فرجی – پایگاه 598/ سینمای ایران به شدت
از انقلاب اسلامی عقب افتاده است و در غربزدگی و بی هویتی و بی برنامگی و
لمپنیسم غوطه می خورد. روزگاری، استاد سعید مستغاثی، ما را به یاد تاریخ
سینما در ایران می انداخت که توسط غربزدگان و ماسون ها و ارمنی
ها
در زمان پهلوی درست شد. آنان که دل در گرو اربابان خود داشتند و با
اهداف
واضحی کار جدی می کردند.
هنوز هم سینمای ایران بسیار عقب است. ای کاش هنرمندان متعهد و حوزه و دانشگاه، دلسوزانه و متعهدانه و جدی و پیگیر ببینید ضعف ها چیست و آنها را اصلاح کنند والا باز هم ضرر خواهیم کرد. اما سینماگران متعهد، زیر فشارهای جدی مشغول به کارند و در جشنواره امسال شاهد آثار خوبی از آنها بودیم. اما صد افسوس که نفرات برتر و آثار برتر در جشنوراه امسال اینها بودند، نه آثاری که معرف روح اسلام ناب خمینی کبیر باشند. ای کاش سینمای ما اینقدر از زمانه اش عقب نبود!
نقد ذیل را به عنوان آسیب شناسی سینماگران پرادعا و زمان نشناس و بی سلیقه ای چون حاتمی کیا و اصغر فرهادی و مسعود کیمیایی و... تقدیم شما عزیزان می کنم. اما در کنار این نقد، دست افرادی که در راستای داشتن سینمایی قوی و استراتژیک برای ایران اسلامی تلاش می کنند، اعم از هنرمندان متعهد و عاقل و مسئولان دلسوز، به گرمی می فشارم. انصافا باید گفت که جشنواره امسال از جهت کیفی و کمی قابل تقدیر و قدرشناسی بود. از نظر تنوع آثار و آثار متعهدانه ای چون ۳۳ روز، پایان نامه، سیب وسلما، آلزایمر و... هم واقعا باید از مسئولین معاونت سینمایی و هنرمندان تشکر کرد، گرچه آرزوی ما این بود که سینماگران متعهد، در رعایت مناسبات تکنیکی بیشتر می کوشیدند تا بهترین سیمرغ ها را اینان درو کنند...
به طور خاصی از ارتجاع سیاه حاتمی کیا متاسفم که روزگاری ادعای بسیجی بودن داشت و امروز فیلمش مورد تقدیر نامحرمان است و از نظر تکنیکی هم نزول کرده است. از فرهادی و کیمیایی انتظاری بیش از این نداشتیم، آنها که با سینمای منتقد غرب و سینمای استراتژیک اسلامی-ایرانی و زمان شناسی، چندان نسبتی ندارند ولی وای از دوستان قدیمی پرادعا.]...این نقد به حاتمی کیا هم قابل دقت است... / این نقد هم خواندنی است. ]
قطعا مهم ترین ضعف بنیادین سینمای فعلی ایران، غربزدگی و بی هویتی و زمان نشناسی و تکنیک زدگی بسیاری از عوامل سینما و عدم برنامه ریزی استراتژیک ملی، برای سینمای اسلامی-ایرانی مورد انتظار، توسط مسئولان و دانشگاه های هنری و حوزه های علمیه است. اصلا دغدغه چنین مطالبی کمتر دیده می شود و حتی در برنامه سینمایی هفت که با نیت کمک به رشد سینمای ایران ساخته شده است، نیز این ضعف ها تا حدی خودنمایی می کند، گرچه این برنامه قدم های مثبتی برداشته است ولی عدم تحلیل محتوایی فیلم ها و عدم توجه به مباحث جدی تری چون حکمت هنر و نقد محتوایی و فلسفه سینما و ایدیولوژی های زمینه فیلم ها مهم ترین نکات ضعف این برنامه و کلیت سینمای ایران است. امید که مسئولان دلسوز صدا وسیما وسینما به فکر بیفتند و این نوشته های دلسوزانه را جدی بگیرند والا سال دیگر و سال های بعد هم سیمرغ بر شانه آنانی می نشیند که چندان نسبتی با انقلاب اسلامی و دهه فجر ارمان های استراتژیک اسلام در عصر حاضر ندارند.
قطعا ریشه تمام نکات گفته شده سکولاریسم پذیرفته شده و غربزدگی دروس و برخی اساتید و عوامل دانشکده های سینمایی ماست. ای کاش مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما و مدرسه اسلامی هنر قم و معاونت تبلیغ و تهذیب حوزه و بخش سینمایی دفتر تبلیغات و بچه های متعهد سینما و تمام آزادگان چنینی که به فکر هنر دینی جدی و پیشتاز و قوی هستند، بیشتر بکوشند که اگر بخواهند به دانشکده های هنری و عوامل غربزده و بی هویت امید ببندند، مدت مدیدی باید منتظر بمانند، تازه اگر نتیجه ای بگیرند...! باید خانه خود را، خود بسازیم، با تکیه بر مبانی حکمت اسلامی هنر، که غربزدگان فقط تکرار مکررات غرب را می کنند، اگر مملکت را به سیاه چاله نکشانند.