به گزارش 598 به نقل از سايت گل- تخم شک را کاشتند... نکند راست می گویند؟! در کتاب «شازدهکوچولو»ی اگزوپری درختی هست وحشتناک به نام بائوباب... بائوباب درختی است که اگر دیر دست به کار شوند، دیگر هیچوقت نمیشود از شرش خلاص شد. چون تمام سیاره را میگیرد و با ریشههایش سیاره را سوراخسوراخ میکند. اگر سیاره، سیاره کوچکی باشد، یا درختهای بائوباب تعدادشان زیاد باشد، سیاره را میترکانند... اما این درخت از یک دانه شروع میشود... اگر ریشهكن کردن بوتههای بائوباب عقب انداخته شود فاجعهای اتفاق می افتد...
شک هم مثل این درخت میماند، اگر خیلی زود ریشهکن نشود بنیاد بر باد میدهد... حالا ماییم و این سوال ویرانگر که نکند راست میگویند؟... نکند واقعا کسی هست که از قطر پول گرفته باشد و آرزوهای یک ملت را وجهالمعادلهي یک چک چندمیلیون دلاری قرار داده است؟... حالا بیا و برای خودت دلیل بیاور که این حرفها پرتتر از این چیزهاست که مهماش بخوانی... حالا بیا و بگو اگر راست میگویند که ایران از روی عمد به قطر راه داده است پس تکلیف آن تکبهتکهای کریم انصاریفرد چه می شود؟ اگر آن توپ کریم از دو قدمی دروازه میرفت درون گل، چه بلایی بر سر این داستان مافیایی میآمد؟!
حالا بیا و بگو اگر مبلغان این داستان صادق بودند چرا وقتی سر کار بودند ساکت ماندند؟ مگر چیز کوچکی بود که به دو روز بیشتر ماندن بر سر یک عنوان بیارزد؟ نه، منظور این نیست که سکوت در چنین ماجرایی به منزله شراکت در جرم است... دقیقا منظور این است که در اين سکوت جایی برای افتخار وجود ندارد... شک کاشته شده و این پرسش هنوز زنده است که اگر کلید این معما آن پزشک تغذیه اخراجی است پس چرا او لب نمیگشاید و ناگفتههایش را بیرون نمیریزد؟... چگونه میتوان در این باره ساکت ماند؟...
نکند راست میگویند؟ اگر راست میگویند و اتفاقی رخ داده که باید تا آخرین برگه پیگیری شود. باید دادگاهی برگزار شود و یک نفر باید محکوم شود یا آن که تهمت زده یا آن که لابی کرده... باید سیهروی شود آن که در آن غش هست... تخم بائوباب را باید ریشهکن كرد... شک نباید بال و پر بگیرد... این پرونده را تا آخر بروید... به خاطر همه آنهایی که خندههایشان با خشم عوض شد....