کد خبر: ۹۶۰۸۶
زمان انتشار: ۱۹:۲۰     ۰۸ آذر ۱۳۹۱
رجانیوز، مديريت فرهنگي در جمهوري اسلامي ايران حقيقتاً پديده‌ي عجيبي است! و عجيب‌ترين نشانه‌ي اين عجيب بودن آن است كه بسياري از مديران فرهنگي نظام از هر فرصتي استفاده مي‌كنند تا به بهانه‌ي جذب حداكثري، اپوزوسيون نوازي كنند! در واقع، مشخص نيست كه چرا  قاطبه‌ي مديران فرهنگي هميشه در آرزوي اين بوده‌اند كه فيلمسازان مسئله‌دار را جذب نظام كنند و از طريق آنها، مواضع انقلاب اسلامي را بيان كنند؟ 

ماجرا وقتي جالب‌تر مي‌شود كه بدانيد  اين «جذب حداكثري» خودساخته - و نه برگرفته از كلام مقام معظم رهبري- اصلاً شامل حال فيلمسازان متعهد به انقلاب نمي‌شود؛ چرا كه براي مدير فرهنگي، ساختن فيلم ارزشي توسط يك فيلمساز معتقد هيچ ارزشي ندارد و گويا اصلاً ظيفه‌ي اوست! اما همين ‌كه كارگرداني از جبهه‌ي روشنفكري با پز «بيان دردهاي اجتماعي»، «ساختن فيلم‌هايي از بطن جامعه»، «ارائه‌ي روايت جديدي از جنگ يا انقلاب» و امثال آن به دفتر كار اين مديران فرهنگي مي‌رود،  او يك دل نه صد دل، خود را باخته و بيت‌المال را به رويش ميگشايند.
 
همين علاقه‌ي عجيب و غريب باعث شده است تا فعال‌ترين فيلمسازان كشورمان عليه نظام كه مدام از نبود آزادي در ايران دم مي‌زنند، بيشترين بودجه‌ها را از نظام بگيرند و در عوض، در فيلم‌هاي خود از همان چيزي انتقاد كنند كه تا گردن در آن فرو رفته‌اند؛ و آن چيزي نيست جز رانت‌خواري و وي‍ژه‌خواري. موضوعي كه باعث شده است تا سينماگران وطني اصلاً به فكر خروج از كشور نباشند و در همين ايران و با سرمايه‌ي حكومتي به نظام ناسازا بگويند!
 
در آخرين مورد از مصاديق فراوان اين موضوع و در حالي كه اين روزها جنجال‌هاي دست‌پخت آخر رسانه‌ي ملي در توليد فيلم ضد ايراني «يك خانواده‌ي محترم» هنوز ادامه دارد، به تازگي يكي از مديران معتقد و ارزشي بنياد سينمايي فارابي، خبر داده است كه فيلم «آشغال‌هاي دوست داشتني» -كه مدتي است فيلم‌برداري آن آغاز شده- با مشاركت مالي فارابي و با موضوع «فتنه‌ي 88» و به كارگرداني «محسن امير يوسفي» ساخته خواهد شد.
 

«حسن نجاريان» قائم مقام بنیاد سینمایی فارابي در گفت و گو با فارس درباره مشارکت بنیاد سینمایی فارابی در ساخت فیلم اخیر محسن امیریوسفی با نام «آشغالهای دوست داشتنی» گفته است: «مانند تمام کارهایی که به بنیاد فارابی برای مشارکت ارایه می‌شود، کار را مورد بررسی قرار دادیم، جلسات متعددی با حضور کارگردان داشتیم و مواردی هم گفته ‌شد و برای ساخت فیلم به توافق رسیدیم و فارابی در ساخت فیلم مشارکت کرد. داستان در فضای انتخابات 88 می‌گذرد. البته فضای آن دوره دیگر گذشته و سرد شده و این گونه نیست که در فضای رسانه مطرح شده است. باید فیلم آماده شود و فیلم را دید. نباید گمانه زنی کرد.»
 
بدين ترتيب سكان كارگرداني اين فيلم با موضوع فتنه‌ي 88 در حالي به «محسن امير يوسفي» سپرده مي‌شود كه پيش از اين او كارگرداني دو فيلم «خواب تلخ» و «آتشكار» را بر عهده داشته كه فيلم اول با وجود دريافت جايزه‌ي دوربين طلايي در جشنواره‌ي فيلم كن، تاكنون امكان نمايش نيافته است و فيلم دوم او، بعد از چند سال توقيف، در سال 89 و با جرح و تعديل فراوان به نمايش درآمد. دو فيلمي كه بيش از هر چيز، اين نكته را تاييد مي‌كرد كه سازنده‌ي آن، علاقه‌ي مفرطي به شوخي با مباحث ديني و پرداختن به خط قرمزها دارد؛ تا جايي كه موضوع فيلم دوم او -«آتشكار»- وازكتومي است و چهل دقيقه از حوادث اين فيلم به اتاق خواب و حسرت مردي كه از هم‌بستري با همسرش محروم شده، اختصاص دارد.
 
 
البته «آتشكار» در كنار طرح بي‌پرواي مسائل غيراخلاقي، رنگ و بوي سياسي زننده اي هم دارد؛ تا جايي كه فيلمساز، رابطه‌ي مديران ذوب آهن و كارگران آن را نمادي از رابطه‌ي حكومت و مردم گرفته و در پس اين نمادپردازي آشكار، چگونگي سوءاستفاده‌ي حكومت از مردم را به نمايش گذاشته است؛ به ويژه آنكه حضور پررنگ و البته مضحك يك روحاني در اين فيلم، نمادپردازي آقاي كارگردان را در ترسيم يك حكومت ديني تكميل مي‌كند؛ روحاني كه در فريب كارگران ساده‌دل مهارت فراواني دارد، (چونان كه كاراكتر فرخ‌ن‍‍ژاد را با توسل به معارف ديني فريب مي‌دهد) و در پشت صحنه از امكانات حكومتي سوءاستفاده مي‌كند، (سكانسي كه ماشيني مدل بالا به نحوي كميك، اين روحاني را در حين صحبت با كاراكتر اصلي فيلم تعقيب مي‌كند) با توجه به منافعش، مسائل ديني را تفسير مي‌كند و البته در لپ‌تاپش مواردي وجود دارد كه خيلي قابل پخش نيست!
 
همه‌ي اين موارد را بگذاريد كنار اينكه فيلم طي سه اپيزود بر اين پيام اومانيستي تأكيد مي‌كرد كه انسان فارغ از اينكه دين چه چيزي مي‌گويد (اپيزود بهشت) و خانواده و جامعه چه نظري دارند (اپيزود دوزخ)، بايد به نظر شخصي خود عمل كند (اپيزود برزخ)؛ حتي اگر دين با اين نظر شخصي مخالفت كند!
 
 «اميريوسفي» در فيلم نخستش نيز، به جدال يك مرده‌شور اهل «خميني‌شهر» با مرگ مي‌پردازد كه حاوي شوخي‌هاي عجيب زيادي با مفاهيم ديني و از جمله با عزرائيل است. علاوه بر همه‌ي اين موارد، اين كارگردان جوان، از دست‌پرورده‌هاي «محمد آفريده» -تهيه‌كننده‌ي فيلم «يك خانواده‌ي محترم»- در دوران تصدي او بر مركز گسترش سينماي مستند و تجربي هم هست؛ دوراني كه در تمام نشريات سينمايي روشنفكري، به سبب كشف چهره‌هاي مستعد مسئله‌دار، از آن به عنوان دوران طلايي سينماي پايه‌ي ايران ياد مي‌شود!
 
