از در و دیوار شاکیست؟
فکر نکنید آدمهای ناامید با حضور فرشته نجاتی چون شما اصلاح میشوند. اگر نامزدتان به زمین و زمان بدبین است و فکر میکند همیشه در حقش ظلم شده، کمی بیشتر به دلایلتان برای ازدواج فکر کنید، چراکه چنین فردی با تلاشها و فداکاریهای شما هم درست نمیشود و نگاهش به زندگی هم تغییر نمیکند.
شاید او در آغاز شما را ستایش کند و ناجی خود بنامد اما بعد از مدتی شما هم برایش رنگ آدمهای دیگر را میگیرید و به یکی دیگر از دلایل ناکامی و شکایتش تبدیل میشوید. آدمهایی که حاضر نیستند مسئولیت زندگیشان را بپذیرند و برای هر شکستی دیگران را مقصر میدانند، حتی با وجود محبتهای بیدریغ شما هم اصلاح نخواهند شد.
اعتیاد دارد؟
بهانه این موضوع هم معلوم است. « شرایطم خوب نبوده و اگر در کنارم باشی و حمایتم کنی تغییر میکنم! » افرادی که به مخدر و هر چیز دیگری اعتیاد دارند، ادعا میکنند که شرایط نامساعد زندگی آنها را به دامان چنین مشکلی انداخته است. آنها حتی خودشان هم نسبت به شخصیتشان آگاهی لازم را ندارند و درون خودشان هم فکر میکنند اگر یک فرشته فداکار در کنارشان باشد، اوضاع درست میشود و دست از این عادتهای اعتیادگونه برمیدارند. اما واقعیت این است که حتی اگر برای یک مدت کوتاه اعتیادشان را کنار بگذارند، باز هم با کوچکترین بهانه یا احساس خلأیی دوباره سراغ عادت قدیمیشان میروند. نمیگوییم تمامی این افراد دوباره به عادت مخربشان برمیگردند اما باید بدانید که این موضوع به آن سادگیها که شما و او فکر میکنید هم نیست.
خسیس است؟
زمانیکه بدون اطلاع قبلی، جنسی از پشت ویترین چشمتان را میگیرد و برای خریدش اقدام میکنید، سعی میکند شما را منصرف کند؟ در این مدت نامزدی یکبار هم به یک رستوران خوب نرفتهاید و هیچ میلی به خریدن کادوهای کوچک برایتان ندارد؟ شاید فکر کنید دستش فعلا تنگ است و برای خرید وسایل خانه یا تدارک دیدن جشن عروسی، به همین پولهای اندک نیاز دارد. اما اگر بخواهید به این قضاوتتان اعتماد کنید، باید باقی رفتارهای او را هم بررسی کنید و مطمئن شوید.
زندگی با آدمهای خسیس آسان نیست و آنها هم راحت عوض نمیشوند. شاید با گذشت زمان، فرد خسیس پولهایش را هم در اختیار شما بگذارد اما او از این موضوع عذاب خواهد کشید و از خرج کردن یک ریال از آن پولها هم لذت نخواهد برد.
اعتماد به نفس ندارد؟
منزوی و گوشهگیر است و آنقدر اعتماد به نفس ندارد که بتواند خودش را در جمع نشان دهد؟ برای او مهمانی رفتن و حضور در مقابل دیگران سختترین کار است و بهدلیل گوشهگیریاش در محیط کار هم نتوانسته تا کنون آنطور که باید پیشرفت کند؟ یادتان نرود که زندگی کردن با چنین فردی آسان نیست. آدمهایی که اعتماد به نفس پایینی دارند نه تنها در این موقعیتها بلکه در تکتک لحظات زندگی از دیگران فاصله میگیرند و جا میمانند و نمیتوانند همسری توانمند و موفق برایتان باشند.
البته تغییر دادن این آدمها محال نیست اما از آنجا که این مساله در شخصیت و اوضاع روانیشان ریشه دارد، تنها یک درمان طولانی مدت است که میتواند این ترس از ابراز وجود را از آنها بگیرد، پس اگر نمیخواهید مثل یک پرستار چنین فردی را تا بهبود یافتن همراهی کنید، درباره انتخابتان تجدید نظر کنید.
