مهدی مناجاتی بدون شک یکی از بزرگان فوتبال ما است. او
سابقه سالها بازی در تیم ملی را دارد و سرپرستی و سرمربیگری تیمهای مختلف
ملی را برعهده داشته و حتی بهعنوان سرمربی تیم ملی بزرگسالان نیز فعالیت
کرده است.
این سرهنگ بازنشسته اکنون مدیر آکادمی
باشگاه پیکان است و با توجه به سابقهای که در فوتبال پایه دارد به خوبی
میتواند درباره تیم ملی جوانان سخن بگوید. سکو (ویژهنامه پایتخت
خبرورزشی) گفتوگویی با این چهره سرشناس فوتبال کشور انجام داده که زیر
میخوانید:
* آقای مناجاتی! عملکرد تیم ملی جوانان را در رقابتهای قهرمانی آسیا چگونه دیدید؟
در
مجموع میتوانم بگویم فدراسیون فوتبال برای تیم ملی جوانان سنگ تمام
گذاشت. برپایی اردوهای خارج از کشور و داخلی کمک زیادی به این تیم کرد. ملی
پوشان جوان مدت زمان زیادی در اختیار کادر فنی بودند اما در یک کلمه باید
بگویم غرور آفت تیم ما شد. حرفهایی که میزنم امیدوارم گوشزدی باشد برای
آیندگان. تیم ما به یک روانشناس یا یک مربی قدیمی در جمع خود نیاز داشت.
اگر چنین افرادی داشتیم قطعا بعد از بازیهای زیبای مرحله مقدماتی بهخصوص
برابر کویت به بازیکنان گوشزد و القا میکردند که اسیر غرور نشوند. این
وظیفه مربیان بود که به بازیکنان بفهمانند غرور کاذب تیم را زمین میزند
اما این اتفاق نیفتاد. تیم خوبی داشتیم و بازیها را خوب شروع کردند، حتی
مقابل کره عقب نبودند اما اسیر شروع توفانی این تیم شدند. بازهم تأکید
میکنم مربیان باید بازیکنان را توجیه میکردند اما این اتفاق نیفتاد و اگر
یک فرد باتجربه در کادر تیم ملی جوانان بود قطعا میتوانستیم راهی مسابقات
جام جهانی شویم.
* شما به بحث غرور نزد بازیکنان جوانان اشاره کردید، آیا عوامل دیگری در این ناکامی دخیل بود؟
وقتی
تیمی شکست میخورد همه بهدنبال عوامل آن هستند. قبلا تیمهای دیگرمان نیز
شکست خورده بودند. در رقابتهای غرب آسیا با اینکه با تیم بزرگسالان شرکت
کردیم مقابل تیمهای امید کشورهای دیگر باختیم اما تجربه نشد. در مسابقاتی
که میتوانستیم قهرمان شویم افشین قطبی نتوانست تیم خوبی تدارک ببیند و
شکست خوردیم. البته اگر از همین فردا برای جبران شروع کنیم برای آینده خوب
است. دیگر حتی کسی نمیآید کمیتهای تشکیل دهد و از مسئولان توضیح بخواهد.
باید این اتفاق بیفتد و بخشنامه کنیم تا متوجه شویم کجا ضرر کردیم. این
برای آینده خوب است و میتواند الگویی برای سایر تیمها باشد بهخصوص برای
تیمهای پایه که ایده آل خواهد بود. این کمیته باید همه تیمها را بهصورت
زیرمجموعه تحت پوشش بگیرد. ما مربیان کارآزمودهای مثل حسن حبیبی، حشمت
مهاجرانی و... داریم که سابقه فعالیت در تیمهای پایه را نیز دارند. من
کوچکترین نیز در کنار آنها هستم، متأسفانه فدراسیون دور و بر خود را نگاه
نمیکند و همین عامل باعث خانهنشینی بزرگان فوتبال ما شده است. به اروپا
نگاه کنید هنوز از افرادی مانند بکن باوئر و هوینس استفاده میکند. ما که
نمیتوانیم آنها را کاملا الگوی خود قرار دهیم لااقل میتوانیم چیزهای
معمولی را از آنها یاد بگیریم. این ضعف در باشگاههای ما نیز به چشم
میخورد و باید از قدیمیها بهعنوان مدیر فنی استفاده کنند تا در مواقع
لزوم پندی به مربیان و بازیکنان دهند. مربی که یک روز میبرد و یک روز 6 گل
میخورد کمبودهایی دارد که قطعا یک فرد قدیمی فوتبال میتواند نسبت به
برطرف کردن آن مؤثر باشد.
