به گزارش فارس، اندیشکده «شورای آتلانتیک» در مقالهای به قلم «جاناتان پاریس» نوشت: «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل در سپتامبر 2012 در سازمان ملل گفت ایران بین شش تا هشت ماه تا دستیابی به اورانیوم غنیشده کافی برای ساخت بمب فاصله دارد.
دولت آمریکا به ریاست جمهوری «باراک اوباما» ترجیح داده که بیشتر روی این موضوع تمرکز کند که ایران چه زمانی به بمب دست خواهد یافت که انتظار نمیرود تا قبل سال 2014 این اتفاق بیفتد. آمریکا معتقد است برای دیپلماسی فشرده و تحریمهای شدیدتر جهت متعاعدسازی ایران برای معامله زمان بیشتری وجود دارد.
اسرائیلیها درباره این باور آمریکا که میگوید «گذاشتن تمام گزینهها روی میز» برای متقاعدسازی ایران جهت دست کشیدن از تسلیحات هستهای کفایت میکند و از طریق دیپلماسی و تحریمها میتوان به این هدف دست یافت تردید دارد.
* غنیسازی اورانیوم
اسرائیل معتقد است زمان حساس 2013 است نه سال 2014 و میگوید ایران تا سال 2013 به سطح موردنیاز غنیسازی اورانیوم که برای ساخت بمب لازم است میرسد و پس از آن تاریخ این به ایران بستگی دارد که چقدر سریع بتواند یک سلاح هستهای مونتاژ کند.
بنابراین اسرائیل تلاش دارد برنامه ایران را پیش از آن زمانیکه آمریکا فکر میکند زمان مناسب است متوقف کند.
هرچند مقامات آمریکا معتقدند قادر خواهند بود کشف کنند رهبر ایران، چه زمانی تصمیم خواهد گرفت که ایران غنیسازی اورانیوم را از سطح 20 درصد به سطح 90 درصد درجه تسلیحاتی افزایش دهد، اما اسرائیل نگران این است که ممکن است چنین «بله» قاطعی از جانب رهبری وجود نداشته و ایران بتواند بدون اینکه غرب بفهمد بمبی را آزمایش کند.
ایران ممکن است موضع ابهام هستهای اتخاذ کرده و بمبهای خود را در زیرزمین نگاه دارد.
نظارت بر غنیسازی اورانیوم در سایتهای اعلانشده ایران چیزی است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) بهطور منطقی در فواصل 30 روزه انجام میدهد.
اما اسرائیل نگران عدم نظارت بر کارخانجات تسلیحاتی ایران است که در آنها آزمایش چاشنیها و فعالیت-های نظامی مربوطه در آزمایشگاههایی کوچک صورت میگیرد که کشف آنها با بازرسی، نظارت یا اطلاعات ماهوارهای دشوار است.
* تلاش اسرائیل برای متقاعد کردن آمریکا برای حمله به ایران
براساس خط سیر برنامه غنیسازی کنونی ایران، اسرائیل نگران این است که حتی با حمله آمریکا به تاسیسات غنیسازی اورانیوم در نطنز در استان اصفهان و سایت فردو در زیر زمینی کوهستانی در نزدیکی قم در حدود 100 مایلی غرب تهران نتوان ساخت بمب توسط ایران متوقف کرد. برای دستیابی به موفقیت، آمریکا باید بتواند کارخانجات تسلیحاتی ایران در تهران و دیگر بخشهای کشور را شناسایی، مکانیابی و نابود کند.
اسرائیل در تلاش است که آمریکا را وادار کند تا رهبری اقدام نظامی را بر عهده بگیرد زیرا یک حمله آمریکائی در جامعه بینالملل مضروعیت بیشتری دارد تا حملهای اسرائیلی، بهخصوص در میان افکار عمومی اعراب در کشورهای خلیجفارس.
*محدودسازی
کارامدی حمله آمریکا به ایران میتواند باعث دشوارتر شدن تلاشهای ایران برای بازسازی برنامه هستهای شود. حمله آمریکا با بمبهای سنگرشکن جدید GBU-57 که از بمبافکنهای غولپیکر B-2 فرود می-آیند موثرتر و کارامدتر از تجهیزات اسرائیل خواهد بود.
آمریکا نه تنها درباره زمانبندی گزینه نظامی آسودهخاطرتر است، بلکه نظرش درباره تهدید هستهای واقعی ایران متفاوت از نظر اسرائیل است. آمریکا راحتتر میتواند در کناری ایرانی هستهای زندگی کند که به عقیده بسیاری در واشنگتن و دیگر پایتختهای اروپائی تهدید محسوب میشود.
