«علی احمدی» تحلیلگر مسائل بینالملل و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هفتم در گفتوگو با خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس، به روابط ایران و اتحادیه اروپا، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مذاکرات هستهای ایران و 1+5، تحریمهای اتحادیه اروپا علیه کشورمان و ... پرداخت.
مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید.
*اروپا دوست و متحد راهبردی ایران نیست
علی احمدی در این گفتوگو در خصوص آینده روابط ایران و اتحادیه اروپا با ذکر این نکته که تغییرات عمدهای را در این زمینه پیشبینی نمیکنم و اروپا را هم دوست و متحد راهبردی ایران نمیدانم، عنوان کرد: اروپاییها ایران را غیرقابل اعتماد میدانند و ما نیز به همین صورت. در حال حاضر فعال شدن ایران در عرصه خاورمیانه و سیاستهای ایران در این منطقه مطلوب اروپا نیست و نقش ایران در قبال تحولات سوریه در تقابل با نقش اروپاست.
وی تحریمهای جدید اتحادیه اروپا علیه کشورمان را اقدامی چند منظوره برشمرد و گفت: این تحریمها از یک سو پاسخی به سیاستهای منطقهای ایران در قبال سوریه بود و از سوی دیگر پاسخی به استراتژی رسانهای ایران در قبال فروپاشی اتحادیه اروپا.
این استاد دانشگاه در توضیح بیشتر با بیان اینکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به کرات از فروپاشی اتحادیه اروپا سخن میگوید، خاطرنشان کرد: این اتحادیه با وضع تحریمهای جدید علیه کشورمان وانمود کرد که اعضای این اتحادیه با هم اجماع دارند و اتحادیه اروپا در حال فروپاشی نیست.
احمدی اعمال این تحریمها را پیامی به جامعه آمریکا نیز دانست که به نوعی اعلام کنند سیاستهای اروپایی برای اعمال فشار به ایران با اوباما هماهنگتر است تا سیاستهای جنگ طلبانه و افزود: این تحریمها پاسخی هم به رژیم صهیونیستی بود.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با ذکر این نکته که رژیم صهیونیستی همواره به دنبال ترسیم خط قرمزهایی موهوم برای جمهوری اسلامی ایران است، گفت: در ابتدا گفتند اگر نیروگاه هستهای ایجاد شود خط قرمز ماست، بعد گفتند اگر کیک زرد تولید شود خط قرمز ماست و الان بر غنی سازی 20 درصد متمرکز شدهاند و مرتب خط قرمزهایی را تعریف میکنند و از آنها نیز عبور کردهاند؛ اما در نهایت با توجه به تهدیداتی که اسرائیلیها علیه ایران شروع کردند، اقدام اروپا در تحریم ایران، پاسخی به اسرائیل بود که عنوان کنند ما با سیاستهای جنگ طلبانه شما (اسرائیل) هماهنگ نیستیم.
وی افزود: اگر مجموعه این پاسخها را در کنار هم قرار دهیم هم رگههایی از چالش را با ایران مشاهده میکنیم و هم رگههایی از فرصت را برای تعامل میبینیم، ولی همه این موارد در سطح تاکتیکی قابل بحث است.
این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هفتم بر این باور است که اروپا و آمریکا استراتژی واحدی در قبال ایران دارند.
*آمانو آژانس را به رصدخانه مسائل هستهای ایران تبدیل کرده است
این تحلیلگر مسائل بینالملل درباره آینده مذاکرات ایران و گروه 1+5 در بحث هستهای، نیز به چند نکته اشاره کرد و گفت: یکی از این نکات تفاوت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در زمان آمانو و البرادعی است. البرادعی در دوران مدیرکلی خود سعی میکرد جنبه مستقلانه را برای خود حفظ کند، ولی آمانو آژانس را به رصدخانه مسائل هستهای ایران تبدیل کرده است.
احمدی در توضیح بیشتر عنوان کرد: در حال حاضر آژانس بینالمللی انرژی اتمی به رصدخانهای تبدیل شده که به طور مرتب فعالیتهای ایران را رصد کرده و به بازیگرانی گزارش میدهد که با ایران تخاصم دارند. در حقیقت همکاری و اتحاد نانوشتهای بین آژانس، آمریکا و کشورهای اروپایی برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و این روند قابل توقف نیست و پس از انتخابات آمریکا همچنان ادامه دارد.
وی در ادامه با ذکر این مطلب که غرب در چارچوب قطعنامههای شورای امنیت تا الان گستردهترین و هوشمندانهترین تحریمها علیه ایران را اعمال کرده، یادآور شد: در مرحله بعد چیزی برای تحریم ندارد. هم از حیث فراگیری، ابعاد تحریم را گسترده و هم الزامات حقوقی گستردهای را تعریف کرده و هم از حیث ادبیات، نمیتواند ادبیاتی تندتر از این را به کار ببندد.
احمدی توضیح داد: آنها در مرحله بعد به دنبال تثبیت روند اجرای این تحریمها هستند و برای این کار شاهدیم تحریمهای دوجانبهای که اروپا و سایر کشورها علیه ایران اعمال کردند، مکمل تحریمها و الزامات حقوقی شورای امنیت شد.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا با انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، روند تثبیت اجرای این تحریمها دچار توقف میشود یا همین مسیر دنبال خواهد شد؟ اظهار داشت: متأسفانه نکتهای که در ادبیات برخی از مسئولان در کشور از جمله رئیس جمهور رعایت نمیشود، این است که معمولاً کدهایی را میدهند مثل اینکه تحریمها بر جامعه ایران اثرگذار بوده که اروپا و غرب نیز به این کدها به عنوان کد قابل اعتنا توجه میکنند.
احمدی ادامه داد: در برخی مواقع نیز اروپاییها و غرب نشانههایی از اثرگذاری تحریم دریافت میکنند مثل وضعیت بازار و افزایش نرخ ارز که اینگونه نشانهها این سؤال را مطرح میکند که آیا پس از پیروزی اوباما در ریاست جمهوری آمریکا، این روندها متوقف شده یا تثبیت میشود؟
این تحلیلگر مسائل بینالملل اظهار داشت: به اعتقاد من تا زمانی که ما ظرفیت و تحول جدیدی را در جامعه خود ایجاد نکردیم نباید امیدوار باشیم که این بازیگران در عرصه بینالمللی نسبت به ما کوتاه بیایند. فاکتور اصلی به درون جامعه ما برمیگردد و هر میزانی که بتوانیم ظرفیت و آرایش جدیدی را ایجاد و بازی جدیدی را در داخل کشور آغاز کنیم و نشانههایی که اروپا به غلط دریافت کرده را رفع کنیم، به همان میزان میتوانیم فعالتر در مذاکرات نقش ایفا کرده و به همان نسبت آمریکا و اروپا ناچار خواهند بود در استراتژیها و تاکتیکهایشان تعدیل ایجاد کنند و منافع ایران هم تا حدودی تأمین میشود.
*توافق نظر جمهوریخواهان و دموکراتها در قبال ایران
این استاد دانشگاه در ارزیابی از اینکه اوباما و رامنی کدام یک به کاخ سفید راه مییابند و چه سیاستی را در قبال ایران اعمال خواهند کرد؟ اظهار داشت: اینکه بخواهیم ارزیابی دقیقی داشته باشیم و به طور قطع بگوییم اوباما برنده خواهد بود یا رامنی، نیازمند اطلاعات و اخبار بیشتری است. آنچه در رسانهها منتشر میشود این است که اوباما در مجموع از رامنی جلوتر است و حتی در محافل رسانهای ایران این موضوع انعکاس بیشتری یافت.
