به گزارش خبرگزاری فارس، تیم ملی فوتبال ایران در هفته اول دور برگشت رقابتهای مقدماتی جام جهانی 2014 برزیل در منطقه آسیا در حالی که میتوانست با یک پیروزی خانگی مقابل ازبکستان بلیت سفرش به برزیل را اوکی کند، این پیروزی را در شبی بارانی و سرد و البته تلخ با شکست عوض کرد تا سرنوشت صعود یک بار دیگر به اما و اگر کشیده شود.
*سریال ناتمام گلهای تکراری
تیم ملی ایران در دیدار مقابل ازبکستان با یک گل تکراری بازی را واگذار کرد. دوباره توپ از کنارهها و روی یک ضربه آزاد سانتر شد، دوباره مدافعان تماشاگر شدند و رحمتی هم بیرون نیامد تا در میان بهت و غافلگیری، دروازه تیم ملی دوباره و این بار در دقایق پایانی باز شود؛ دقایقی که به یک چشم به هم زدن به پایان رسید تا حسرت فرصتهای از دست رفته در این دیدار بر دل هواداران باقی بماند.
شاید به ثمر رسیدن چنین گلی در نگاه اول خیلی شگفتانگیز نباشد، اما اگر موضوع گلهای خورده در تیم ملی فوتبال ایران حداقل در ماههای اخیر را واکاوی کنیم، اولین موضوعی که به چشم میآید بحث گلهای تکراری است که گویا قرار نیست دست از سر فوتبال ملی ایران بردارند. گل خورده از لبنان و حتی دیدار دوستانه مقابل تاجیکستان به همراه فرصتهای مسلمی که در دیدار برابر کرهجنوبی برای حریف به وجود آمد به علاوه همین گل دیدار با ازبکستان همگی یک ضعف را نشان میدهند؛ اینکه حریفان به خوبی پاشنه آشیل و راههای نفوذ به دروازه ایران را فراگرفته و با علم به نقاط ضعفی که گویا قصد برطرف شدن ندارند، حملات خود را طرح و برنامهریزی میکنند.
شب گذشته نیز ازبکستان یک بار دیگر از این نقطه ضعف تیم ملی ایران در هنگام ضربات ایستگاهی بهترین استفاده را کرد تا در شبی که نتیجه تساوی عادلانهترین نتیجه بود، به یک پیروزی شیرین 3 امتیازی رسیده تا ضمن صعود به صدر جدول گروه، کار صعود تیم ملی ایران را با توجه به فرصتسوزی که شد، به اما و اگر بکشاند.
*به اما و اگرهای روزهای پایانی عادت کردهایم!
اینکه کار صعودمان به جامهای جهانی به اما و اگر و روزهای پایانی پلیآف کشیده میشود، دیگر برای فوتبال ملی به یک عادت تبدیل شده و انگار صعود بیدردسر به فوتبال ایران نیامده است.
یک بار هم که برای صعود به جام جهانی قرعه با ما یار بوده و فرصتی خوب را بری صعود بیدردسر و آسان برایمان فراهم آورده، خودمان قدر موقعیتها را ندانسته و همانطور که ناگهان قویترین تیم گروه را شکست میدهیم در خانه ضعیفترین تیم گروه حتی از کسب یک امتیاز نیز عاجز میمانیم و کار را به جایی میرسانیم که بازی پایانی که معمولاً طبق قرعه سختترین بازی نیز محسوب میشود، تمام سرنوشت صعودمان به جام جهانی را مشخص کند.
از همان صعود پراسترس و پرهیجان به جام جهانی 98 فرانسه گرفته تا شانس صعود به جام جهانی 2002 کره و ژاپن که با یک شکست مشکوک مقابل بحرین از بین رفت و تا مقدماتی جام جهانی 2010 که نتیجهای جز به بار آوردن تراژدی سئول و شکست بهتانگیز مقابل کرهجنوبی نداشت.
این دوره هم گویا سرنوشت جام جهانی 2010 قرار است یک بار دیگر برای تیم ملی ایران تکرار شده و شاگردان کیروش گویا قرار است بار دیگر تمام کار صعود را به هفته پایانی مقابل کرهجنوبی در سئول بکشانند؛ دیداری سخت که اگر قرار باشد 3 امتیازش سرنوشت صعود مردان کیروش را رقم بزند، تاریخ را یک بار دیگر برای فوتبال ملی ایران تکرار خواهد کرد.
