کد خبر: ۹۱۲۴۸
زمان انتشار: ۱۹:۴۵     ۱۶ آبان ۱۳۹۱
وزارت اطلاعات با انتشار گزارشی، به تحلیل سیاست خارجی دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا یعنی میت رامنی و باراک اوباما در قبال جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
در این گزارش که در سایت وزارت اطلاعات منشتر شده، آمده است:

مقدمه

بدیهی است که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ظاهراً امری داخلی بوده و مردم این کشور، رییس جمهور خود را از بین دو حزب حاکم، برای مدت چهار سال انتخاب می‏‌کنند. اما موضوعی که باعث اهمیت این انتخابات می‏‌شود، موقعیت سیاسی آمریکا در نظام بین‏‌الملل است. این موضوع باعث شده است تا جابه‏‌جایی احتمالی در مسئولان این کشور و البته تغییرات در سیاست خارجی آمریکا، برای سایر کشورهای جهان از اهمیت خاصی برخوردار باشد. در حال حاضر نیز در ششم نوامبر سال جاری میلادی، بعد از یک‏سال رقابت انتخاباتی، رئیس جمهور ایالات متحده از بین نامزدهای این دو حزب جمهوریخواه و دموکرات مشخص خواهد شد.

در میان کشورهایی که نتیجه انتخابات برای آن‏ها حائز اهمیت است، جمهوری اسلامی ایران، به دلیل دشمنی پایدار و گوناگون ایالات متحده و رویکرد خصمانه‏‌شان، در رتبه خاصی قرار دارد. به همین دلیل و با توجه به مواضع مشخص آمریکا در مورد ایران، جهت کاهش آسیب‏ها و خسارات ناشی از آن، بررسی دقیق رویکردها و سیاست‏های آنان کاملا ضروری به نظر می‏رسد. اما در این میان، باید بتوان به این پرسش پاسخ داد که با انتخاب هر کدام از نامزدهای انتخاباتی این دو حزب، چه تغییراتی در سیاست خارجی آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران رخ خواهد داد؟ برای این‏که بتوان به این پرسش، پاسخ مناسبی ارائه کرد، باید مسائل و موضوعات مورد اختلاف ایران و آمریکا، رویکردها و نگرش دو حزب دموکرات و جمهوریخواه و نامزدهایشان نسبت به جمهوری اسلامی ایران، میزان تاثیر تغییر رییس جمهور در تغییر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و نهایتاً ، نگرش‏ها، گفتارها و رفتارهای هرکدام از نامزدها را مورد بررسی قرار داد و در باره این مسائل به بحث و بررسی پرداخت.

تغییرات و تفاوت‏های انتخابات آمریکا

با توجه به این موضوع که طبق قانون ایالات متحده آمریکا، وزیر امور خارجه بعد از انتخاب شدن توسط رئیس جمهور و گرفتن تاییدیه از مجلس سنا، کار خود را آغاز می‏کند و از لحاظ کلی هدایت سیاست خارجی کشور به عهده رئیس جمهور است، اما با تمام این قوانین، تغییر رییس جمهور و به تبع آن وزیر خارجه، تغییر سیاست خارجی آمریکا را در پی ندارد. در واقع، اختیارات رئیس جمهور و وزیر خارجه در تعیین سیاست خارجی، کاملاً متاثر از ساختار سیاسی و اقتصادی این کشور است. به این معنا که در این روند، افرادی که از لحاظ شخصیتی ضعیف‏ترند، سعی می‏کنند تا در جهت به ثمر رساندن افکار خود، از ساختارهای اداری، انسانی، مادی و معنایی بهره ببرند. در مقابل افرادی که در این میان، شخصیت قوی‏تری دارند، سعی می‏کنند تا سیاست خارجی را بیش‏تر به سمت نگرش‏ها و سیاست‏های مورد نظر خود تغییر دهند. با توجه به این‏که اهداف ملی و منافع حیاتی ایالات متحده در سیاست خارجی آمریکا تعریف شده است، تغییر کارگزاران و مسئولان، در این اهداف و منافع هیچ گونه تغییری ایجاد نمی‏کند، و چون در جهت رسیدن به این اهداف و منافع راهبردهای خاص نیز تعریف شده است، مسئولان و کارگزاران نمی‏توانند به صورت جدی تغییراتی را در آن پدید آورند.

از موضوعاتی که به هیچ وجه با توجه به نتیجه انتخابات، تغییر نمی‏کند می‏توان به مواردی چون، نقش تعیین کننده رسانه‏‌های گروهی در شکل دادن به افکار عمومی و روند امور، تاثیرات پایدار و ماندگار شرکت‏های بزرگ و افراد ثروتمند در سیاست خارجی و تغییرات با نظام سرمایه داری در عرصه اقتصاد و نظام لیبرالی در حوزه سیاسی اشاره کرد. مواردی که در سیاست خارجی آمریکا بیش‏ترین تاثیر را دارد، اولویت بندی اهداف و منافع حیاتی، تعیین منافع و اهداف مهم و راه‏های رسیدن به این منافع است. بیش‏ترین اختلاف موجود، اساساً در حوزه اولویت‏ها و راه‏کارهای رسیدن به اهداف مشاهده می‏شود که برای سایر کشورها، همین میزان می‏تواند باعث به‏ وجود آمدن تهدید‏ها و فرصت‏های در خور توجهی گردد. در این شرایط، هوشمندترین سیاستمداران، هرگز منتظر تغییرات بنیادینی که ممکن است هیچ گاه به‏ وقوع نپیوندد نیستند و برای تامین منافع، سعی می‏کنند از همین فضاها و تغییرات بهره گیرند.

کنوانسیون‏های ملی احزاب: تعیین کارگزاران و رویکردها

از تاریخ 28 تا 31 آگوست برابر با 7 تا 10 شهریور ماه، «تمپا» میزبان برگزاری کنوانسیون ملی حزب جمهوری‏خواه و در مقابل آن، «شارلوت» در تاریخ 3 تا 5 سپتامبر، میزبان برگزاری کنوانسیون ملی حزب دموکرات بود.

حزب دموکرات، پیش از آغاز کنوانسیون، نامزدهای خود را انتخاب کرده بود و در این مراسم «باراک اوباما» و «جو بایدن» تنها موافقت خود برای اعلام نامزدی را به صورت رسمی اعلام داشتند. اما در مقابل، کنوانسیون مربوط به جمهوری خواهان، در این مراسم نامزد خود را شناختند. «میت رامنی» به عنوان نامزد رسمی این حزب و «پال رایان» به عنوان معاون وی انتخاب گردیدند. این کنوانسیون‏ها، امسال توسط توفان «ایساک» تغییراتی را پیدا کرده و در برنامه‏هایشان تاثیر گذاشت. اما با این همه، در این مراسم، شخصیت‏های مهم این حزب به همراه نامزدهای ریاست جمهوری، معاون رییس جمهور و همسر رئیس جمهور سخنرانی کردند.

در کنوانسیون حزب دمکرات، «باراک اوباما»، که در سخنرانی بسیار توانمند نشان می‏دهد، برنامه خود را با انتقاد شدید از برنامه‏‌های رقیب انتخاباتی خود آغاز کرده و به شدت به او حمله کرد. او سخنان خود را این‏گونه بیان کرد: «میت رامنی، آمادگی لازم برای شروع دیپلماسی را ندارد. وقتی شما نمی‏توانید بدون اهانت به نزدیک‏ترین متحد ما از المپیک دیدار کنید، یعنی آمادگی لازم جهت دیپلماسی با پکن را ندارید. شما هنوز روسیه رو دشمن درجه یک آمریکا می‏دانید. شما هنوز ذهنیت جنگ را در سر دارید و از القاعده غافل هستید.» وی ادامه داد: «مردم ایالات متحده آمریکا، با دو دیدگاه روبرو هستند، یکی از آن‏ها کشورشان را رو به جلو می‏برد و دیگری رو به عقب هدایت می‏کند. با انتخاب دوباره من، یک گام به جلو بردارید.» بعد از این سخنان، معاون وی نیز در سخنرانی‏اش تمامی عمل‏کرد «باراک اوباما» را در یک جمله خلاصه کرد، او گفت: «بن لادن مرده است و جنرال موتورز زنده است». در واقع شروع دوره ریاست جمهوری «باراک اوباما» تحت تاثیر دو موضع اصلی قرار داشت، جنرال موتورز، نماد بحران اقتصادی ایالات متحده بود و بن لادن نماد حمله‏‌ها و تهدید‏های تروریستی علیه آمریکا. هم‏چنین در این کنوانسیون، به غیر از رئیس جمهور و معاون آن، همسر رئیس جمهور، «میشل اوباما» و «بیل کلینتون» رییس جمهور سابق آمریکا که از نظر اقتصادی مورد قبول مردم کشورش است، نیز به ایراد سخنرانی پرداختند.

اما در مقابل، و در کنوانسیون حزب جمهوریخواه، «میت رامنی» سخنرانی خود را با حمله به سیاست خارجی و اقتصادی «اوباما»، شروع کرد و بعد از آن سیاست «اوباما» در برابر سوریه، ایران و روسیه را شکست خورده نامید، و به طرفداران خود قول داد تا در صورت پیروزی در انتخابات، از منافع آنان و سایر مردم کشور با قدرت و قاطعیت دفاع کند. در ادامه این انتقادات، معاون «میت رامنی» نیز در ادامه تمامی سیاست‏های اقتصادی «اوباما» را به باد حمله گرفت و اعلام داشت که با ادامه روند موجود و عدم تغییر «اوباما»، دولت روز به روز بزرگ‏تر خواهد شد، کسری بودجه بیش از پیش خواهد بود و بیکاری به طرز شدیدی در جامعه افزایش پیدا خواهد کرد. جمهوریخواهان با شعار «آینده بهتر» به میدان آمده‏‌اند. آن‏ها معتقدند: «ما این را ساخته‏‌ایم، پس می‏توانیم آن را تغییر دهیم و فردای بهتری بسازیم»؛ اما مشکلی که در پس این شعار و جملات مشاهده می‏شود این است که آن‏ها، برای رسیدن به این هدف، یعنی رسیدن به آینده‏‌ای بهتر، هیچ توضیح یا برنامه‏‌ای را ارائه نکرده‏‌اند.

به طور کلی با وجود اهمیت برگزاری این کنوانسیون‏ها در آمریکا، میزان علاقه عمومی نسبت به آن‏ها کم شده و نوعی بی‏‌تفاوتی نسبت به این کنوانسیون‏ها در جامعه آمریکا شکل گرفته و حتی شبکه‏‌ها و رسانه‏‌های آمریکا نیز، این مراسم را به طور کامل پوشش نمی‏دهند. با این وجود، در این دوره برگزاری این کنوانسیون‏ها در رسانه‏‌های عمومی بازتاب خوبی داشت و سخنان «اوباما» به سرعت در شبکه‏‌های اجتماعی و فضای مجازی پخش شد و مورد استقبال جوانان قرار گرفت. به همین دلیل با نظر سنجی که انجام شد، مشخص گردید که بعد از برگزاری این کنوانسیون، میزان استقبال از نامزد حزب دموکرات، 3 تا 5 درصد از رقیب خود پیشی گرفته است لذا نقش این کنوانسیون‏ها را در نتیجه نهایی انتخابات به هیچ‏وجه نمی‏توان نادید گرفت. در واقع نتیجه اصلی انتخابات، در گرو چند رقابت اصلی است که عبارتند از رقابت‏های مقدماتی درون حزب و روند تحولات بعدی، چهار مناظره انتخاباتی میان نامزدهای اصلی دو حزب و نتیجه کنوانسیون‏های ملی. نامزدها باید سعی کنند تا روند رقابت‏های خود به مردم نشان دهند که برای اداره بهتر جامعه آمریکا توانایی داشته و در شناخت مسائل و مشکلات جامعه و در عین حال ارائه برنامه‏‌های کار آمد توانمند هستند.

در بررسی‏‌های اولیه از مواضع و رویکردهای دو حزب و نامزدهایشان، مشخص شده است که از دید آن‏ها مهم‏ترین معضل و مشکل آمریکا، مشکلات و مسائل اقتصادی است. هر دو نامزد در تلاش هستند تا به مردم نشان دهند که در شناخت مسائل و مشکلات جامعه، و در کنار آن ارائه برنامه‏‌های کارآمد و اداره بهتر جامعه آمریکا توانایی بیش‏تری دارند، به همین دلیل، به این نتیجه رسیده‏‌اند که مهم‏ترین موضوع حال حاضر برای رای دهندگان آمریکا، توانایی پرداخت اجاره منزل، پرداخت اقساط وام مسکن و شهریه دانشگاه فرزندشان است. در واقع مهم‏ترین عاملی که باعث شده است تا اقتصاد نقش بسیار تعیین کننده‏‌ای در نتیجه انتخابات آمریکا داشته باشد، تداوم دوره رکود و طولانی شدن مدت لازم برای خروج از بحران اقتصادی بوده است. در حوزه اقتصادی، جمهوری‌خواهان سعی کردند تا با انتخاب فردی که دارای سابقه‏ای موفق در اقتصاد و تهیه برنامه‏‌های اقتصادی است، نشان دهند که به این موضوع بسیار توجه می‏کنند و با همین ترفند رای دهندگان را به سمت حزب خود متمایل سازند. این فرد، «پال رایان» بود که به سمت معاون اول رییس جمهور برگزیده شده است. برنامه‏‌های اصلی جمهوری خواهان در حوزه اقتصاد، شامل مالیات‏های کم‏تر، دولتی کوچک‏تر، اشتغال و سرمایه گذاری بیش‏تر و مبارزه با برنامه بیمه خدمات درمانی دولت «اوباما» می‏شود.

در مناظرات انتخاباتی یا به صورت کلی در دوره تبلیغات انتخاباتی، جهت گیری‏‌ها و رویکردهای نامزدها به طور نسبی مشخص می‏گردد، مخصوصاً در کنوانسیون‏های ملی احزاب، که از سوی هر دو حزب، شخصیت‏های برجسته و مهم سخنرانی می‏کنند و در این سخنرانی سعی می‏کنند تا سیاست‏ها و برنامه‏‌های خود را جهت هدایت امور کشور و البته سیاست خارجی آمریکا مطرح کنند و در این میان برای حل مشکلات و مسائل آمریکا نیز، چاره‏‌ای بیاندیشند. اما باید این نکته را نیز پذیرفت که این نوع گفتارها و رفتارها در دوره مبارزات انتخاباتی، اکثراً در جهت جذب رای مردم است و به نظر نمی‏رسد که این بیانات و رویکردها، مبتنی بر بررسی‏‌های کارشناسی که پایه و اساس سیاست‏های خارجی و اقدامات آن‏ها در نظام بین‌‏المللی است، باشد. کم‏ترین ویژگی این اتفاق، این است که حداقل مشکلات و مسائل اساسی سیاست خارجی آمریکا نشان داده می‏شود‌. برای مثال، در همین مبارزات، رقیب «‌اوباما‌» از سیاست‏های اتخاذ شده در مورد ایران، روسیه، سوریه و افغانستان انتقاد کرده است. «‌رامنی‌» و حزب جمهوری خواه، نگران افزایش هزینه‏‌های مالی و جانی جنگ افغانستان هستند و خود خواهان خروج نیروهای ارتش از افغانستان هستند، اما با این وجود، تلاش کاخ سفید برای تعیین جدول زمانی به منظور خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان را محکوم و آن‏را بی توجهی به مشاوره فرماندهان ارشد ارتش عنوان کرده است.

یکی دیگر از موارد اختلاف «‌اوباما‌» و «‌رامنی‌»‌، بحث روسیه است. هر کدام از نامزدها تفکرات کاملاً متفاوتی درباره روسیه دارند و همین باعث شده است تا در مبارزات انتخاباتی، به این موضوع زیاد پرداخته شود، تا جایی که این موضوع در برخی اوقات از موضوعات ایران و سوریه هم مهم‏تر تلقی می‏گردد. با این‏که « باراک اوباما » در اوایل دوره ریاست جمهوری خود، با حذف طرح ایجاد سپر دفاع موشکی در شرق اروپا، توانست باعث بهبود روابط فی‌مابین آمریکا و روسیه شود، اما این اقدام او، نتوانست تمامی اختلافات را به باد فراموشی بسپارد، به همین دلیل، در مبارزات انتخاباتی اختلافات آمریکا و روسیه هم‏چنان پر رنگ است و هر کدام از نامزدها سعی می‏کنند تا راهکارهای مناسبی جهت حل این موضوع ارائه کنند. در مقابل، عمل‏کرد‏های روسیه و مواضعش در قبال ایران و سوریه قابل تامل و توجه است، روسیه در برابر رای گیری شورای امنیت سازمان ملل برای تصویب پیش‏نویس قطعنامه‏‌ای درباره انتقال قدرت در سوریه، که مورد حمایت شدید آمریکا بود قویاً ایستادگی کرد و درباره هرگونه اقدام نظامی احتمالی آمریکا علیه ایران هشدار داد.

به دلیل همین مواضع، « رامنی » از روسیه به عنوان رقیبی بالقوه و چالشی امنیتی برای آمریکا نام می‏برد. واضح است که سیاست‏های روسیه در منطقه، خصوصاً در زمینه بحث سوریه، کاملا در تقابل با سیاست‏های آمریکاست و از نظر آن‏ها این سیاست‏ها کاملا توسعه طلبانه تلقی می‏گردد. نامزد جمهوری خواهان، معتقد است که رژیم روسیه ظرفیت لازم برای پذیرش اصلاحات سیاسی لازم را ندارد و از بعد نظامی نیز خواستار تجدید نظر در پیمان استارت و تغییر رویکرد ایالات متحده در زمینه اتخاذ سیاست‏های کنترل تسلیحات است. « رامنی » معتقد است که پوتین تمایل دارد تا روسیه را به دوران شوروی سابق بازگرداند، به همین دلیل پذیرش این کشور در سازمان تجارت جهانی را مغایر با منافع و اهداف ایالات متحده آمریکا می‏داند. وی بنا دارد تا در صورت پیروزی در انتخابات آتی، سیاست‏های حال حاضر در مورد روسیه را تغییر داده و سیاستی کاملاً قدرتمندانه را در پیش گیرد. در سوی مقابل، تفکرات « اوباما » تماماً متفاوت است. وی دنبال راه‏هایی می‏گردد تا بتواند روابط سیاسی و تجاری کشورش را با روسیه بهبود ببخشد. اوباما در تلاش است تا پیمان استارت جدید را با روسیه منقعد کرده و با پیوستن اولیه این کشور به سازمان تجارت جهانی، بتواند به محدودیت‏های تجاری باقی مانده از جنگ سرد پایان ببخشد و با این کار، روابطی عادی، دائمی و تجاری را با روسیه آغاز کند.

ایران و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

از زمان پیروزی انقلاب اسلامی به بعد، جمهوری اسلامی ایران، یکی از مهم‏ترین موضوعات و محورهای تبلیغاتی ایالات متحده آمریکا بوده است. در انتخابات پیش رو نیز، همانند سایر انتخابات گذشته، موضوع جمهوری اسلامی ایران، یکی از چالشی‏‌ترین موضوعات مطرح شده بین رقبای انتخاباتی بوده است. تقابل منافع، ارزش‏ها و نگرش‏های دو دولت، باعث شده است تا دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، موضوعی پایدار و پر دامنه تلقی گردد. البته باید توجه داشت که در هر دو حزب، مسئولینی وجود دارند که نگرشی خصومت آمیز در قبال ایران دارند، اما این شدت این نگرش در برخی از آنان بیش‏تر است.

در این میان، حزب جمهوری خواه در تلاش است تا ثابت کند که سیاست‏ها و اقدامات دولت « اوباما » در قبال جمهوری اسلامی ایران شکست خورده است. نامزد این حزب معتقد است که بزرگ‏ترین شکست کاری « اوباما » ، پرونده هسته‌‏ای ایران است. او می‏گوید: «اگر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شود، رویکرد خیلی متفاوتی نسبت به ایران اتخاذ خواهد کرد». به طور کلی، حزب جمهوری خواه، نگرش تقابلی شدیدتری با جمهوری اسلامی ایران دارد و به همین دلیل، سعی می‏کند تا راهکارها و راهبردهایی که برای رویارویی با مسائل و تامین اهداف و منافع ارائه می‏دهند، تندتر و با استفاده از قدرت سخت باشد. « میت رامنی » و حزبش، معتقدند که فعالیت‏های هسته‏‌ای ایران، بزرگ‏ترین تهدید برای آمریکا و جهان است، و به همین دلیل، معتقدند که دولت « اوباما » در برخورد با این قضیه کوتاهی کرده و به جای مقابله، راه مصالحه را با مسئولان جمهوری اسلامی در پیش گرفته است. آن‏ها معتقدند که تلاش‏های دیپلماتیکی « اوباما » در برابر ایران بی‏نتیجه بوده و برای رفع این مشکل نیاز به تشدید تحریم‏ها و استفاده از قدرت نظامی آمریکاست. با بیان این مواضع مشخص می‏گردد که سیاست‏های مد نظر جمهوری خواهان، کاملا به سیاست‏های رژیم صهیونیستی نزدیک بوده و آشکارا به دنبال استفاده از قدرت نظامی علیه تاسیسات هسته‏ای ایران هستند. نامزد جمهوری خواهان بعد از سفر به سرزمین‏های اشغالی اعلام داشت: « در صورت اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران آن را درک می‏کنم». مشخص است که جمهوری خواهان با توجه به درخواست مکرر رژیم غاصب برای حمله نظامی به ایران، از میان گزینه‏‌های دیپلماسی، تحریم اقتصادی و اقدام نظامی، به بدترین و شدیدترین نوع آن، فکر می‏کنند.

اما تفکرات حزب مقابل در این حوزه کاملا متفاوت است، هرچند آن‏ها نیز همانند جمهوری خواهان در جهت دشمنی با ملت ایران چیزی را کم نگذاشته‏‌اند و بارها از لفظ « همه گزینه‌‏ها روی میز است » استفاده کرده‌‏اند، اما در عمل امیدواری آن‏ها به دیپلماسی و در کنار آن اعمال تحریم‏های شدید اقتصادی است، و سعی دارند تا سایر دولت‏ها را نیز به استفاده از این اقدامات متقاعد کرده و با خود همراه سازند. چند جانبه گرایی وجه برجسته رویکرد سیاست خارجی دموکرات‏هاست. با وجود این‏که آمریکایی‏‌ها به تنهایی، تحریم‏های گسترده‏ای را علیه ایران به تصویب رسانده‏‌اند اما در این زمینه از اروپا عقب‏تر هستند. به همین دلیل، « اوباما » و دولتش در تلاش‏ند تا از یک سو دولت‏های اروپایی را با سیاست‏های خود همراه سازند و از سوی دیگر، روسیه و چین را متقاعد سازند تا یا در تحریم‏ها علیه ایران، آن‏ها را همراهی کرده یا این‏که حداقل به مقابله با این تحریم‏ها برنخیزند.

نتیجه‌گیری

بحث فعالیت‏های هسته‌‏ای جمهوری اسلامی ایران، از یک سو باعث تقابل میان نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا شده است و از سوی دیگر به علت حساسیت خاص، و اقدامات رژیم صهیونیستی در این حوزه، احتمال می‏رود که باعث تغییر در سرنوشت انتخابات اخیر آمریکا نیز بشود. هم اکنون این موضوع، به یکی از مهم‏ترین مسائل در سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شده است. رژیم صهیونستی و در راس آن نخست وزیر این رژیم، می‏کوشد تا از آسیب‏پذیری دولت‏های آمریکا در مقابل رسانه‌‏ها و گروه‏‌های یهودی استفاده کند و «اوباما» را مجاب سازد تا در قبال ایران و برنامه هسته‌‏ای‏‌اش سیاست‏های تند‏تری را اتخاذ کند و با این تفکر دولت «اوباما» را تحت فشار بسیار زیادی قرار داده است. سیاست‏های دولت «اوباما» با سیاست‏های فعلی رژیم صهیونستی در ارتباط با ایران متفاوت است، باید توجه داشت که «اوباما» از سه سال پیش تا کنون هیچ دیداری با «نتانیاهو» نداشته است و اکنون نیز، تعیین خط قرمز برای فعالیت‏های هسته‌‏ای ایران، از سوی رژیم صهیونیستی یکی از موضوعات کلیدی است که باعث تقابل آشکار میان دولت «اوباما» و «نتانیاهو» شده است و رسانه‏‌های گروهی نیز بدین موضوع اشاره داشته‏‌اند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها