به گزارش 598، انتخاب فدراسیون فوتبال
ایران به عنوان بهترین فدراسیون فوتبال در قاره عریض و طویل آسیا، هیچ کس
را در ایران خوشحال نکرد!
این
انتخاب در حالی صورت گرفت که اکثریت مردم ایران از عملکرد علی کفاشیان
ناراضی اند. البته نارضایتی افکار عمومی جامعه ایران از کفاشیان و
فدراسیونش، منطقاً دال بر بی اعتبار بودن انتخاب AFC نیست. اما هر چه هست،
موفقیت ملی فوتبال ایران، شادی ملی در پی نداشت.
درخشش فدراسیون
فوتبال ایران در قاره آسیا، در داخل کشور سه گونه واکنش به دنبال داشت.
برخی انتخاب AFC را به تمسخر گرفتند، برخی آن را زیر سوال بردند و برخی هم
آن را ندیده گرفتند.
واکنش
های داخلی نسبت به موفقیت کفاشیان و فدراسیونش، شاید نادرست باشد، ولی به
خوبی از این نکته پرده برمی دارد که علی کفاشیان در برقراری ارتباط سازنده
با افکار عمومی جامعه، ناتوان بوده است.
او اگر تدبیر و درایت بیشتری داشت، با این موفقیت های آسیایی، می توانست محبوبترین رئیس فدراسیون ایران شود.
اینکه
چرا کفاشیان در جامعه ایران این قدر نامحبوب است، شاید موضوع بحثی باشد در
حوزه روانشناسی اجتماعی. ولی بارزترین وجه این مساله، بی اعتنایی کفاشیان
به حساسیت های افکار عمومی نسبت به رفتار اوست. خونسردی بیش از حد کفاشیان،
مدتهاست که جامعه فوتبالدوست ایران را آزرده خاطر می کند اما کفاشیان باز
هم بر همان مشی همیشگی می پوید.
مدیر باتدبیر، کسی است که رفتار و
گفتارش را در منظر عمومی، متناسب با بازخورد اجتماعی ای که دارد، تغییر می
دهد. این نکته در رفتار و گفتار کفاشیان دیده نمی شود.
از این نکته
که بگذریم، کفاشیان در فوتبال ایران، نماد فقدان استقلال است. افکار
عمومی، او را نماد دخالت مقامات سیاسی در عرصه فوتبال ملی می دانند.
بدون
شک پیش از کفاشیان نیز اراده های سیاسی در تعیین مقدرات فوتبال ایران نقش
داشته است اما در دوران کفاشیان، بی ارادگی فدراسیون فوتبال به حد چشمگیری
افزایش یافت.
انتصاب علی دایی به عنوان سرمربی تیم ملی، و سپس برکناری اش، نمونه بارز این وضعیت بود.
مردم
ناراضی از انتخاب فدراسیون کفاشیان به عنوان بهترین فدراسیون فوتبال آسیا،
شادی بابت این انتخاب را، شادی بابت بی ارادگی های کفاشیان و دخالت های
نابجای سیاسیون در عرصه فوتبال کشور می دانند. و کدام عقل سلیمی است که
بابت این امور شاد شود؟
منبع: عصر ایران