کد خبر: ۹۶۳۴
زمان انتشار: ۲۰:۲۲     ۰۱ اسفند ۱۳۸۹
انتقاد فرج الله سلحشور از روند حاکم بر سینمای ایران:
از نظر امثال آقای کیمیایی و دیگر هنرمندانی از این دست، آقای جعفر پناهی به عنوان یک هنرمند مطرح است آقای جعفر پناهی به عنوان عضوی از مملکت مطرح نیست، چون هر عضوی از این مملکت تکالیفی برعهده اش است که باید دید در قبال مملکتش چه وظایفی برعهده دارد اما چنین تعریفی برای هنرمند نداریم .

 به گزارش پایگاه 598، در پی اشتراک نظر داوران جشنواره فیلم فجر که در پاسداشت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی همه ساله برگزار میگردد و داوران جشنواره فیلم برلین که امسال با رویکردی  در حمایت از جریان فتنه و مخالفان اسلام و انقلاب برگزار گردیده است.  به همین منظور در مصاحبه ای کوتاه  با فرج الله سلحشور (کارشناس و کارگردان سینما)، این تعارض آشکار را به گفتگو نشستیم که مشروح این گفتگو در ادامه می آید :

* علت حمایت های بدنه سینما ایران از عوامل حامی فتنه مثل آقای جعفر پناهی چیست؟ و چرا این حمایت ها تا آنجا پیش میرود که مسعود کیمیایی در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر از این شخصیت تجلیل مینماید و خواستاری آزادی او میشود؟

 بعضی از نهادهای جمهوری اسلامی متعلق به جمهوری اسلامی است مثل کمیته امداد، سپاه، بنیاد شهید و بسیاری از نهادهایی که بعد از انقلاب اصلاح شدند و مبانی و اصول حاکم بر آن نهادها، همان مبانی و اصولی است که در جمهوری اسلامی حاکم است.

 اما بعضی نهادها مثل دانشگاه، همه اساتید و علمای بزرگ اسلامی ما می دانند که دانشگاه بر اساس مبانی و اصول  پی ریزی نشده و الان هم هماهنگ با  اعتقادات ما و مبانی و اصول اسلامی حرکت نمی کند، از جمله سینما. باید بگوئیم که فیلم سازی مملکت ما نشات گرفته از فیلم سازی جهانی که آن هم نشات گرفته از هالیوود و کمپانی های صهیونیستی است.

در حقیقت فرهنگ الحادی و ماتریالیستی و همینطور اومانیستی این فرهنگ سینما را بنیان گذاری کرده و به دنیا هم صادر کرده، سینمای جمهوری اسلامی ایران هم یکی از سینماهای موجود است یا بهتر است که بگوییم گوشه ای از سینمای موجود دنیا است. ولی همانطور که فلسفه از غرب وقتی که وارد اسلام می شود و اسلام این فلسفه را با اصول و مبانی خودش هماهنگ می کند و می شود فلسفه اسلامی و کاربرد اولیه و  مبانی اولیه آن تغییر می کند در سینما هم ما باید چنین کاری  را می کردیم که متاسفانه از اول انقلاب تا امروز چنین اتفاقی نیافتاده و به جدیت می شود گفت که فیلم سازی این مملکت و بخش اعظمی از فیلم سازان آن به خصوص فیلم سازانی که از زمان شاه به ما به ارث رسیده اند ، ارثیه نا خواسته ای هستند که از گذشته به حال آمدند، اینها همان تفکر الحادی و همان تعریفی را دارند دنبال می کنند یا بهتر بگوییم در همان زمینی دارند بازی می کنند که غرب برای آنها تعریف کرده، مخصوصا هالیوود و کمپانی های صهیونیستی. طبیعی است که این سینما گرها که عرض کردم واین سینما و یا این فیلم سازی خواستگاه ، هدف گیری و جهت گیری اش جهت گیری اسلام و اهداف آن اهداف الهی نیست یعنی قصد آن خدمت به خدا  و بنده های آن نیست.

 سینما به دنبال ارضاء کردن خواسته یک سری از علاقه مندانش است سینما به دنبال  ارضای حس شهرت طلبی، منیت ، مادی گرایی و آرزو های نفسانی و  دنیایی یک سری از علاقه مندان و هنرمندان است. هدف سینما خدمت به مردم، اسلام و انقلاب نیست و برای این هم تعریف نشده است اصلا و به همین دلیل است که یکی از اعضای سینما اگر به گونه ای در خطر قرار بگیرد یا با آن برخوردی بشود بدنه سینما، یا بهتر است بگوییم بخش اعظم بدنه سینما بدون اینکه فکر کند که این انسانی که با آن برخورد شده خلاف کرده و مجرم است، اصلا بدون اینکه به اینها فکر بکند از قبل جبهه گیری می کند و واکنش نشان می دهد. آن را نگاه نمی کند که هنرمند   در جهت اهداف الهی و مردم دارد حرکت  می کند یا نمی کند، اون فقط می گوید که به هنرمند نباید چیزی گفت حتی اگر خلاف کار باشد، حتی اگر آب به آسیاب دشمن بریزد و حتی اگر قصد خیانت به مملکت و قرآن و اهل بیت را داشته باشد از نظر امثال آقای کیمیایی و دیگر هنرمندانی از این دست، آقای جعفر پناهی به عنوان یک هنرمند مطرح است آقای جعفر پناهی به عنوان عضوی از مملکت مطرح نیست که هر عضوی از این مملکت تکالیفی برعهده اش است که باید دید در قبال مملکتش چه وظایفی برعهده دارد اما چنین تعریفی برای هنرمند نداریم .

