گزافه گویی های مقامات صهیونیست پیرامون احتمال حمله قریب الوقوع به
تأسیسات هسته ای ایران دیگر خریداری ندارد و واکنشی را بر نمی انگیزد.
به گزارش سرویس بین الملل صراط؛
سخنان اخیر مسئولان ارشد رژیم اشغالگر نیز موید این مطلب است که تبعات و
مضرات حمله نظامی به نیروگاه های هسته ای در ایران بیش از منفعت آن است؛
فلذا مدتی است این قضیه را مسکوت گذاشته و کمتر بدان می پردازند.
البته
مقامات رژیم صهیونیستی ظاهراً بحث درباره حمله نظامی به ایران را به بعد از
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موکول کرده است، اما ناگفته پیداست که
اینگونه عقب نشینی ها حاکی از مسائل دیگری است.
در همین رابطه
روزنامه صهیونیستی "جورزالیم پست" به تازگی گزارشی را از سوی موسسه مطالعات
امنیت ملی اسرائیل منتشر کرده که در آن نمونه ای از حمله احتمالی به ایران
شبیه سازی شده است.
در گزارشی موسوم به "48 ساعت بعد از حمله به ایران چه اتفاقی می افتد؟!
آمده است: «این شبیه سازی با فرض اینکه اسرائیل بدون حمایت آمریکا و بصورت
یک جانبه در نیمه شب 9 نوامبر دست به حمله به ایران می زند اجرا شد. در
مدل شبیه سازی شده موسسه مطالعات امنیت داخلی اسرائیل که زیر نظر دانشگاه
تل آویو فعالیت می کند، داستان به این صورت آغاز می شود "الجزیره گزارش می دهد که جنگنده های اسرائیل در سه حمله سایت های هسته ای ایران را مورد تهاجم قرار دادند." به دنبال این اعلام، اسرائیل بطور رسمی اعلام می کند از آنجا که هیچ چاره دیگری نداشته دست به حمله به ایران زده است.»
تحلیلی
بر واکنش های احتمالی ایران و نیز آرایش نظامی در منطقه پس از این حمله
شبیه سازی شده نیز از دیگر بخش های این گزارش بود: «به دنبال حمله اسرائیل،
ایران نیز با تمام توان نسبت به آن پاسخ می دهد و در دو مرحله، 200 موشک شهاب را به اسرائیل شلیک می کند.
و سپس از حزب الله لبنان و حماس و دیگر گروه ها می خواهد تا به اسرائیل
حمله کنند. برهمین اساس و در ظرف 48 ساعت اسرائیل حمله هوایی دیگری را علیه
ایران انجام می دهد. در این مدل شبیه سازی شده اینطور تصور شده که ایران
در حملات ابتدایی خود به سراغ اهداف و پایگاه های آمریکا در خلیج فارس نمی
رود. جامعه جهانی در واکنش به این حملات، به چند بخش تقسیم می شود و روسیه نیز در صدد آن است تا اعلام کند که حمله اسرائیل به ایران، منافع استراتژیک مسکو را به خطر انداخته است.»
در
ادامه این گزارش نیز موضع ایالات متحده آمریکا مورد بررسی قرار می گیرد و
چنین می آید: «هر چند اسرائیل در حمله به ایران با آمریکا مشورت نکرد اما آمریکا
برای آنکه از ایجاد شکاف در میان کشورهای جهان جلوگیری کند در کنار تل
آویو می ایستد و اعلام می کند تا زمانیکه ایران تنگه هرمز را مسدود نکند
وارد جنگ با جمهوری اسلامی نمی شود. از سوی دیگر واشنگتن اعلام می
کند که حاضر است به میز مذاکره با ایران بازگشته و تحریم های موجود علیه
تهران را سبک تر کند. برهمین اساس هر چند تهران در ابتدا با منافع آمریکا
در خلیج فارس کاری ندارد اما می داند که تنها راه موجود در این میانه حمله
کردن به منافع آمریکاست.»
در این نوشته هم چنین اشاره مختصری به
عملکرد حزب الله و حماس در جریان این درگیری احتمالی شده و گفته می شود: «
حزب الله در یک موقعیت سخت قرار می گیرد زیرا از یک سو ایران به این کشور
فشار می آورد که حملات سنگینی را علیه اسرائیل انجام بدهد و از سوی دیگر
حزب الله نگران این خواهد بود که انجام حملات، امنیت ملی لبنان را به خطر
می اندازد. سرانجام ایران حزب الله را متقاعد می کند که به اسرائیل حمله کند. حماس نیز وضعیت مشابهی همچون حزب الله خواهد داشت،
اما در زمان تبادل آتش میان اسرائیل و حزب الله، تلاش خواهد کرد تا بهانه
ای به دست تل آویو ندهد تا اقدام به بمباران نوار غزه کند.»
تنها چند روز پس از انتشار این گزارش بود که "واجا" سایت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، در تحلیلی مستدل به بررسی "دلایل و موانع حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران" پرداخت.
در
بخشی از این تحلیل آمده است: «در ماههای اخیر، رفت و آمد مسئولان ارشد
رژیم اشغالگر قدس و ایالات متحده برای بررسی فعالیتهای هسته ای جمهوری
اسلامی و پیدا کردن راههای مقابله با آن در کنار اعتراضهای اجتماعی و
هشدارهای عمومی افراد برجسته داخلی و خارجی و بیان این موضوع که رژیم
صهیونیستی برای مقابله با برنامه هستهای ایران، شاید متوسل به زور گردد
باعث شده است تا تحلیلگران و بازیگران بین المللی با پیگیری این موضوعات
به این نتیجه برسند که گرایش صهیونیستها و متحدش به استفاده از زور و
انتخاب گزینه نظامی بسیار بیشتر شده است. اما در این میان با بررسی
رفتارهای متقابل ایالات متحده و رژیم صهیونیستی میتوان به موضوعی پی برد
که با توجه به شرایط موجود مهم به نظر میرسد. این موضوع بروز اختلاف
چندگانه میان این دو کشور در مورد فعالیتهای صلح آمیز هسته ای ایران و
نوع برخورد با آن است.»
در قسمت دیگری از این نوشته، با اشاره به
مواضع و روکردهای دو طرف آمریکایی و اسرائیلی در ارتباط با برنامه هسته ای
جمهوری اسلامی ایران، چنین می آید: «انتخاب
گزینه اقدام نظامی از سوی رژیم صهیونیستی، بیشتر متاثر از مواضع و
اقدامات آمریکا در برابر ایران و این رژیم است تا ماهیت فعالیتهای هسته
ای ایران. در این میان،
اوباما نسبت به فعالیتهای هسته ای ایران و تهدیدهای ناشی از این
اقدامات و البته نوع برخورد با آنها، کاملاً متفاوت است. وی معتقد است که
اقدامات هسته ای ایران، تهدیدات فوری نیستند و این اقدامات را میتوان با
دیپلماسی فعال و البته اعمال تحریمهای سختگیرانه، کنترل کرد یا تغییر
داد.»
اشاره ای بر موانع پیش روی رژیم صهیونیستی در مواجه احتمالی با ایران نیز از دیگر بخش های این نوشته بشمار رفته و گفته می شود: «واضح
است که با توجه به قدرت نظامی جمهوری اسلامی، و توانایی دفاع ایران، رژیم
اشغالگر قدس بدون حمایت کافی آمریکا نمیتواند آغازگر جنگ باشد و این جنگ
میتواند برای این کشور بسیار پر هزینه بوده و منشای ضررهای فراوانی باشد.
به همین دلیل، سران صهیونیستی که همواره در ترس از نابودی به سر میبرد، آموخته اند که هر گونه اقدام بیهوده و نسنجیده، ممکن است به قیمت نابودی آنان تمام شده و همگی به بدنامان قوم خود بدل شوند. پس
در واقع نامعلوم بودن عاقبت اقدام نظامی علیه ایران را میتوان بزرگترین
مانع شروع این جنگ دانست. آنها به شدت از پیامدهای وحشتناک این اقدام هراس
دارند.»
در پایان به نظر می رسد که انتشار چنین گزارش هایی
از سوی رسانه های رژیم صهیونیستی و همزمانی این انتشار با پایان رقابت های
انتخاباتی در آمریکا، در جهت ایجاد مجدد فضای رسانه ای بر علیه فعالیت های
هسته ای جمهوری اسلامی باشد.