اما تحدید در منطقهای که آمریکا هنوز آنجا متحدین و مسئولیتهایی دارد کار سادهای نیست.
با افزایش تنشهای جهانی و منطقهای ناشی از ایرانی هستهای، قیمت نفت بالا میرود و بالا میماند.
شوراهای امنیت ملی باید زمان زیادی را برای مدیریت بحرانهای بالقوه مانند بستن تنگه هرمز توسط ایران که میتواند شریان حیاتی نفت را ببندد صرف کنند.
همچنین منابع عظیم نظامی آمریکائی لازم است تا بتواند چتر تحدید را حداقل تا بخشی از کشورهای خلیج فارس گستراند. نگرانیهایی مبنی بر این امر وجود دارد که کشورهای دیگر منطقه ممکن است برنامههای تسلیحات هستهای برای خود آغاز کنند و گروههایی مانند گروه مبارزان شیعه لبنان، حزبالله، با بازداری هستهای ایران جسارت بیشتری پیدا کنند.
* مثابله به مثل
اما صداهایی در واشنگتن نیز وجود دارد که مخالفت حمله به ایران هستند.
آنها از افزایش بیثباتی منطقهای واهمه دارند، بهخصوص از بیشتر شدن افراطیگرائی دولت اخوان المسلمین مصر و مثابله به مثل احتمالی و حملات تروریستی ایران و یارانش مانند حزبالله نگران هستند.
بالاتر از همه اینکه چنین حملهای به ایران این دستاویز و بهانه را میدهد که بازرسین آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از ایران بیرون کرده، از پیمان منع تکثیر سلاح هستهای دست کشیده و درتصمیم خود برای ساخت بمب مصمم تر شود.
«میت رامنی»، کاندید جمهوریخواه آمریکا ظاهراً حامی موضع اسرائیل برای حمله یکجانبه به ایران پیش از مبرزات انتخاباتی آمریکا بود.
اما وی در مناظره تلویزیونی دوم در ماه اکتبر ستیزهگرائی کمتری داشت. در این مناظره اوباما و رامنی گفتند که در صورت مورد حمله واقع شدن اسرائیل از آن حمایت خواهند کرد. دیدگاههای آنها انعکاسدهنده افکار عمومی کنونی آمریکا است. در یک نظرسنجی جدید نشان داده شد که اکثریت مردم آمریکا فکر میکنند آمریکا باید موضعی خنثی در مورد حمله اسرائیل داشته باشد، نه مانع حمله اسرائیل شود، نه تشویق به این امر کند.
*موشکهای حزبالله
بسیاری از اسرائیلیها درباره سناریوی تحدید احساس نگرانی میکنند. در ین سناریو برآورد شده 10 درصد احتمال دارد که مورد حمله هستهای از جانب ایران قرار بگیرند.
تصمیم گیرندگان در اسرائیل درباره تاثیر ژئوپلیتیک قدرت گرفتن ایران و زوال آمریکا در منطقه نگران هستند. پاسخهایی که از جانب اسرائیل داده میشود با عدم وجود یک دیدگاه واحد اسرائیلی پیچیدهتر می-شود. برخی احساس میکنند مزیتهای جلوگیری از برنامه هستهای ایران برای چند سال که با یک حمله یکجانبه ممکن است ارزش هزینههای انسانی و اقتصادی ناشی از موشکهای حزباله در تلآویو را ندارد.
نتانیاهو در کابینه خود و روسای امنیتی اسبق اسرائیل با حمله یکجانبه و تنها به ایران حداقل در آینده نزدیک با مخالفت روبرو شده است. «شیمون پرز»، رئیس جمهور اسرائیل بهخصوص درباره آسیب احتمالی این امر به روابط میان آمریکا و اسرائیل نگران است.
* احتمال تغییر دیدگاه نتانیاهو درباره حمله به ایران
این احتمال وجود دارد که نتانیاهو دیدگاه خود را طبق سیاستهای جدید دولت جدید آمریکا و اطلاعات جدید از پیشرفتهای آمریکا در امور مربوط به تسلیحات هستهای تغییر دهد.
چنانچه نتانیاهو بتواند پس از انتخابات در ژانویه 2013 ائتلافی جدید تشکیل دهد، ممکن است تصمیم بگیرد که تا سرنگونی حکومت سوری «بشار اسد» صبر کند.
سوریه از متحدین نزدیک ایران است و سرنگونی آن تاثیری استراتژیک روی حکومت ایران و حزباله در لبنان خواهد داشت.
اما یک احتمال واقعی وجود دارد که اسرائیل تحدید را بهعنوان یکی از گزینههای موجود نخواهد پذیرفت حتی اگر به معنای حمله به ایران بدون تایید آمریکا باشد.