به گزارش 598 به نقل از فارس، رسول منتجبنيا عضو شاخص حزب اعتماد ملي كه امام جماعت مسجد امام صادق(ع) واقع در صادقيه را نيز به عهده دارد به دليل عدم موضعگيري صريح در برابر موسوي و كروبي با واكنش شديد نمازگزاران مواجه شده است.
بر اساس اين گزارش جوانان مسجد امام صادق حاضر به اقامه نماز به امامت آقاي منتجبنيا نيستند و خود وي نيز به اين موضوع پي برده است.
متبجبنيا بعد از آنكه با واكنش منفي مردم مواجه شده است، ديگر در مسجد امام صادق(ع) حاضر نميشود.
اعضاي بسيج مسجد امام جعفر صادق(ع) در خصوص اتفاقات اخير اين مسجد و برخي از موضعگيريهاي منتجبنيا كه تا چندي پيش اقامه نماز جماعت در اين مسجد را برعهده داشت، اما هماينك با اعتراض مردمي روبرو شده است، بيانيهاي صادر كردند كه به شرح ذيل است:
بسم الله الرحمن الرحيم
در چند ماهه اخير، موج گسترده اعتراضات نسبت به امامت جماعت آقاي منتجبنيا در مسجد امام جعفر صادق(ع)، افزايش يافته است به گونهاي كه شدت آن از موارد مشابه و مكرر در ده سال گذشته بيشتر است و اين درحالي است كه طيفهاي گوناگوني در اين اعتراضات سهيمند؛ از نمازگزاران مسجد گرفته، تا نزديك به تمام خانواده معظم شهدا و اهالي مومن و انقلابي صادقيه و ....
اين اعتراضات به حدي گسترش يافته كه دامنه آن از محدوده صادقيه خارج گشته و اينك دغدغه جمع عظيمي از مومنين و امت حزبالله شده است. سخن و هدف كلي بسيجيان مسجد امام جعفر صادق(ع)، جمع شدن امت انقلابي و حزباللهي زير چتر گسترده انقلاب اسلامي و ولايت مطلقه فقيه است كه او تنها چراغ راه ما در اين مسير است. ميزان تولي و تبري بسيجيان نسبت به افراد، با تقيد و تعهد آنان نسبت به وليفقيه سنجيده ميشود و اين تنها مسيري است كه ما طي خواهيم نمود.
در بررسي صورت گرفته ميتوان اعتراضات به آقاي منتجبنيا را در چهار محور اصلي تقسيمبندي نمود كه تحليل آن، نهايتا نتيجهاي را دربر خواهد داشت كه اينك معترضين آن را بيان ميكنند. پس فارغ از اينكه معترضين به امامت جماعتي ايشان به چه موارد ديگري هم ممكن است استناد كنند ولي بيان اين 4 نكته كه هريك براي ابطال شرايط امام جماعت كافي است، نشان از آن دارد كه اين موج اعتراض نه تنها بر اساس حب و بغضهاي شخصي نيست بلكه بر اساس نگاه به اسلام است و حفظ آرمانهاي امام(ره) و رعايت قوانين شرع مقدس.
در ادامه اين چهار علت با توضيحي مختصر و ذكر نمونههايي محدود، صرفا جهت آشكار شدن زواياي هر محور، اعلام ميگردد:
1- عدالت عمومي : يكي از شرايط امام جماعت كه شرط لازم است، عدالت است و معصيت آشكار از عوامل بطلان عدالت يك شخص ميباشد. موارد متعددي در خصوص ايشان وجود دارد كه عدالت را از ايشان ساقط ميكند، از جمله آنها ميتوان به سخنراني ايشان در سال 77 در جمع دانشجويان شهركردي اشاره كرد كه اتهامات فراوان از جمله شكنجه وحشيانه و... را به نيروي انتظامي نسبت داده بود و در نهايت هم بنا به حكم دادگاه ويژه روحانيت مجرميت او مبني بر نشر اكاذيب به منظور تشويش اذهان نسبت به حفاظت اطلاعات ناجا و مسئولان اين سازمان محرز و مسلم دانسته شده و به يك سال حبس تعزيري محكوم گشت(سال 79).
