
وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است
زالوی سبز
پرکرده است وسعت سرسبز باغ را
گنداب های شوم نفاق سیاهتان
روییدن نهال شما اشتباه بود
نفرین به ریشه ریشه ی این اشتباهتان
در گوشتان نرفت چرا پند باغبان؟
پنداشتید قصّه ی تیشه دروغ بود!
هِی داد زد که می شکنیدو...ولی چه سود؟
وقتی چراغ ذهن شما بی فروغ بود
انگار در وجود شما لاشه خوارها
روح پلید کرکس وحشی دمیده اند
در تار و پود ریش به ظاهر سپیدتان
صدها هزار مکر سیاه آفریده اند
زالوی سبز فتنه ی مرداب، در لجن
خونِ کثیف و تلخ شما را مکیده است
از بس که در نجاستِ خود غوطه خورده اید
«ابلیس هم به دور شما خط کشیده است»1
«بهمن89»