بسم الله... معین المظلومین
نمی دانم چرا همیشه نام حزب الله آمیخته شده است با مظلومیت؟ عجین شدن این دو، سابقه ای به قدمت تاریخ بشریت دارد. عده ای از حزب الهی ها گمان می کردند با پیروزی انقلاب دیگر آغاز منت الهی است که مستضعفان تاریخ صاحب حکومت شوند. اما رو کار آمدن بازرگان و بنی صدر اثبات کرد که حزب الله هنوز هم مظلوم است. حتی به امام که امام بود اجازه ندادند تفسیر سوره ی حمد خود را ادامه دهند!
عده ای گفتند بنی صدر می رود و امورات اصلاح می شود. آیت الله خامنه ای رئیس جمهور بود ولی کارها با موسوی نخست وزیر بود و تغییری حاصل نشد. و بعد موسوی، اهل سازندگی آمدند که در صدد حذف محرومیت بودند البته این محرومیت زدایی مقداری با محرومیت زدایی امام تفاوت داشت و روش آن ها این بود که محرومین حزب الله را در زیر چرخ دنده های توسعه ی غربی له کنند تا محرومی وجود نداشته باشد یا لااقل کمتر شود. نمی دانم از این دوران چه بر سر حضرت آقا آمده که در دیدار اخیر خود با نخبگان بعد از شنیدن نام توسعه، با غربی خواندن آن گفتند بگویید پیشرفت.
بعد هم آقایان اصلاح طلب آمدند تا این روند مظلومیت را کامل کنند. و حیطه فرهنگ را با لجن پراکنی های خود آنقدر آلوده کردند که با آب زمزم هم به این آسانی قابل تطهیر نیست.
گفتیم احمدی نژاد می آید و مظلومیت زدایی از حزب الله می شود. البته نباید ناشکری کرد ولی مثل اینکه عقد اخوت بین حزب الله و مظلومیت به این آسانی قابل گسست نیست.
نمی دانم این ساده دلان بازیچه دول استکباری و از جمله بانیان فتنه اخیر چه فکر کردند (البته بعید می دانم که فکر هم بکنند) که در سلسله خود فروشی های خود در قالب بیانیه،این گمان را به ذهن خود راه دادند که نیروهای انقلاب حتی ذره ای به آنان تمایل دارند چه برسد به حمایت آنان!
این مظلومیت در کنار مماشات دستگاه قضائی در محاکمه کار این مردودین و مطرودین انقلاب آنان را بدین گستاخی بی ادبانه رسانده است. البته تاریخ به دقت در مورد حوادث انقلاب قضاوت خواهد کرد. و ما نیز یادمان نمی رود که هنوز هم مظلومیت برادر جدانشدنی حزب الله است.
راستی مردم و بخصوص مسئولان نظام می دانند که هنوز هم یادگاران انقلاب در میان ما هستند. یادم نبود که مشغله زندگی اجازه این کار را نمی دهد. البته به نظر بنده عامل آن آلودگی هوای تهران است. چون مثل اینکه این آلودگی هوا، دل خیلی ها را آلوده و تاریک کرده است. و قلب تاریک را کجا راهی هست تا نورانیت بازماندگان انقلاب را ببیند. باور کنید نفس نفس زدن های مرضیه دباغ نور است. و چون هوای قلب ما آلوده شد او به سختی نور را با نفس هایش بیرون می دهد.
بد نیست سری به مرضیه دباغ بزنیم شاید به برکت نفس های سخت اما نورانی او قدری به رگ غیرت ما بر خورد و مقداری هم از تبری نسبت به دشمنان نظام در دل ما تبدیل به بغضی مقدس شد تا طلاق مظلومیت را از حزب الله بگیرد.