 آنها می گویند که هنرمند ، خودش منهای مملکتش و اعتقاداتش بایستی همیشه ارج نهاده و تقدیر بشود حتی اگر خائن و وابسته به آمریکا باشد. در اینکه جعفر پناهی یک خیانت به مملکتش  کرده و در اینکه با عوامل فتنه و فساد همراه بوده در این شکی نیست و در اینکه کارهای گذشته آقای جعفر پناهی که آب به آسیاب دشمن ریخت که تا به حال یک اثر که بگوییم در حمایت از این خاک این مرز و بوم و این انقلاب ساخته شده باشد از جعفر پناهی کسی ندیده است ولی اکثر جشنواره های خارجی که به دنبال اربابان خارجی خودشان هستند از جعفر پناهی تقدیر کردند این نشان می دهد که جعفر پناهی و بدنه بخشی از سینما و ماهیت آن با این انقلاب و این اسلام و این مردم و مرزو بوم میانه ای ندارند.

 همانگونه که میدانید فیلم  جدایی نادر از سیمین  ساخته آقای اصغر فرهادی همزمان با کسب مقام در جشنواره فجر انقلاب اسلامی در جشنواره فیلم برلین نیز مقام آورده است آیا این اشتراک نظر اتفاقیست و یا نشات گرفته از جریان خاصی میباشد ؟

 این دفعه اولی نیست که این اتفاق می افتد ، ما قبلا "درباره الی" را هم دیدیم و کارهای ازاین قبیل که در ایران مخصوصا از خانه سینما و خانواده سینما به یک فیلمی جایزه ای داده شده واز یک فیلمی تقدیر شده که همان تقدیر خارج از ایران هم شده حالا شاید بعضی ها خوششان نیاید مخصوصا مسئولین فرهنگی دوست نداشته باشند که این جمله گفته بشود و این یک حقیقتی است که باید پذیرفت، سینمای ما و دست اندرکارانش و مسئولینش، فرقی نمی کند مسئولین نمی توانند مگر انگشت شمار که توان این را ندارند که مسیری مگر  مسیری که سینما گرها دارند می روند ، فیلم سازان می روند حرکت بکنند. فیلم سازی این مملکت برای خودش ماهیتی دارد که مسئولین هم به دنبال خودش می کشاند.

 اصلا مسئولین ما بنا بر این ندارند که تکلیفی برای این سینما مشخص کنند، سینما خودش یک ماهیتی دارد ، تعریفی دارد و مسئولین و هر کسی که وارد سینما بشود دارد در زمینی بازی می کند که در غرب قبلا طراحی شده است، سوت داوری آن از آنجا زده می شود چه ما بخواهیم چه نخواهیم، مگر اینکه این سینما ماهیتش عوض شود و تا زمانی که ماهیت این سینما ، تعریف این سینما و مبانی این سینما عوض نشود این سینما همچنان به سمت غرب خواهد رفت، مسئولین هم مجبوراند که دنباله رو این سینما باشند ، چه بخواهند و چه نخواهند چون جز این چیز دیگری نیست.

 اگر نخواهند این سینما را تایید نکنند پس چه چیز را تایید کنند، دنبال چه چیزی بروند. مثلا ما می گوییم فلسفه غرب نباشد، می گویند پس چی باشد ما هم می گوییم قلسفه اسلامی تعریف آن چیست می گوییم این است بلا فاصله ما فلسفه اسلامی را جایگزین می کنیم. دانشگاه غربی نباشد پس چی باشد، دانشگاه اسلامی باشد نمونه اش هم حوزه های علمیه ، آقای مسئول حوزه علمیه ، آقای دانشگاه ، آقای استاد بروید دنبال چنین دانشگاهی که ماهیتش و هویتش مکتبی و فلسفی و بومی و داخلی باشد. اما سینما را چه خواهید گفت؟ کدام سینما را می خواهیم ؟ اگه یک مسئول الان بگوید من این سینما و این فیلم سازی را نمی خواهم، بپرسند و بگویند پس چه چیز می خواهی جواب چه خواهد داد، چیزی ندارد که بگوید. این مبانی اگر عوض شود و تغییر کند قطع به یقین سینمای حالا به سینمای بومی ، مذهبی یا بهتر است که بگوییم سینمای اسلامی تبدیل خواهد شد. آن موقع حالا مسئولین و دست اندرکاران ما هم، همه دنبال همین فیلم سازی اسلامی خواهند رفت.                

     

 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۳
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۳۰ - ۰۲ اسفند ۱۳۸۹
۰
۰
نه تنها سینمای ما وتلویزیون ما انقلابی نیست بلکه در بیشتر مواقع بر ضد ارزشهای اسلامی بزرگترین گامها را برداشته است
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۰۳ - ۰۲ اسفند ۱۳۸۹
۰
۰
کمک دو میلیاردی موسسه تنظیم و نشر آثار امام به فیلم افخمی از جنس همان پول های جشنواره برلین می باشد.
به نام خمینی چه کارها که نمی کنند . وای بر ما...
پاسخ
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۳۲ - ۰۷ اسفند ۱۳۸۹
۰
۰
آیا هزینه سنگین برای هنرمندانی که هنرشان را در راه نابودی انقلاب به کار می‌گیرند و تجلیل از آن‌ها و به انزوا کشاندن هنرمندان متعهد، با آرمان‌های بلند نظام اسلامی مطابقت دارد؟
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها