شبکه ایران: تهمینه میلانی که سالها پیش از این و با دستیاری کیمیایی در «خط قرمز» فعالیت حرفه ای سینمایی خود را آغاز کرده بود در هیچ زمینه ای که با کیمیایی شباهت نداشته باشد، در یک زمینه به شدت شبیه کیمیایی است و آن هم اینکه هر دوی این فیلمسازان مدتها است که به پایان عمر هنری خود رسیده اند اما همچنان سعی می کنند بر ایده های مستعمل خود جامه ای جدید پوشانده و آنها را به عنوان آثار سینمایی روز به مخاطب عرضه کنند.
اما بازار داغ رقابت میان فیلمسازان مختلف موجب شده است که حتی کم سوادترین مخاطبان سینمای ایران نیز دست کیمیایی، میلانی و آدمهایی شبیه به آنها را خوانده و به همین دلیل آمار فروش فیلمهای آنها افت نازلی داشته باشد.
میلانی که سال گذشته و پس از مدتها توانست فیلم توقیفی «تسویه حساب» را که پر شده بود از هرزه نگاری های غیراخلاقی اکران کند سال جاری را با ساخت درامی دیگر آغاز کرد؛ درامی که در ابتدا «پرنسیب» نام داشت، بعد «اصولگرا» نامیده شده و در نهایت با عنوان «یکی از ما دو نفر» به جشنواره آمد.
اولین نمایش «یکی از ما دو نفر» در سینمای رسانه ها انتقاد شدید کارشناسان سینمایی را به دنبال داشت و اغلب آنها از این مساله سخن می گفتند که این بدترین فیلم کارنامه هنری میلانی است، فیلمی که به مراتب ضعیفتر از آثاری مثل «زن زیادی» و «تسویه حساب» است و اصلا اینکه کسی مانند میلانی که سالها تجربه در عرصه کارگردانی دارد آن را ساخته به شدت عجیب به نظر می رسد.
نخستین نقطه ضعف فیلم داستان بدون منطق فیلم است که ارتباط به وجود آمده میان دو آرشیتکت جوان را به نمایش می گذارد؛ یکی از این دو آرشیتکت، مرد جوانی است که به نظر نمی رسد بیش از 35 سال سن داشته باشد اما با همین سن کم نه تنها یک شرکت بزرگ معماری را اداره می کند بلکه یک خودروی گرانقیمت هم زیرپایش بوده و در یکی از بهترین نقاط ایران زندگی می کند. اینکه این مهندس جوان این همه ثروت را از کجا به دست آورده سوالی است که در تمام طول فیلم ذهن را به خود مشغول می کند اما دریغ از یافتن پاسخ!
جالب اینجاست شرکتی که این مرد جوان در آن کار می کند، نه فقط دکور زیبایی دارد بلکه کارمندانی خوش تیپ و خوش لباس هم در آن حضور دارند که مرتبا با کت و شلوارهای مارک دار در شرکت قدم زده و درباره موضوعاتی غیرمرتبط با کار گپ می زنند. تنها نشانه مهندس بودن این کارمندان هم نقشه های لوله شده ای است که زیر بغل آنها قرار دارد.
ایفای نقش یکی از این مهندسان توسط پیام صالحی انجام شده است یعنی خواننده گروه آریان که نه فقط در عرصه موسیقی آدم متوسطی است بلکه با بازی در «یکی از ما دو نفر» نشان داده که در عرصه سینما هم حرفی برای گفتن ندارد و صرفا به خاطر چهره متفاوتش است که به کار دعوت شده! دانیال عبادی یکی دیگر از کارمندان شرکت است؛ عبادی هیچ گاه بازیگر خوبی نبوده و در این فیلم هم جز خنده های تصنعی چیز دیگری از او نمی بینیم، خنده دار اینجاست که عبادی حتی نمی تواند به درستی در جلوی دوربین راه برود و یا دستهایش را حرکت دهد.
بازی خواهرزاده تهمینه میلانی یعنی السا فیروزآذر در نقش اصلی زن فیلم هم به شدت ضعیف است؛ متاسفانه فیروزآذر که در «تسویه حساب» هم حضور داشت اصلا این قابلیت را نداشته که یک نقش اصلی به او سپرده شود و این مساله نه برآمده از کیفیت پایین بازی وی که حتی از عدم توانایی وی در ادای درست دیالوگ هم مشهود است. در میان بازیگران فیلم شاید تنها بهرام رادان باشد که توانسته تا حدودی حق مطلب را ادا کند ولی وقتی حتی خودِ میلانی هم نمی دانسته بنا است چه قصه ای برای مخاطب روایت شده و از این داستان، چه نتیجه ای گرفته شود، بهرام رادان که سهل است حتی «برت لنکستر» و «چارلز برانسون» هم نمی توانند به فیلم کمک کنند.
روایت «یکی از ما دو نفر» در بخش عمده آن، رها شده و بی حساب و کتاب است یعنی مخاطب هیچ گاه نمی تواند دلیل اصلی وقوع اتفاقات فیلم را بفهمد و صرفا شنونده دیالوگهایی است که در بعضی جاها کمیک هستند، بعضی جاها فیلسوفانه-البته فیلسوفانه به سبک میلانی- و برخی جاها مثلا تراژدی. بدتر از همه اینکه لحن فمینیستی فیلم نیز به مانند تمام کارهای میلانی در این اثر هم وجود دارد و برای تمام کج رفتاریهای شخصیت اول زن داستان توجیهی تراشیده شده اما مرد داستان، ماهیتی اهریمنی دارد.