به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، نشست «دگرخند» با موضوع «طنز در ادبیات دفاع مقدس» با سخنرانی مرتضی سرهنگی و محسن مطلق در حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدای این نشست، سیدعبدالجواد موسوی که اجرای برنامه را برعهده داشت، درباره برگزاری این نشست گفت: چند سال پیش برنامهای با عنوان «گلوله لبخند» با موضوع طنز در ادبیات دفاع مقدس برگزار شد، اما در سالهای بعد چنین برنامههایی ادامه پیدا نکرد و به طور کلی طنز در ادبیات دفاع مقدس جدی گرفته نشد و کار مستمری در این حوزه صورت نگرفت. اما امروز بار دیگر بعد از نشستهای پراکنده گذشته، نشستی برای بررسی طنز در ادبیات دفاع مقدس برگزار شده است.
سپس مرتضی سرهنگی در سخنانی گفت: دغدغه من درباره طنز در جنگ و اسارت به اواسط دهه 70 بازمیگردد که البته من از آن زمان تا امروز تا حد زیادی از موضوع طنز منفک شدهام. اما چون به شرکت در این نشست علاقه داشتم، در این نشست حضور پیدا کردم.
مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری در ادامه اظهار کرد: جبهه ما، جبهه جوان و پرشوری بود و از همه قومها و طوایف ایرانی با فرهنگها و رسوم مختلف در آن حضور داشتند. خود این مسأله و آمیزه این اقوام در جبهه یک جور تضاد بود که منجر به بعضی از مسائل طنز میشد و حتا این روحیه طنز زمانی که بچهها به اسارت درمیآمدند هم وجود داشت.
سرهنگی درباره اینکه طنز در ادبیات دفاع مقدس چه ظرفیتی دارد، اظهار کرد: ادبیات جنگ با شلیک اولین گلوله به دنیا میآید. ما الآن در دوره بلوغ ادبیات دفاع مقدس هستیم و در بهترین شرایط آن قرار داریم، چرا که با تنوع و کثرت آثار و همچنین دسترسی آسان به موضوعات مختلف مواجه هستیم و امروز از حدود 130 عنوان کتاب که درباره ادبیات اسارت نوشته شده، به راحتی مایههای طنز قابل احساس است، در حالی که شاید تا 10 سال پیش اینطور نبود.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس افزود: این ظرفیت طنز در ادبیات جنگ وجود دارد. درست است که جنگها در ساعت و جغرافیای معینی شروع و تمام میشود، اما دامنه مطالعاتی آنها تا قرنها ادامه مییابد. اگر آثار خوب و زیاد منتشر شود، جایگاه طنز هم در آنها مشخص میشود.
سرهنگی گفت: این ظرفیت طنز در ادبیات جنگ ما وجود دارد و به خاطر روحیه ملی و تمدن قدیمی ما از جایگاه بالایی برخوردار است، چرا که همین قدمت ما و غنای فرهنگیمان باعث پیروزیمان شد.
در ادامه این نشست، محسن مطلق درباره طنز در ادبیات دفاع مقدس عنوان کرد: ما با آرشیوی غنی از خاطرات جنگ و خاطراتی که به نوعی طنازانه نوشته شدهاند، روبهرو هستیم، اما از سوی دیگر، تفسیر و تأویلهایی که از خاطرات جنگ وجود دارد، خیلی کم است و به این حوزه کم توجه شده است. ما در کل ملت طنازی هستیم و در دورههای مختلف تاریخی همواره وقتی با مشکلات فراون هم روبهرو بودهایم، از کمترین موقعیت هم از طنز برای فراموشی مشکلاتمان استفاده کردهایم.
این نویسنده دفاع مقدس افزود: درست است که جنگ یکی از خشنترین اتفاقهایی است که توسط بشریت به وجود آمده و موقعیت بسیار تراژیکی دارد، اما ما در طول هشت سال جنگمان به خیلی از اتفاقها به عنوان طنز نگاه کردیم.
مطلق در ادامه بیان کرد: از این لحاظ آرشیو جنگ ما بسیار کامل است، اما به لحاظ پژوهشهای انسانشناسانه و جامعهشناسانه تحقیق کامل و جامعی صورت نگرفته است.
در ادامه، سرهنگی با اشاره به وجود دو دستورزبان درباره جنگ گفت: این تصور وجود دارد که ادبیات جنگ، ادبیات عبوسی است، اما اصلا اینطور نیست. ما دو دستورزبان از جنگ داریم؛ یکی دستورزبان تبلیغی، شورانگیز و حماسی است که برای عصر جنگ است که کاملا هم در موقعیت جنگ درست است. اما دستورزبان دیگر بعد از جنگ است که دستورزبان تعقلی نام دارد؛ نه تبلیغی. نظام رسانهیی ما امروز بعد از گذشت سالها از جنگ همچنان از همان دستورزبان تبلیغی تبعیت میکند و تا زمانی که ما از دستورزبان تبلیغی به تعلقی حرکت نکنیم، در همان مرحله تبلیغ باقی میمانیم و کسانی که تنها به این دستورزبان نظام رسانهیی توجه کنند، طنزی را در ادبیات دفاع مقدس نمیبینند.
او با بیان اینکه جنگ باید را بر اساس واقعیتها شناخت، گفت: جنگ یک واقعه است و نه یک حادثه و یک واقعه را باید بر اساس واقعیتها و اسناد شناخت. ما الآن دو منبع شفاهی یعنی سربازان زمان جنگ و منابع مکتوب را داریم که سربازان حداکثر تا دو دهه دیگر میتوانند به عنوان منبع حضور داشته باشند. برای همین راه صحیح شناخت دوران جنگ از کتابخانهها میگذرد.
سرهنگی افزود: جنگ بزرگتر از خیال ماست، چون اصلا نمیتوانیم آن را تصور کنیم و خیال را به آن راه دهیم. باید برای شناخت دوران جنگ به منابع مکتوبمان رجوع کنیم. به عنوان مثال، تولستوی کتاب «جنگ و صلح» را با کثرت مطالعاتش نوشت.
او در ادامه همین بحث درباره استفاده نکردن فیلمهای سینمایی جنگی از منابع مکتوب گفت: ما در سینما هم کارهای اقتباسی نداریم. ما اصلا فیلم جنگی ندیدهایم که بر اساس یک کتاب از یک شخصیت در جنگ باشد. فیلمسازان اصلا به این سمت نمیآیند، ولی اگر هرکدام از فیلمسازان به سمت اقتباس بیایند و هنرشان را با یک نویسنده تقسیم کنند، کارشان بسیار ارزشمند خواهد بود.
در ادامه، مطلق با اشاره به ذائقه جامعه درباره ادبیات جنگ گفت: ذائقه جامعه درباره جنگ از دورههای گذشته تا امروز تغییر پیدا کرده است. در دهه 60 همان فضایی تبلیغی جنگ وجود داشت. در دهه 70 صحبت از برخی ناگفتهها بود و هرچه به جلو آمدیم، برخی مطالب که در گذشته گفته نمیشد، مطرح شد و اینها تا حدی به ذائقه جامعه برمیگردد.
او افزود: همچنین باید در بیان ادبیات جنگ نوعی نکتهسنجی در قصهها دخیل شود و نکات طنز با ظرافت بیان شود. مثلا برخی از کارها مثل «اخراجیها» کاری است که در آن طنزی نمیبینیم. البته شاید منظور از این فیلم چیز دیگری بوده است. ولی طنز جنگ خیلی بالاتر و بلندمرتبهتر از آنچه است که در این فیلم به نمایش درآمده است.
در پایان، سرهنگی با بیان اینکه در ادبیات جنگ باید امید وجود داشته باشد، تصریح کرد: ما باید در ادبیات جنگمان امید داشته باشیم، چرا که ادبیات جنگ اساسا ادبیات امید است. این امید باید در کار بیاید، چرا که با ملت ناامید نمیتوان کار کرد.