وی درباره اینکه پیروز این رقابت چه سیاستی را در قبال ایران دنبال میکند؟ گفت: باید در سیاست خارجی آمریکا در رابطه با ایران، دو سطح را از یکدیگر تفکیک کنیم، یکی سطح استراتژیک و دیگری تاکتیک. به اعتقاد من در استراتژی سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران هم بین جمهوریخواهان و هم دموکراتها توافق نظر وجود دارد، اینکه جمهوری اسلامی ایران را «بخشی از مشکل» در منطقه و عرصه بینالملل تعریف میکنند تا «بخشی از راهحل.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل با ذکر این نکته که به نظر میرسد در تاکتیک اختلاف نظر وجود دارد، یادآور شد: به عنوان مثال در دوران جرج بوش پسر شاهد بودیم جمهوریخواهان و بوش تمرکز را بر ماهیت رژیمهای سیاسی قرار داده بودند و معتقد بودند اگر ماهیت این رژیمها تغییر یابد، بسیاری از مشکلات مدنظر آنها حل خواهد شد و به همین خاطر به عراق و افغانستان حمله شد و در نهایت هم به اهداف مدنظرشان دست نیافتند.
وی افزود: به نظر میرسد اوباما تمرکز را بر رفتار دولتها قرار داده تا ماهیت دولتها. در واقع تمرکز بر رفتار دولتها امتیازاتی را برای اوباما ایجاد کرده از جمله اینکه توانسته اجماع بیشتری را در سطح بینالمللی ایجاد کند و شاهدیم بین سیاستهای اوباما و کشورهای اروپایی و حتی در مقطعی با چین و روسیه هماهنگیهایی وجود دارد که بحث هستهای ایران نمونهای از این وضعیت بود.
این نماینده مجلس هفتم خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه اوباما بیشتر بر رفتار دولتها متمرکز شده و معتقد است اگر بتواند رفتار دولتها را کنترل و یا تغییر دهد به اهداف مورد نظرش خواهد رسید، میتواند اجماع بیشتری را در سطح بینالمللی و منطقه برای خود ایجاد کند و همینطور محیط بینالملل را با خود سازگارتر کند.
احمدی در خصوص اینکه آیا با پیروزی اوباما احتمال حمله نظامی به ایران وجود دارد؟ نیز گفت: بعید میدانم.
وی در این باره عنوان کرد: یکی از مواردی که این حمله را بعید به نظر میرساند این است که تاکتیکهای دموکراتها و به ویژه اوباما تا حدودی با سیاستهای اروپا و جامعه جهانی هماهنگ به نظر میرسد. وزیر خارجه پرتغال عبارتی را برای من نقل کرد و گفت «تصمیم گرفتیم که اگر بنا باشد در اروپا جنگی صورت نگیرد، تنها راهحل آن گفتوگو است و حتی اگر گفتوگو با شکست مواجه شود، باز هم تنها راهحل گفتوگو است.»
این استاد دانشگاه اضافه کرد: این مشی و شیوهای است که اروپا و آمریکا دنبال میکنند و به نظر میرسد با اعمال فشار و تحریمهای شدید علیه ایران که اروپاییها نیز با آمریکا هماهنگ عمل میکنند، به دنبال تعدیل رفتار جمهوری اسلامی ایران هستند و به نظر میرسد جنگ که آخرین مرحله است با شرایط فعلی فاصله زیادی دارد.
احمدی هرگونه اقدام نظامی در عرصه بینالمللی را نیازمند مشروعیت حقوقی دانست و گفت: در موضوع سوریه شاهد بودیم که تلاشهای آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تصویب قطعنامه به منظور کسب مجوز جنگ علیه این کشور با وتوی چین و روسیه مواجه شد. در واقع آمریکا و اروپا برای ایجاد اجماع در شورای امنیت سازمان ملل به منظور کسب مشروعیت به منظور اقدام نظامی با چالش جدی مواجه هستند. ضمن اینکه شرایط اقتصادی این کشورها اینگونه اقتضائاتی را ندارد و ایران هم به لحاظ توانمندیها و سیاست ورزیها در عرصه بینالملل مثل سایر بازیگران در این زمینه نیست.
وی افزود: افق گفتوگو و یافتن راهحلهای سیاسی را به مراتب برجستهتر از اقدام نظامی در سطح بینالمللی میبینم.
*جامعه آمریکا پذیرای جنگ دیگری نیست
این تحلیلگر مسائل بینالملل در خصوص انتشار خبر روزنامه نیویورک تایمز مبنی بر آمادگی واشنگتن برای مذاکره مستقیم با تهران نیز اظهار داشت: اگر بپذیریم یک جنگ اقتصادی علیه ایران آغاز شده که منشأ این جنگ آمریکا و غرب بودهاند، به نظر میرسد در این جنگ اقتصادی، آمریکا و غرب پیشرویهایی در سرزمین ما داشتهاند. حال سؤال این است که آیا مذاکره در چنین شرایطی منجر به عقبنشینی این کشورها از موضعشان خواهد شد؟
وی پاسخ داد: چنین تصوری را ندارم و اتفاقاً در چنین شرایطی، گفتوگو و مذاکره برای تثبیت وضعیت موجود و جاپایی برای جلوتر رفتن است. باید ببینیم که انتظار ما از مذاکره چیست؟ آیا انتظار است که اینها عقبنشینی کنند؟ بعید میدانم. انتظاری که آمریکاییها از طرح بحث مذاکره دارند، بیشتر مصرف داخلی دارد و در راستای جلب آراء اوباما و حزب دموکرات است.
این استاد دانشگاه در توضیح بیشتر گفت: جامعه آمریکا پذیرای درگیری و جنگ دیگری نیست و از سیاستها و برنامههایی که به صورت مسالمتآمیز دنبال شود، استقبال میکند.
وی با طرح این سؤال که با توجه به اینکه گفتوگوی مستقیم تهران و واشنگتن منجر به عقبنشینی آمریکا از این وضعیت نمیشود، باید باب مذاکره را بست؟ پاسخ داد: من پاسخ مثبتی نمیدهم که باید باب مذاکره را بست؛ اتفاقاً مذاکره و گفتوگو خوب است، ولی باید انتظار و اهدافمان را از گفتوگو تعریف کنیم و فکر نکنیم همین که گفتوگویی آغاز شد همه مسائل حل میشود.
به گفته این تحلیلگر مسائل بینالملل حل و فصل مشکلات و مسائلی که بیش از 10 سال و از زمان طرح موضوع هستهای ما مطرح شده، حداقل نیازمند نصف آن زمان است.
احمدی ادامه داد: در گفتوگو اولاً با توجه به شرایط باید ببینیم که هدف از گفتوگو چیست؟ با وجود اینکه تهدید کشورها و عوامل تهدیدکننده امنیت ملی خود را به خوبی شناختهایم، ولی در بحث فرصتها هنوز نتوانستهایم بازیگران فرصت ساز اعم از منطقهای و بینالمللی، سازمانها و ... را به خوبی تعریف کنیم و علیرغم اینکه بر عوامل تهدید اجماع داریم، ولی در خصوص عوامل فرصت هنوز به اجماع نرسیدهایم.
وی در بیان علت این مسئله گفت: شاید یکی از دلایل آن این است که ما مطالعات دقیقی را درباره مزیتها و فرصتهایی که میتواند در اختیار ما باشد، انجام ندادهایم. شاید فصل جدیدی باز شود که آنگونه که تهدیدات را خوب شناختهایم، فرصتها را در عرصه بینالملل شناسایی کنیم.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: اگر معتقدیم با غرب درگیری اقتصادی داریم و با توجه به اینکه مقام معظم رهبری بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند و این اقتصاد ریاضتی و زیرزمینی نیست و میخواهد به تهدیدات پاسخ دهد و درصدد است بسیاری از زمینهها را فعال کند و این ظرفیتها با توجه به فرصتها، ما را به بالندگی و پیشرفت برساند، باید به فرصتها در داخل کشور و عرصه بینالملل توجه کنیم.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هفتم افزود: در عرصه بینالمللی اگر اقتصاد ملی ما در برابر تهدیدات آسیبپذیر است و ضعفهایی را دارد، اولین قدم این است که ضعفها را به خوبی شناسایی کرده و سپس آنها را برطرف کنیم. اگر معتقدیم نمیخواهیم مشی انزوایی را دنبال کنیم و با وجود اینکه بر داشتههای خود تأکید داریم، نشان دهیم که برونگرا نیز هستیم، باید ببینم جهت بیرونی که الان دنبال میکنیم، چیست؟ اگر تاکنون آرایشی در سطح منطقهای و بینالمللی وجود داشته که مطلوب ما نیست و میخواهیم آن را تغییر دهیم، باید ببینیم جهت گیری ما به سمت کدام منطقه و بازیگران اصلی است؟
احمدی ادامه داد: باید جهتگیریها و ائتلاف سازیها را تا حدودی تغییر داده و آرایش جدیدی ایجاد کنیم. زمانی میگوییم میخواهیم رو به جلو حرکت کرده، پیشرو بوده و فرصتهایی را ایجاد کنیم، باید بدانیم که ما در همه عرصهها قادر نیستیم این پیشروی را نمایندگی کنیم. بنابراین باید برای خود زمینههای پیشروی را تعریف کنیم. به عنوان مثال زمانی که میگوییم براساس سند چشم انداز میخواهیم در اقتصاد، فناوری، علم و ... این پیشرویها را دنبال کنیم، باید بر بحث اقتصاد، فناوری و علم متمرکز شویم که با تکیه بر این محورها، سایر عرصهها را جلو ببریم.
وی گفت: زمانی در عرصه بینالمللی میگوییم، غرب، آمریکا و رژیم صهیونیستی تهدیدکننده امنیت ملی ما هستند، در نقطه مقابل باید تعریف کنیم اگر اینها عوامل تهدید هستند، فرصتهای ما و جهتگیریهای ما باید به کدام سمت باشد.
این نماینده مجلس هفتم بر این باور است که ما در تهدید به اجماع رسیدهایم، ولی در فرصت اجماع لازم را در کشور نداریم.
*دستگاه دیپلماسی متناسب با افق دید رهبری قدم برنداشت
وی در ادامه این گفتوگو در خصوص بیداری اسلامی در مصر، بحرین و ... با بیان اینکه ما از ابتدای انقلاب اسلامی آرزو داشتیم که تحول در یکی از این کشورها ایجاد شود، یادآور شد: در یک فاصله زمانی دو سه ساله اغلب این کشورها دچار تحول شدند و با بیداری اسلامی حرکت جدیدی را آغاز کردند که این تحولات در منطقه، هم در بطن خود فرصتها و هم تهدیداتی را دارد.
احمدی با بیان اینکه ایران یک مرتبه به عنوان یک ایران در محدوده جغرافیایی و به عنوان قدرت ملی تعریف میشود و یک مرتبه به عنوان قدرت منطقهای، اظهار داشت: اگر ایران را به عنوان قدرت منطقهای تعریف کردیم در آن صورت تهدیدات و فرصتهای متوجه ایران با تهدیدات و فرصتهایی که متوجه یک ایران ملی است بسیار متفاوت میباشد. ما با وجود اینکه جایگاهمان را به عنوان ایران منطقهای تعریف کردیم، ولی فرصتها و تهدیدات را در منطقه متوجه با این جایگاه تعریف نکردیم.
وی ادامه داد: به همین خاطر به نظر میرسد نسبت به تحولاتی که در منطقه رخ داد، یک عقب ماندگی تاریخی را برای خود ایجاد کردیم. بهترین کسی که این وضعیت را تشخیص دادند و آن را هدایت کردند مقام معظم رهبری بودند، ولی متأسفانه دستگاه دیپلماسی ما متناسب با افق دید رهبری قدم برنداشت. دستگاه دیپلماسی آنگونه که باید و شاید از این فرصت استفاده نکرد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با یادآوری این نکته که فرصت به پایان نرسیده و آغاز راه است، گفت: میتوان با تجدید آرایش و بازنگری در رفتارها و روشها، نقش مؤثرتری را در منطقه ایفا کنیم.
وی درباره تحولات سوریه نیز عنوان کرد: از زمانی که بحث مصر و تونس آغاز شد میتوانستیم با ارتباطی که با سوریه داریم این کشور را تشویق کنیم که پایگاههای مردمی و اجتماعی خود را تقویت و فضای سیاسی و اجتماعی را در این کشور بیشتر باز کند.
این استاد دانشگاه در خصوص روابط تهران و قاهره و اینکه به نظر میآید علاقهمندی بیشتری برای ارتقای روابط از سوی ایران صورت گرفته تا مصر، با بیان اینکه در بحث روابط خارجی اهدافی که کشورها دنبال میکنند تابع دو عنصر تمایلات و توانمندیهاست، گفت: توانمندیهای کشور خواهان به ظرفیتها و فرصتهای بازیگر طرف مقابل برمیگردد. اگر بپرسیم که با توجه به تحولات مصر در مقایسه با زمان مبارک، آیا ما چند قدم رو به جلو رفتهایم؟ پاسخ مثبت است.
وی ادامه داد: ما نباید نگاه خود را در عرصه بینالمللی صفر و صد قرار دهیم. اگر صفر و صد قرار ندادیم و سیاه و سفید ندیدیم، تحولی که در مصر رخ داد به نسبت منافع کشور ما حداقل چند قدم رو به جلوست. البته اگر تلقی ما بر این باشد که انقلابی به وجود بیاید که نه تنها رابطه را با اسرائیل قطع کرده بلکه به کشوری متخاصم با اسرائیل تبدیل شود، ما پاسخ مثبتی به این نمیدهیم.
احمدی خاطرنشان کرد: ولی اگر صفر و صد نبینیم، تحولات مصر را مثبت میبینم و معتقدم زمینهها و فرصتهای زیادی وجود دارد. باید توجه داشته باشیم که آنچه در مصر رخ داد انقلاب تمام عیاری مثل ایران نبود و همه چیز دگرگون نشد. ارتش همچنان دست نخورده مانده و در سیاستها تأثیرگذار است.
وی اضافه کرد: به دلیل مجموعه ملاحظاتی که بر مصر حاکم است، حاکمان این کشور تا حد زیادی محافظه کار شدهاند و شاید آنها به لحاظ روش خودشان بیش از آنکه روشی انقلابی را اتخاذ کنند، روشی رفرمی و اصلاحی را گام به گام دنبال میکنند. اگر حتی مسیر این باشد فرصتهای بهتری برای ما میتواند ایجاد شود البته به نظر میرسد ما در قبال تحولات مصر با بازنگری در سیاستهایمان میتوانستیم نقش بهتری را ایفا کنیم.
این استاد دانشگاه با اشاره به بافت مذهبی و اجتماعی مصر و پیوندهای زبانی و قومی در این کشور، اظهار داشت: این کشور پیوندهای بیشتری را با عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس میتواند ایجاد کند. البته اگر دستگاه دیپلماسی ما مطابق با دیدگاههای مقام معظم رهبری در سطح منطقه فعالتر عمل کرده و آرایش جدیدی را برای خود تعریف کند، میتوانستیم در تحولات مصر موفقتر عمل کنیم. البته هنوز فرصت هست.