سايت گل- جدال کلامی رویانیان و دایی قسمت ديگري از سریال بداخلاقیهای رایج در فوتبال و ورزش ایران است که به تبع جو حاکم بر سایر مسایل و امورات اجتماعی و فرهنگی و.... کشور، فضایی خشن و دور از ارزشهای اخلاقی و حداقل جوانمردیهای خاص ورزش ایرانی را ترسیم میكند. با تأکید مجدد دایی مبنی بر تداوم پاسخگویی محکم و محکمتر، به نظر میرسد ذکر چند فرض و نکته پیرامون علت و جریان دعوای لفظی رویانیان و دایی قابل توجه باشد.
اول
در فوتبال بیحساب و کتاب ایران که باشگاهها حتی با خروارها بدهی قبلی و دهها شاکی و طلبکار باز هم امکان عقد قراردادهای جدید و حضور در لیگ و مسابقات رسمی را مییابند، قواعد و قوانین نانوشتهای وجود دارند که در کمتر کشور صاحب فوتبال، آن هم از نوع حرفهای دیده میشوند. بین طلبکاران، چه مربی و چه بازیکن، و بدهکاران علیالخصوص باشگاههای بزرگ و مطرح لیگ برتر بعضاً یک توافق ضمنی وجود دارد که بر اساس آن گاهی طلبکار مورد نظر با باز گذاشتن پرونده اختلاف مالی خود با باشگاه، ضمن ایجاد امکان جنجالهای گاه و بیگاه خبری و تبلیغاتی، از فرصت بیشتر امکان حضور مجدد در باشگاه بدهکار نیز بهرهمند میشود تا در صورت عقد قرارداد دوباره مبلغ طلب قبلی را هم در وجه توافقی جدید حل و فصل كند.
اگر فرض کنیم رویانیان که نشان داده از نظر امکانات مالی مشکلی برای پرداخت بدهیهای باشگاه ندارد، با آگاهی از چنین ترفند مرسومی در اندیشه فراهم کردن فرصت مجدد حضور علی دایی در پرسپولیس بوده باشد، باید حدس زد که وی احتمالاً از طرح نابجای ادعای طلبکاری توسط دایی در جلسه خبری پیش از بازی مستقیم، جا خورده و با دلخوری از زیر پا گذاشته شدن آن توافق نانوشته، آن هم برای جوسازی روانی، اقدام به پاسخگویی و ابراز ناراحتی کرده است. مهر تأیید بر چنین فرضیاتی رفتار دایی تا این لحظه در ارتباط با مبلغ طلب خود بوده که بر خلاف اختلاف مالی با فدراسیون فوتبال، او تا کنون فقط از لفظ (شاید) برای اقدام به شکایت استفاده کرده است.
دوم
در لابهلای صحبتهای دایی، به ارتباط خاص وی با برخی بازیکنان پرسپولیس اشاره شده که البته طرح چنین بحثهایی برای هواداران خیلی هم تازگی ندارد. از زمان جدایی دایی از پرسپولیس شایعاتی پیرامون کمکاری تعدادی از بازیکنان که توسط او به تیم آورده شدهاند وجود دارد که در مقاطع بحرانی بیشتر به گوش میرسند. نوری، آقازمانی، فشنگچی و رضایی در کانون شایعات مورد نظر قرار دارند. شاید هم سردار با آگاهی از حرف و حدیثهای پشت پرده منتظر فرصتی برای تلنگر به علی دایی بوده که امکان آن پس از کنفرانس پیش از بازی با راه آهن فراهم شده است.
سوم
علاوه بر آنچه گفته شد به نظر میرسد که دایی با توجه به حضور گلمحمدی در پرسپولیس، شانس مجدد را کمرنگتر دیده و با اطلاع از افکار رویانیان راجع به خود، در کنفرانس پیش از بازی آگاهانه توافق ضمنی را بر هم زده و منتظر پاسخ سردار مانده است. یعنی استفاده از همان قانون معروف یکدستی زدن!
در هر حال علی دایی که شکی در طلب به حق او از باشگاه پرسپولیس نیست، در پاسخی تند و غیرحرفهای به اظهارات رویانیان با نادیده گرفتن شخصیت حقوقی خود به عنوان سرمربی فعلی راهآهن و فراموشی نام بلند دایی به عنوان چهره معتبر و بینالمللی فوتبال ایران، با طرح برخی کنایهها و شبه اتهامات غیر قابل اثبات، باز هم نشان داد که هر چقدر در میدان فوتبال موفق و حرفهای بوده در خارج از مستطیل سبز تا منزل موفقیت مسیر زیادی را پیش رو دارد.
بر خلاف ادعای دایی که با اشاره به ظاهر رویانیان او را متهم به استفاده ابزاری کرده، سردار در پرسپولیس نشان داده که به سرعت درک خوبی از فضای ورزش پیدا کرده است. این مدارا و هماهنگسازی را حتی میتوان در چهرههای بازیکنان تیم پرسپولیس هم مشاهده کرد. چنان كه ميبينيم اینجا حرفی از کوتاه کردن مو و برقراری بعضی مراسم خاص اختیاری به صورت اجباری نیست. دایی برخلاف صحبتهای گذشتهاش، حتی توانمندیهای اقتصادی سردار را هم زیر سؤال برده است. جریانی که رویانیان به خوبی آن را به نفع باشگاه پرسپولیس هدایت میکند و همگان به آن اذعان دارند.
در حالی که علی دایی رفتار خود را در مقام دفاع و بیان نظرات و عقایدش شجاعانه میبیند، باید بداند که چنین شجاعتی تنها وقتی قابل تحسین خواهد بود که توأم با ارزشهای اخلاقی و در حدود شأن و مرتبه علی دایی ابراز شود. جوانان این مرز و بوم به الگوسازی شجاعانه از نوع چهرههای موفقی چون دایی نیاز دارند. چه بهتر که شهریار فوتبال ایران با درک اهمیت چنین جایگاهی، الگویی شجاع و اخلاق مدار باشد. دو مقوله که صد البته لازم و ملزوم یکدیگرند.