با چنين توصيفاتي، مديران فارابي –كه شك نكنيد دوباره در انديشه‌ي جذب حداكثري بوده‌اند- ساخت فيلمي با موضوع فتنه‌ي 88 را به چنين كارگرداني سپرده‌اند. جالب آنكه در ابتدا هم، هيچ خبري مبني بر اينكه اين فيلم توسط بنياد فارابي ساپورت مالي شده و موضوع آن به فتنه‌ي 88 ارتباط داشته، منتشر نشده بود و گزارش روزنامه‌ي «جوان»، باعث افشاگري در باب اين موضوع شد.
 
در گزارش روزنامه‌ي جوان آمده بود: «طبق خبرهای اعلام شده از سوی دست‌اندرکاران پروژه، داستان این فیلم درباره‌ي خانواده‌ای است که یک شب فرصت دارند مشکل مادر خانواده را حل کنند. اما اطلاعات به دست آمده از سوی خبرنگار جوان حاکی است كه قصه‌ي این فیلم درباره‌ي زنی است که به تنهایی زندگی می‌کند و در شب انتخابات، عده‌ای به خانه‌ي او می‌آیند و با نشانه‌گذاری روی خانه، اعلام می‌کنند كه روز بعد به خانه‌ي او حمله خواهند کرد و او را دستگیر خواهند نمود. در این فاصله وقایع مختلفی رخ می‌دهد که موضوع این فیلم است.»
 
حالا سوال اينجاست كه مبناي موافقت مديران فارابي با مشاركت در اين فيلم چيست؟ آيا آنها اميد دارند كه كارگردان فيلم «آتشكار» يك اثر انقلابي با موضوع فتنه‌ي 88 بسازد؟ چرا قائم مقام فارابي از خود نمي‌پرسد كه دليل توليد اين همه فيلم با موضوع فتنه‌ي 88 از سوي روشنفكرنماها چيست؟ آن هم در شرايطي كه ايشان معقتد است «فضاي آن دوره سرد شده است.» راستي چرا براي برخي از روشنفكرنماها، ساختن فيلم در مورد فتنه‌ي 88 اولويت دارد و براي مديران فرهنگي ما نه؟ آيا مدير فرهنگي ما علاوه بر موضوع جذب حداكثري به موارد ديگر هم فكر مي‌كند؟
 
از انجا كه اصلاً دوست نداريم ماجراي «يك خانواده‌ي محترم» و سناريوي نخ‌نما شده‌ي توليد يك فيلم ضد انقلاب با پول دولت بار ديگر تكرار شود، به مديران فرهنگي و به وي‍ژه مديران بنياد سينمايي فارابي اين نكته را گوشزد مي‌كنيم كه مقام معظم رهبري علاوه بر موضوع «جذب حداكثري» -كه عده‌اي مشغول سوءاستفاده از آن هستند- بيانات ديگري هم دارند. از جمله اينكه: «عمده اين است كه شما عناصر كارآمد را استخدام كنيد... و من استفاده از هنرمندان و نويسندگان و گويندگان خوب را به شدت حمايت مي‌كنم. البته در همه‌ي اين‌ها مواظب باشيد. اگر از يك آدم ناباب استفاده كرديد، ممكن است آنجايي كه شما به او توجه نداريد، از خطي كه مورد نظر شماست، خارج شود.» (ديدار با مسئولين مراكز استاني صداوسيما، 70/12/7)
 
آقاي مدير فرهنگي! لطفاً يك بار ديگر به اين فراز دقت كنيد: «ممكن است آنجايي كه شما به او توجه نداريد، از خطي كه مورد نظر شماست، خارج شود.» آيا اين مصداق ماجراي سيمافيلم و «يك خانواده ي محترم» نيست؟ آيا نبايد جملات فوق را با خط خوش نوشت و بر سردر تمام نهادهاي فرهنگي كشورمان نصب كرد؟ آيا مديران فرهنگي شيفته‌ي اپوزوسيون اين بخش از بيانات رهبري را هم خوانده‌اند؟
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها