اي علماي رسانه به داد اسلام برسيد
این متن مقدمه ندارد ترسیدم مقدمه بنویسم چون احساس کردم مانند خيليها، آنقدر محو مقدمه میشوم که «اصل» یادم برود و چه بد دردی است اگر «اصل» را فراموش کنم.
وقتی میبینم اکثر خبرگزاریها، سایتها و روزنامهها به دعوای مسئولین میپردازند...
وقتی میبینم مطالب اخلاقی و اعتقادی جایی در صفحه اول روزنامه و یا خبرگزاریها ندارد...
وقتی میبینم که سیاست و دیانت را جدا کردهاند ولی داعیهدار آمیختگی آن هستند...
وقتی میبینم جمله سیاست ما عین دیانت ما است را به سیاست ما همه دیانت ما است عوض کردهاند...
وقتی میبینم اهالی رسانه به جای پرداختن به سیاستهای کلی و کاربردی نظلام، به مسایل درجه 3 یا 4 اشخاص میپردازند و آنها را تیتر اولشان میکنند...
وقتي میبینم مسایل خصوصی افراد تیتر اول روزنامهها میشود، اما مطالب اخلاقي و اعتقادي در ستوني کوچک جاي میگیرد...
وقتی سخن رهبرمعظم انقلاب را فقط فردایش در روزنامهها يا خبرگزاريها میبینم و از پسفردایش دیگر سخنی از آن مشاهده نمیکنم، دلم میگیرد و با خودم میگویم چرا؟!!
البته رسانهها هیچگاه کم نمیآورند؛ دلیل دارند، دلیلشان این است که مگر ما دیوانه هستید که 2 بار خبری را تکرار کنیم! یا از اتفاق و واقعهای که در گذشته رخ داده حرفی بزنیم؟!
ای کاش میدانستیم که تکرار مکررات است که باعث سعادت میشود.
ای کاش میدانستیم اگر تاریخ گذشته را براي خود مرور و تکرار نکنیم، گذشته تکرار میشود و ما بازیگر نقش منفی را در آن ايفا ميكنيم ایفا میکنیم.
اگر تکرار نکنیم که حسین (ع) برای چه قیام کرد...
اگر تکرار نکنیم صفحات قرآن و نهجالبلاغه را...
اگر تکرار نکنیم سخنان ولی فقیه را...
حتما رفوزه خواهید شد.
ای کاش هر مسلمان خودش را یک رسانه بداند.
ای کاش همه ما خودمان را خبرنگار امام زمان (عج) بدانیم و خبرهایی را منتشر كنيم که زمینه ساز ظهور باشد و مدت غیبت امام زمان (عج) را کاهش دهد.
هیچ روزنامه و خبرگزاری تیتر اولشان تاریخ و عبرتهای آن نبود.
هیچ روزنامه و خبرگزاری به زبان من جوان سخنان و عبرتهاي آموزنده را برایم بیان نکرد.
هیچ رسانهاي از علی(ع) و نهج البلاغهاش، از خطبههای سیاسی و اجتماعیاش چیزی نگفت.
گویی هنوز علی غریب است...
ای کاش میدانستیم که با سیاست باید به خدا برسیم نه اینکه خدا وسیلهای باشد تا در فضای سیاسی به جایی برسیم.
ای
کاش سخن رهبر که فرمودند« مسئلهى اخلاق و تزكيهى معنوى و روحى، از اين
هم امروز مهمتر است. گرفتاريهاى بشر، ناشى از دور افتادن از تزكيهى اخلاقى
است. تزكيهى اخلاقى براى يك كشور، يك امر ضرورى است؛ مهرورزى انسانها با
يكديگر، انصاف انسانها نسبت به يكديگر، رعايت حال انسانهاى ديگر در
برنامهريزى زندگى انسان، رحم و مروت بين افراد بشر، چيزهائى است كه زندگى
بشر را آرامش ميبخشد. اگر ملاحظه ميكنيم كه دنيا امروز بيش از گذشته در آتش
ناامنيها ميسوزد - ناامنى، امروز بزرگترين بلاى بشر يا لااقل يكى از
بزرگترين بلاياى بشرى است؛ انسانها در درون خانوادهشان امنيت ندارند؛ در
محيط زندگى اجتماعى امنيت ندارند؛ در ميان كشور و ميهن خودشان امنيت ندارند
- اين ناامنى ناشى از سوء سياستها، ناشى از قدرتطلبيها، ناشى از
بىاخلاقيها، ناشى از دورى انسانها از تزكيه است » را در ذهن خود مرور
میکردیم.
ای کاش میدانستیم که زمانی که انسان واکسن اخلاق و اعتقادات را به خود تزریق کرديم دیگر از خطر انحراف و لغزش در سیاست در امان هستيم.
ای کاش میدیدیم کسانی که در تاریخ رفوزه شدهاند مشکل در اعتقادات و اخلاقیات داشتهاند، وقتی ریشه خراب است چرا سعی داریم شاخ و برگها را اصلاح کنیم؟!
باز خدا پدر «میرباقری» و همکارانش را بیامرزد تا به من جوانی که از سوي هزاران رسانه مشغول دنیا هستم فهماند كه نقش «عبداللهبنزبیر» در تاريخ چه بود و چرا رفوزه شد.
ای کاش حداقل معنای سیاست را میفهمیدیم، ای کاش رسانههایمان خبرهاي سیاسیشان نشأت گرفته از سیاست علی (ع) و نهجالبلاغه باشد.
ای کاش مسایل ریز خانوادگی و عيوب اشخاص را به راحتي به نام مصلحت بيان نكنيم.
ای کاش در محرم و صفر تیتر اول روزنامهای از فلسفه و عبرتهای تاریخ و خلقیات ائمه بود، نه اینکه مطالبمان از محرم و صفر تنها بازتاب برگزاری مراسمات باشد.
ای کاش به عبرتهای تاریخ و سخن اهل بیت در عمل بیاعتنایی نکنیم و نگوییم که همه میدانند امام حسین(ع) شهید شده است.
ای کاش می دانستیم كه اگر همه می دانستند حسین (ع) برای چه شهید شد، فتنهای به پا نمیشد و بین خودیها دعوایی صورت نمیگرفت.
ای کاش درک کنیم که حسین علیهالسلام را منتظرانش کشتهاند....
ای رسانهها اگر میخواهید مطرح شوید نکند اشتباه کنید و مطالب اعتقادی را جزء فعالیتهای اصلی خود قرار دهید، بلکه باید قسمت فرهنگی و اعتقادی بعد از مطالب سیاسی باشد آن هم سیاستی که علی در آن نیست!!!
برایم سوال است كه اگر گفتهاند خطبههای نماز جمعه هم سیاسی و هم عبادی است پس چرا برخی از رسانهها یا سیاست را اولویت قرار دادند و یا عبودیت را؟ اصلا این دو تفکیکناپذیر است مگر اعمال حج حرکتی عبادی و سیاسی نیست؟ یک عملي كه در عين حال كه سياسي است عبادي هم هست .همه اعمال ما بايد اين دو جنبه را داشته باشد.
در پايان حكايتي را به بهانه اين مطلب نقل مي كنم:
فقیری از مرحوم كاشف الغطاء طلب پول میکند كاشف الغطاء آن لحظه پولی همراه خود نداشته، به فقیر میگوید: هماکنون پولی همراه ندارم. آن فقیر آب دهانش را بر صورت كاشف الغطاء میاندازد. كاشف الغطاء، آب دهان فقیر را با دستانش به صورتش میمالد و میگوید: بهشت بر من واجب شد چرا که آب دهان سیدی به من رسید و متبرک شدم. بعد از این جمله كاشف الغطاء بلند میشود، و در مجلسي كه حضور داشت میچرخد تا پولی را برای فقیر جمع کند.
حال ببینید اگر کسی به ما رسانهها توهين و يا انتقادي کند آیا میتوانیم اخلاق اسلامي را رعايت كنيم؟ یا قصد براندازی او را داریم و دنبال فرصتی میگردیم تا او را به زمین بزنیم؟
حسن عبداصمد
..........................................................................................................................................
سخناني ديگر از مقام معظم رهبري در اين رابطه:
برادران و خواهران عزيز! آرزوى ما در مبارزات اسلامى، تشكيل جامعهاى بوده است كه با اين خصوصيات امتياز داشته باشد. انقلاب اسلامى براى قدرتطلبى يك گروه يا يك حزب يا يك جمعيت به وجود نيامد. انقلاب اسلامى را مردم مسلمان ايران به راه انداختند؛ هدف از اين انقلاب هم تشكيل جامعهى اسلامى است و معيارها و شاخصهاى عمدهى جامعهى اسلامى هم اينهاست: جامعهى برخوردار از علم، برخوردار از اخلاق و برخوردار از عدالت. همه بايد براى اين تلاش كنند. اصولى كه به آن پايبنديم، اينهاست. ارزشهائى كه جامعهى اسلامى براى آنها تشكيل شده است، اينهاست. آن چيزى هم كه ميتواند زندگى مادى ما را، رفاه ما را، عزت سياسى و بينالمللى ما را، امنيت ما را به طور كامل تأمين كند، اينهاست. همه بايد تلاش كنند جامعهاى برخوردار از علم، برخوردار از اخلاق، برخوردار از عدالت به وجود بياورند. وظيفهى دولتها هم اين است، وظيفهى آحاد مسئولان هم اين است، وظيفهى مديران بخشهاى مختلف هم همين است، آحاد مردم هم آرزوشان اين است. آن چيزى را كه طلب ميكنند و مطالبهى از مسئولان ميكنند، اين است: يك جامعهى برخوردار از علم و اخلاق و عدالت. ما از اول انقلاب تا امروز، هر جا به وظيفهى اسلامى خودمان عمل كرديم، به احكام الهى احترام گذاشتيم، پاى وظيفه ايستاديم، پيش رفتيم؛ هرجا ملاحظات گوناگون بر ما حاكم شد، از اين اصول اساسى اسلام عقبنشينى كرديم، زرق و برق مكاتب مادى رائج را در چشم خودمان و در دل خودمان بزرگ كرديم، شكست خورديم، مغلوب شديم، ناكام مانديم.