در همان سال هم عدهاي از نمازگزاران استفتائي مبني بر مجوز اقتدا به اين امام جماعت از مرحوم آيتالله العظمي بهجت نمودند كه پاسخ اين مرجع تقليد به اين صورت بود: "حكم كلي مسئله روشن است كه اگر موجب مفسده باشد حرام است و موجب فسق ميشود ولي تطبيق آن بر مصداق خاص بر عهده مكلف است. "
همچنين مواضع جديد ايشان خصوصا مصاحبه با سايت ضدانقلابي و وابسته به نفاق كلمه و اعلام دروغهاي مختلف همچنين بروشور تبليغاتي مسجد كه در راهپيمايي 22 بهمن پخش گرديد حاوي دروغهاي بيشماري بود و حتي از نگارش دروغ به دستكاري و رتوش عكس نيز اقدام شده بود. لذا دروغ گفتن نامبرده نه تنها متوقف نشده است بلكه اين خروج از عدالت با اصرار نامبرده به گناه دروغ و نشر اكاذيب تقويت هم شده است. البته موارد متعدد ديگري هم موجود است كه به جهت حفظ اختصار از آنان صرفنظر ميكنيم.
2- مديريت: ضعف در مديريت آن هم مديريتي 30 ساله، به مصداق زيادي نياز ندارد. حمايت از افراد خاص و سپردن امور به ايشان و پس از مدت كوتاهي اخراج ايشان و الصاق برچسبهاي مختلف به آنها، عدم رضايت تك تك كساني كه با ايشان كار كردهاند و ايجاد روشي ديكتاتورگونه به جاي روشهاي جذبي اسلامي و ... به حدي بوده است كه با گذشت اين سي سال نگاهي به شبستان مسجد گوياي حقايق تلخي است.
در صفوف جماعت كمتر جوان به چشم ميخورد و اگر تصادفا ديده شود قاطعانه ميشود گفت كه مهمان است و گذري به اين مسجد آمده است. در مسجد امام جعفر صادق(ع) كه در يك موقعيت عالي در محلي كه جمعيت كثيري دارد واقع شده، هنگام نماز نه تنها كسبه محل ديده نميشوند(نه به لحاظ اينكه نمازخوان نيستند بلكه به لحاظ وجود مشكلات فراوان در مسجد و ...) بلكه صفوف نيمبند گواهي ميدهد به وجود مشكلات فراوان.
همچنين وضعيت تأثيرگذاري مسجد بر روي محل نيز اظهر من الشمس است، تا جايي كه بين فلكه اول و دوم صادقيه(ع) در تهران و بلكه ايران، زبانزد است به اينكه مركز فساد است و ... آن هم محلي كه در اوايل انقلاب از پايگاههاي اصلي مومنين و انقلابيون بوده و در طول 8 سال جنگ تحميلي نيز خوش درخشيده و بيش از 70 شهيد گلگون كفن را به اسلام هديه نموده است.
3- عدم مقبوليت و عدم جذب: در پبام مقام معظم رهبري به نوزدهمين اجلاس سراسري نماز نكات ارزشمندي در خصوص وظايف مساجد و ائمه جماعات بيان شده است. در نگاهي گذرا به وضع موجود مسجد امام صادق(ع) متاسفانه آنچه ديده ميشود حركت بر خلاف مسيري است كه مقام معظم رهبري ترسيم نمودهاند. به طور مثال در اين 30 سال امامت جماعت آقاي منتجبنيا در مسجد امام صادق(ع)، چند تن از مومنين دور ايشان باقي ماندهاند؟
به جرأت ميتوان گفت هيچ! و اندك كساني هم كه اكنون دور ايشان هستند، الف- يا انگيزههاي مادي دارند كه به عنوان مثال فردي كه او را به جرم سرقت وجوه شرعي از مسجد طرد نموده بودند، امروز همه كاره است، ب- با ايشان مشكل داشته يا دارند اما به جهت همسويي در فتنه و جريانات كثيف سياسي خصوصا فتنه موسوي و كروبي، به تازگي دور ايشان جمع شدهاند و اين فتنه و نفاق، عامل اتحاد بين آنها شده است! (به طور مثال دو سه نفري كه زماني در صحن مسجد عربده حككه و با چاقو قصد حمله به ايشان را داشتند و به جهت حفظ شأن مسجد و لباس روحانيت، با مقاومت همين بسيجيان روبرو شدند حال كه خود را در فتنه سبز با ايشان هم جهت ميبينند، دور او جمع شدهاند) ج- افرادي كه ضديت آنها با انقلاب روشن است يا كساني كه فرزندانشان براي مشهور شدن يا پناهنده شدن در دامان دشمنان نظام و كشورهاي جنايتكار اسرائيل و آمريكا، وطنفروشي كرده و پاي ثابت مصاحبهها و برنامههاي صداي آمريكا و اسرائيل هستند(براي مثال س س. كه به عنوان سخنگوي دانشجويان دانشگاه آزاد در فتنه 88 با رسانههاي بيگانه سخن ميگويد و هرچه ميخواهد از اسلام و نظام بدگويي ميكند پدري دارد كه هم فكر اوست و اين پدر امروز تصميمگير فرهنگي مسجد است و طبق نظر آقاي منتجبنيا تمام امور فرهنگي مسجد بايد با حضور و تاييد اين فرد انجام شود) حال چه ميماند براي اينكه امت حزبالهي و مومن صادقيه بتوانند براي آن به مسجد بيايند.
4- عدم بصيرت و عدالت سياسي و همسويي با اهداف دشمنان اسلام و حمايت از ايشان: در اين مورد اگر بخواهيم مقدار كوچكي هم بحث را بشكافيم، چندين جلد كتاب بايد در خصوص آقاي منتجبنيا نوشت.. اما به جهت حفظ اختصار از مسائل اخير(فتنه در نطفه خاموش شده 25 بهمن) مثالي ميآوريم..: روز 23 بهمنماه امسال، يعني دو روز قبل از فتنه اسرائيلي 25 بهمن، به بازي عروسكهاي خيمه شببازي صهيونيستها يعني ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، كه در جهت تحتالشعاع قرار دادن انقلاب مردم مصر و حمله مجدد به آرمانهاي امام (ره) برگزار شد، آقاي منتجبنيا به بهانه مضروب شدن و ... با يك سايت آمريكايي تحت پوشش سايت حامي ميرحسين موسوي و فتنه 88(كلمه)، منتشر ميشود كه بنا به اظهارات مسئولان امنيتي خوراكهاي تبليغي آن از سوي سازمانهاي اطلاعاتي و جاسوسي همچون سيا و موساد تامين ميشود؛ مصاحبهاي داشته است كه گوشهاي از آن براي همگان روشنكننده خواهد بود:
خبرنگار سايت نفاق: نظرتان راجع به فراخواني كه رهبران جنبش سبز دادهاند چيست و فكر ميكنيد معترضان اين حق را دارند كه به خيابان بيايند و در حمايت از مردم مصر و تونس راهپيمايي كنند؟
جواب آقاي منتجبنيا: من نظري ندارم اما اي كاش دولت به منتقدينش اجازه ميداد كه يك راهپيمايي داشته باشند و هم وزن آنها مشخص شود و هم حرفشان زده شود و اين طور تلقي نشود كه آزادي تنها براي موافقين است و مخالفين آزادي ندارند. قانونا هم منعي ندارد و به هر حال من فكر ميكنم عقل سياسي ايجاب ميكند كه چنين فضايي را در مملكت به وجود بياورند براي منتقدين كه بتوانند در چارچوب نظام و قوانين و احزاب حرف خودشان را بزنند و انتقادات خودشان را ارائه كنند.
جالب است، فردي كه سعي دارد خود را ولايي، انقلابي و عالم و ... معرفي كند، در اين فتنه واضح و آشكار اسرائيلي، ابتدا ميگويد نظري ندارم! و بعد ادامه ميدهد كه اين كار منع قانوني ندارد! و مهر تأييدي بر آن ميزند.. و در خون شهيدان آن روز، و هزينههاي مادي و معنوي آن براي نظام، به قدر وسع و توان خود با گروهكهاي منافقين، سلطنتطلبها، و ساير عناصر زبون و پست آمريكا و اسرائيل جنايتكار، شريك ميگردد،... آيا ميشود اسم اين عمل ايشان را جهل گذاشت؟ كه اگر باشد خود دليلي است بر سقوط ايشان از شرايط امامت جماعت و اگر هم براساس جهل نباشد كه نيست، جنس اين سخنان از جنس نامه كروبي و موسوي است براي انجام تعهدشان نسبت به غاصبين قدس شريف.
حال اين نوع سخن گفتن در شرايطي است كه مجوز براي راهپيماييها در وزارت كشور بر اساس قانوني صادر ميشود(فصل سوم قانون فعاليت احزاب و جمعيتها و ... ) كه توسط نخستوزير وقت(سال 61) موسوي ابلاغ شده است و يكي از افراد دخيل در تصويب و مجراي قانون گذاري همين آقاي منتجبنيا بوده است و خود اين افراد شرايط خاصي را براي راهپيمايي و ... وضع نمودهاند. يا به عنوان مثال ديگر دعوت از عنصر افتخاري نفاق كه مسعود رجوي از او تعاريف بيشمار نمود(كروبي) چندين ماه بعد از فتنه 88 و در زماني كه ماهيت فتنهگران مشخص شده بود و پذيرايي مفصل از ايشان توسط آقاي منتجبنيا و چند نفري كه همراه اويند، يا جلسات حزبي و رايزنيهاي ايشان با حضور همين عمله اسرائيل، براي دميدن در آتش فتنه، آن هم در اوج فتنه 88، كه تمام اين اقدامات در مسجد انجام شدهاند.
درحالي كه بسيجيان در حال انجام ماموريت مقابله با عوامل ميداني فتنهگران بودند در اين مسجد جلسات متعددي در حال تشكيل بود و اتاق فكر آقاي كروبي، مشورتهاي بسياري به او ميداد.
البته در اين يكي دو سال اخير، موارد بسيار زيادي از موضعگيريهاي ايشان همسو با سران فتنه 88، وجود دارد كه تنها به جهت نزديكي زماني، اين مورد انتخاب و بيان شد تا به ذهن و حافظه تاريخي نزديكتر باشد.
نظر به آنچه گفته شد:
ما بسيجيان مسجد امام جعفر صادق(ع)، با هماهنگي كامل با ردههاي مافوق خود و حفظ سلسله مراتب سازماني، حفظ امنيت و آرامش مسجد و مقابله با فتنهگران را وظيفه ذاتي خود دانسته و به همين جهت با تمام نيرو و قوا، در اين امر كوشيده و در صحنه حاضر خواهيم بود، و فرصت فتنهانگيزي را به هيچ گروه و جرياني نخواهيم داد و در ضمن آشكارا اعلام ميداريم كه دوشادوش و در كنار نمازگزاران محترم مسجد و خانواده معظم شهدا و اهالي مومن و انقلابي صادقيه و ساير مومنين كه در اين امر انقلابي و ولايي سهيم هستند، حركت خواهيم كرد و از تمام مسئولان مربوطه و همچنين تمام مومنين كه اين بيانيه به دستشان ميرسد، خواستاريم صداي مظلوميت قشر مومن و بسيجي اين مسجد را با گوش جان بشنوند و در جهت اين احقاق حق، همت نمايند.
والسلام عليكم و رحمت الله وبركاته
بسيجيان مسجد امام جعفر صادق(ع)