*در غیاب کیروش از یک تعویض هم عاجز بودیم!
یک نکته دیگر که از این دیدار هنوز به خاطرمان مانده است این بود که به خوبی عدم حضور کیروش روی نیمکت تیم ملی به چشم آمد و شاید شروع عجیب و غریب بازی در نیمه دوم با 10 نفر به خوبی نشانگر آن بود که کادرفنی در غیاب سرمربی مطرح خود حتی از یک هماهنگی برای تعویض در بین دو نیمه نیز عاجز بود، چه برسد به آنکه این کادرفنی در غیاب نفر اول نیمکتش بخواهد در شرایط و موقعیتهای بحرانی با تصمیمی درست و به جا کار را در آورده و گره بازی را باز کند.
البته شاید این شکست در صورتی که بهای گزافی نداشته باشد، درس بزرگی را برای سرمربی پرتغالی تیم ملی به همراه داشته باشد و آن هم اینکه کیروش در شرایط بحرانی بیش از پیش خود را کنترل کند تا با اخراج بچهگانه و بیمورد در روزهای حساس که بیشتر از همیشه به وجودش نیاز است، تیم ملی تنهاتر از همیشه محتاج این مربی نباشد.
*رنگ لباس، تنها وجه تمایز ازبکها با تاجیکها!
لیگ برتر یک بار دیگر دو هفته زودتر از دیدار مقابل ازبکستان تعطیل شد تا به قیمت اعتراض تمامی اهالی فوتبال، تیم ملی اردوی تدارکاتی خود را برای دیدار حساس با این تیم از منطقه آسیای میانه از سر بگیرد، آن هم به بهانه بازی تدارکاتی با تاجیکستان. حریفی تدارکاتی که به واقع فقط رنگ پیراهنش شبیه به رنگ پیراهن ازبکها بود و نه از جنگندگی و بازی فیزیکی ازبکها بویی برده بود و نه اصولا تاکتیکی برای ارائه کردن داشت.
از قدرت تاجیکستان همین بس که با تیم دوممان شکستی پرگل نصیبشان کردیم تا حداقل از لحاظ روحی و روانی برای بازی با ازبکستان شارژ شویم، اما کیروش که گویی زمانبندی برنامههای تیم ملی را فراموش کرده است، در این مسابقه به جای استفاده از نفرات اصلی به منظور بررسی آخرین تاکتیکها، طرحها و راهکارهای مبارزه برای دیدار مقابل ازبکستان، به بهانه آنچه که میدان دادن به نفراتی که کمتر بازی کردهاند، بود؛ ذخیرهها را به میدان فرستاد تا عملا فرصت یک دیدار تدارکاتی برای هماهنگی نفرات ثابت از بین برود.
پس از این بازی نیز عدهای خط خورده و عدهای مصدوم شدند تا بازی با تاجیکستان که میتوانست به فرصتی خوب برای کادرفنی تیم ملی برای دیدار با ازبکستان بدل شود، در عمل به بیفایدهترین بازی ملی تاریخ فوتبال ایران مبدل شد.
*آقای رئیس تو را به خدا دیگر نخند..
در پایان تنها ذکر یک نکته دیگر ضروری است و آن نکته این است که هفته سیاه فوتبال ایران و تکمیل سهگانه ناکامی در سطح ملی با شکست مقابل ازبکستان برایمان یک درس داشت؛ حذف فوتسال از جام جهانی و تیم ملی جوانان از قهرمانی آسیا به هیچ وجه اتفاقی نبود و این نتایج ضعیف خدمت آقای کفاشیان نشان داد که مشکلاتی که وجود دارد (که البته از ورزش کشور نشأت گرفته است)، مشکلات عمیق و ریشهای هستند که در تار و پود فوتبال کشور ریشه دوانده و با این شرایط، روز به روز اوضاع را برای فوتبالدوستان بد و بدتر میکنند.
هواداران نیز با این روند نزولی که تیمهای باشگاهی و فوتبال ملی به خود گرفتهاند، شاید تنها دلخوشی (فوتبال) خود را هم از دست بدهند تا به تبع آن ورزشگاهها خالیتر از همیشه شوند و این همه مواردی است که میتواند برای همیشه لبخند را از روی صورت آقای رئیس محو کند.