشمن بودند. اما هنگامی كه حزبالله لبنان بر اسرائیل پیروز شد، از من عذرخواهی كردند و بیان داشتند كه گویی قرآن، هماكنون نازل شده است؛ زیرا قرآن میفرماید: «و لینصرنّ الله من ینصره
3» آنها میگفتند خداوند به این دلیل حزبالله را یاری كرد كه این گروه بر حق و حقیقت است. شصت سال اعراب و سایر مسلمانان نتوانستند رژیم صهیونیستی را شكست دهند، اما حزبالله با نیروی ایمان و بدون تانك و هواپیما بر رژیم صهیونیستی غالب آمد. حزبالله نه تنها بر صهیونیستها بلكه بر آمریكا و نظام سلطه و حتی برخی كشورهای عربی فائق شد.
اگر ولایت فقیه را به خوبی تبیین كنیم، نه تنها شیعیان، بلكه از اهل تسنن نیز آن را میپذیرند. جالب است بدانید كه برخی از آنها، امام و رهبر خود را آیتالله خامنهای میدانند. هنگامی كه علت این امر را میپرسی در جواب میگویند كه كسی جز او در برابر اسرائیل نایستاده است؛ حال چه واسطهی نبرد، حزبالله باشد چه حماس.
برخی كشورهای عربی كه ژنرال اسرائیلی آنان را رسوا كرد، از این رژیم حمایت كردند. این ژنرال اسرائیلی تصریح كرد كه ما به مدت شش روز نمیتوانستیم به درون جبهههای حزبالله نفوذ كنیم اما یكی از كشورهای عربی به ما گفت به جنگ ادامه دهید و ما تمام هزینههای آن را میپردازیم. این رسوایی را ببینید. این جنگ باعث كشف حقایق شد، كشف كشورهایی كه آمریكا در فرهنگ خود، از آنها به عنوان كشورهای معتدل! یاد میكند. زیرا آمریكا كشورها را به دو دسته تقسیم كرده است: 1) كشورهای مقاومتكننده در برابر اسرائیل 2) كشورهای معتدل. كشورهای معتدل در نگاه آمریكا كشورهایی هستند كه موافق جنگ با اسرائیل نیستند و به برگشت فلسطینیان به دیار خود رضایت نمیدهند. این دو جبهه در جهان وجود دارند كه نماینده جبهه مقاومت، رهبر معظم انقلاب است.
سیدحسن نصرالله جمله بسیار زیبایی دارد. او میگوید: «الحمدالله كه آمریكا ما را در لیست سیاه خود قرار داده است و ما را تروریست میخواند. این برای ما شرافت و بزرگی است. اما اگر روزی شنیدید كه آمریكا ما را مدح و ستایش میكند باید در ما شك كنید.» بنابراین طبیعی است كه آمریكاییها به ایران و حزبالله اهانت كنند زیرا تنها مانع بر سر راه آنان و استخوانی در گلوی آنهاست.
آنها برای فتنهانگیزی و تسلط بر كشورهای اسلامی از روشهای اقتصادی نیز بهره میگیرند و در همین راستا پس از انقلاب اسلامی، محاصره اقتصادی علیه ایران را به راه انداختند. به فشارهای اقتصادی استكبار در كشورهای دیگر بنگرید. در همین تونس و اردن اینگونه بوده است. استكبار میخواهد كه مردم گرسنه بمانند و همچون حكومت مصر گردند كه هیچ حركتی در برابر آنها نداشت. مصر از آمریكا اعانه دریافت میكرد و نانخور آنها بود.
آمریكاییها از یكسو طوری برنامهریزی میكنند كه كشورهای اسلامی عقبمانده و محتاج باشند و از سوی دیگر نانخور آنها شوند. در قضیه لبنان نیز آمریكا به دنبال ایجاد این حالت ترس در مردم است. مثلاً در اذهان اینگونه القاء میكرد كه اگر حریری از حكومت خارج شود شما را گرسنه نگه میداریم و شما را مانند غزه محاصره میكنیم و میخواهند از این طریق مردم را بترسانند. البته این روشهای شیطانی استكبار، إنشاءالله ناكام خواهد ماند و حقیقت حاكم میگردد و وعده الهی محقق خواهد شد.
نقش جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب را در تحقق وحدت اسلامی چگونه میبینید؟
جمهوری اسلامی ایران و رهبر آن آیتالله خامنهای همواره بر وحدت اسلامی تأكید كردهاند. ایشان به عنوان رهبر امت اسلامی و مرجعی از مراجع دینی، مورد احترام بسیاری از اهل سنت هستند. زیرا ایشان انسان معتدلی هستند و مسلمانان را به توحید كلمه فرا میخوانند و با حمایتهای ایشان، سالانه كنفرانس وحدت در تهران برگزار میشود. این امر دلیل محكم و نشانه خوبی است كه جمهوری اسلامی و رهبر آن، مسلمانان را به وحدت دعوت میكند. این دعوت راستین، برای از میان برداشتن فتنه، آشوب و ایستادن در برابر مستكبران، مستعمران و دعوتكنندگان به تفرقه و جدایی است.
برای بررسی نقش آیتالله خامنهای در جهان اسلام باید به خاستگاه اندیشه ولایت فقیه توجه شود. اگر اندیشه ولایت فقیه، به شكل صحیح و بدون خدشه و با مفهوم درست تبیین شود، تمامی شیعیان آن را میپذیرند زیرا این اندیشه، شیعیان را به وحدت كلمه و مرجعیت واحده سوق میدهد و بدین واسطه، ظرفیتهای شیعیان بهطور پراكنده به هدر نمیرود. ولایت واحده یك اصل اسلامی است و ولایتهای متفرقه چیزی جز تشتت و تفرقه به ارمغان نمیآورد. رسول خدا(ص) و ائمه معصومین
علیهمالسلام نیز ولایت واحده داشتند و امت اسلامی باید زیر بیرق یگانهای درآید كه نابودی مسلمانان از تفرقه و تشتت است. قرآن كریم میفرماید: «انّ هذه امتكم أمة واحدة و أنا ربكم فاعبدون
4»، پس چرا ما تا این حد تفرقه داشته باشیم؟
حتی به نظرم اگر ولایت فقیه را به خوبی تبیین كنیم، نه تنها شیعیان، بلكه از اهل تسنن نیز آن را میپذیرند. جالب است بدانید كه برخی از آنها، امام و رهبر خود را آیتالله خامنهای میدانند و ایشان را مقتدای خود معرفی میكنند. هنگامی كه علت این امر را میپرسی در جواب میگویند كه كسی جز او در برابر اسرائیل نایستاده است؛ حال چه واسطهی نبرد، حزبالله باشد چه حماس. میگویند كه سرطان و مرض ما تنها اسرائیل است و او در برابر این رژیم غاصب ایستاده است. برخی مسلمانان با این كه شیعه نیستند اما حق و حقیقت را مشاهده و اعتراف میكنند كه عاشق و دوستدار آقای خامنهای هستند و خود را پیرو ایشان میدانند، بهگونهای كه هرچه بگوید عمل میكنند و ایشان را مدافع اسلام میدانند.
ایرانیان میخواهند پرچم اسلام برافراشته باشد نه شیعه و نه سنی، بلكه اسلام. این امر برای تمامی نخبگان سیاسی روشن است و بهخاطر همین است كه آمریكا و اسرائیل دشمن سرسخت خود را ایران میدانند.
برای اولینبار چگونه با رهبر معظم انقلاب آشنا شدید؟
اولینبار در زمان ریاست جمهوری ایشان و به واسطهی آقای سیدهادی خامنهای -برادر رهبر انقلاب- در پاریس و به مناسبت برگزاری كنفرانس حج آشنا شدم. پس از اینكه ایشان جانشین امام خمینی(ره) شدند، آشناییام بیشتر شد. ایشان مرا به خانه خود دعوت كردند و در آنجا ملاقاتی با هم داشتیم. من جریان این ملاقات را در كتاب «فسیروا فی الارض» و در بخش «الرحلة الایرانیة» آوردهام. ایشان در آن دیدار، كتاب «ثم اهتدیت» را ستایش نمودند و گفتند این كتاب، كتاب تو نیست بلكه نسیمی از بركات اهل بیت(ع)
است. بعد از آن نیز چهار یا پنج بار با ایشان ملاقات داشتم.
البته ایشان در مواردی نیز از من حمایت كردهاند. برای مثال هنگامی كه وزیر آموزش اردن به من اهانت كرد، رهبر معظم سخنان او را رد كرد و من خدا را ستایش میكنم كه رهبری ایران از من دفاع كردند. من كسی نیستم كه بخواهم مسلمانان را از هم جدا كنم بلكه به دنبال وحدت اسلام هستم. من فقط میخواهم به برادران اهل تسنن بگویم كه شما به برادران شیعه نگاه نادرستی میكنید؛ پس چشمان خود را به حقیقت باز كنید. به آنها میگویم كه من نیز مانند شما بودم و شما را سرزنش نمیكنم. چراكه شما به حقیقت آگاه نیستید و اگر حقیقت را بشناسید هم چون من از اهل بیت(ع) تبعیت میكنید.
پینوشت:
1. سوره آل عمران، آیه 103
2. سوره انفال، آیه 30
3. سوره حج، آیه 40
4. سوره انبیاء، آیه 92