عاشق سینهچاک است؟
هیچکس از اینکه مورد عشق دیگری قرار بگیرد، بدش نمیآید. ما آدمها محتاج توجه و محبتیم و وقتی کسی با تمام وجود چنین هدیههایی را نثارمان میکند، نه تنها احساس آرامش میکنیم بلکه حس غرور هم سراغمان میآید و در مقابل دیگرانی که در معرض چنین عشقی قرار نگرفتهاند، احساس پیروزی میکنیم، اما عشق همه آدمها از این جنس نیست. شما نمیتوانید از رفتارهای افراطیای که به نام عشق انجام میشوند، آرامش بگیرید.
کسانی که برای پرکردن خلأهای وجودیشان، محبت غیرقابل جبرانی را نثارتان میکنند، هرگز قابل اعتماد نیستند. بدانید که اگر او در مقابل شما از تحقیر شدن نمیترسد و اگر برای اثبات عشقش به شما میچسبد و یک جای تنفس هم در زندگیتان نمیگذارد، باید در مورد آینده این رابطه، بیشتر فکر کنید.
بددهن است؟
خیلی راحت از آدمهای دور و برش میرنجد و انتقادهای مداومش به زمین و زمان با تندی و بددهنی همراه است؟ حتی اگر پایش به یک سنگ بخورد تا ساعتها عصبی میماند و از بد و بیراه گفتن دست برنمیدارد؟ همیشه بهدنبال بهانهایست تا عصبانیتش را ابراز کند و در بحثهای دونفرهتان، حرمت هیچ چیز را نگه نمیدارد؟ او حاضر است دیوارهای میانتان را با چند کلمه نادرست و آزاردهنده از میان ببرد و به راحتی آب خوردن دلتان را میشکند؟ چنین فردی حتی اگر هزار و یک ویژگی مثبت داشته باشد، نمیتواند همسر شایستهای برای شما باشد. درست است که بسیاری از این آدمها بعد از انجام کارهایشان پشیمان میشوند و محبت زیادی را نثارتان میکنند اما آنها در لحظات عصبانیت، نه عشق را میشناسند و نه احترام را. زندگی با کسی که چنین حرمتهایی برایش بیمعناست اصلا خوشایند نیست و این آدمها هم به سادگی تغییر نمیکنند.
پلیسبازی در میآورد؟
آدمهای کنترلگر به این سادگیها که فکر میکنید تغییر نمیکنند. اگر نامزدتان مدام بهدنبال جنگ قدرت است و از اینکه با کنترل کردن شما این جنگ را ببرد لذت میبرد، در مورد انتخابش تجدید نظر کنید. شاید اسم این عادت را عشق بگذارد و شاید با ترس از به هم ریختن اوضاع توجیهش کند. چنین آدمهایی سرشار از ترس هستند و در بیشتر موارد نه تنها با کوتاه آمدنهای شما بهتر نمیشوند بلکه میدان را برای شک کردنها و کنترلگریهایشان هم بازتر میبینند، اما بهانه او هرچه که باشد باید بدانید که تغییر دادن چنین آدمی اگر بهطور کامل ناممکن نباشد، دست کم تنها با کمک شما و آدمهای عادی دور و برتان ناممکن است. چنین آدمهایی از دردی درونی رنج میبرند و تنها درمانهای طولانیمدت روانشناختی است که میتواند آنها را آرام و این عادت را از سرشان بیرون کند. اما یادتان نرود که این آدمها عاشق قدرت ساختگیشان هستند و به راحتی حاضر نمیشوند تحت درمان قرار گیرند.
میگوید همینم که هستم؟
تغییر دادن آدمها کار سختی است اما غیرممکن نیست. این موضوع زمانی ناممکن میشود که فرد مقابل شما خودش میلی به تغییر نداشته باشد و بدتر اینکه هر زمان نام تغییر به میان آید، یک سپر آهنی دستش بگیرد و از ویژگیهای فعلیاش دفاع کند. افرادی که صراحتا میگویند خودشان را همینطور که هستند دوست دارند و حاضر نیستند هیچ کدام از ویژگیهایشان را تغییر دهند، نمیتوانند گزینه مناسبی برای زندگی مشترک باشند. البته اگر شما آنها را دقیقا همانطور که هستند دوست دارید و میپذیرید، اوضاع کمی فرق میکند؛ اما اگر شما هم از آنها گلههایی دارید و منتظر تغییر کردنشان هستید، بهتر است این امید بیهوده را از سرتان بیرون کنید.