* آیا کمیته جوانان فدراسیون فوتبال توانسته به وظایف خود در قبال تیم ملی جوانان عمل کند؟
اصلا
کاری انجام ندادند. آقای فریدون معینی سالیان سال است که بهخاطر پست خود
به روسای بالاتر «چشم» میگوید، اگر میتوانست کاری انجام میداد. مسعود
معینی که برادر او است علیه او موضع میگیرد! ای کاش آقای معینی ارزش و
منش این پست را میدانست و بله قربانگو نبود. آنها از کسانی که حق را
میگویند متنفر هستند. در حالیکه همین افراد میتوانند فوتبال ما را متحول
کنند.
* نقش باشگاهها را در این ناکامی چقدر میدانید؟
باشگاهها
کار خود را انجام میدهند. آنها در مسابقات شرکت میکنند و مقامها تعیین
میگردد اما کسی به آنها توجه نمیکند. وظیفه فدراسیون فوتبال است که از
کادر فنی تیمهای ملی بخواهد در تمام بازیها حاضر شوند و نفرات شایسته را
پیدا کنند. من خودم سابقه کار در تیم ملی جوانان را دارم و حتی یادم هست
چندبار که برای دیدن بازیکنان به شهرستانها سفر کردم تا آستانه سقوط به
دره و حتی مرگ پیش رفتم. 4 سال در آن تیم زحمت کشیدیم و الان بسیاری از آن
نفرات در سطح بزرگسالان حضور دارند اما امروز اینگونه نیست و فوتبال
بهصورت «الهی به امید تو» اداره میشود.
* آقای
مناجاتی! بسیاری از مربیانی که در سطح پایه مقامهای خوبی کسب میکنند و
بازیکنان زیادی به فوتبال ما معرفی کردهاند در تیمهای ملی این ردههای
سنی مورد استفاده قرار نمیگیرند، از سویی دیگر مربیای مانند اکبر محمدی
که در تیم ملی نوجوانان ناموفق بود در راس تیم جوانان قرار میگیرد که در
آن تیم هم ناکام میماند. بهنظر شما آیا این شیوه، فوتبال ما را بهجایی
میرساند؟
در زمانهای قدیم که سن و سال کمی
داشتیم برای تماشای مسابقات به امجدیه (استادیوم شهید شیرودی) میرفتیم، آن
زمان تیمهای خارجی زیادی به کشور میآمدند و ما از تماشای بازی آنها
چیزهای زیادی یاد میگرفتیم، مثل امروز نبود که تلویزیون بهترین بازیهای
دنیا را پخش کند. ما از آن طریق رشد کردیم اما امروز بهترین کلاسها برگزار
میشود اما بهطور صحیح از آنها استفاده نمیگردد. هستند مربیانی که در
یکسال 2 تیم را به دسته 2 فرستادهاند ولی سال بعد باز به آنها تیم
میدهند، مشخص است آنها از جایی تغذیه میشوند و مورد حمایت هستند. آیا
واقعا روسای باشگاهها این قدر بیسوادند که این مسائل را نمیدانند. حتی
برای شاگرد بقالی هم کارنامه و رضایتنامه میخواهند اما در فوتبال این
چیزها رسم نیست. چند مربی در فوتبال ما هستند که هرسال جایشان عوض میشود.
حتی بچهها هم میفهمند که اینها یا پارتی دارند یا... این ایراد است،
البته آقای محمدی هم زحمت خود را کشیده ولیای کاش اگر قصد داشتیم از ایشان
استفاده کنیم یکی از بزرگان را بهعنوان مشاور ارشد یا مدیر فنی در کنارش
قرار میدادیم.
مسئولان فدراسیون فوتبال از امثال
حبیبیها، مهاجرانیها، جلال طالبیها و من گردن شکسته وحشت دارند یا
اینکه دلشان برای فوتبال نمیسوزد زیرا اگر غیراز این بود آدمهای کوچک و
بله قربان گو را نمیآوردند. مطمئن باشید تا روزی که وضعیت اینگونه است
فوتبال ما از این بدتر خواهد شد.
* حرف آخر؟
بارها
چه از طریق صدا و سیما و چه از طریق روزنامهها درد را گفتیم ولی گوش
شنوایی وجود ندارد، از این پس فقط منتظریم خدا کاری کند تا فوتبال ما نجات
یابد.