کد خبر: ۸۸۸۳۹
زمان انتشار: ۰۲:۰۹     ۰۶ آبان ۱۳۹۱
یادداشت ۵۹۸؛
حسن نوروزی

مناظره مهدي نصيری و احمد رهدار درباره «نسبت انقلاب اسلامی با فلسفه و عرفان» چهارشنبه شب، سوم آبان، در برنامه زاويه شبکه چهار برگزار شد.

در اين مناظره، مهدی نصيری بهتر بحث کرد و توانست بخشی از مخاطبان را با خود همراه کند، اما احمد رهدار با اينکه مي خواست تأثيرگذاری توأمان فقه و فلسفه و عرفان بر انقلاب اسلامی را اثبات کند اما نتوانست از پس این بحث بر آيد و اشکالات پی در پی نصیری را جواب دهد. قابل توجه اينکه در نظرسنجی پیامکی برنامه، 54 درصد بینندگان به گزینه ای رأی دادند که اندیشه مهدی نصیری را تأیید مي کرد و 46 درصد به گزینه دیگر.

به طور کلی سه نظر در اين باره قابل ردگيری است:

الف) تأثيرپذيری انقلاب اسلامی از فقه اکبر و اصغر و نفی تأثيرپذيری از فلسفه و عرفان [ديدگاه مهدي نصيری].

ب) تأثيرپذيری انقلاب اسلامي از فلسفه و عرفان صدرايي (و ظاهراً در درجه بعد)، از فقه [ديدگاه عماد افروغ و ...].

ج) تأثيرپذيری انقلاب اسلامی (در درجه اول) از فقه اکبر و اصغر و در حاشیه، از فلسفه و عرفان (آن هم به ميزانی که فلسفه و عرفان در محتوای خود به گفتمان اسلامی و فقهي نزدیک شده اند)؛ [ديدگاه سيد محمدمهدي ميرباقري]


(ر.ک: ماهنامه سوره، شماره 48 و 49 ويژه نامه انقلاب و فلسفه و برخی منابع دیگر)

در مناظره فوق، مشخص نشد که آقای رهدار طرفدار ديدگاه دوم است يا دیدگاه سوم. در هر حال، این مناظره هم گذشت و باید منتظر مناظرات دیگر باشیم.

با توجه به ابهاماتی که در افکار مهدی نصیری وجود دارد، در اين فرصت مناسب است روزنه ای به کلیت دیدگاه های ایشان بیندازیم و برخی از محاسن و معایب آن را مطرح کنیم.

ـ محاسن انديشه مهدی نصیری

آقای مهدی نصیری افکار خود را از حدیث ثقلین شروع می کند و معتقد است که باید از ملغمه مرجعیت های گوناگون فرار کرد و به مرجعیت علمی و معرفتی قرآن و عترت پناه برد و با همین رویکرد، تجدد، عرفان و فلسفه را سه حجاب می داند که جلوی نورافشانی ثقلین را گرفته اند و لذا باید با آنها مقابله و از اين حجب، عبور کنیم.

ایشان در مقابل تجدد، از حکومت دینی دفاع می کند و احکام ثانویه را چراغ راه ما در دوره غلبه مدرنیته معرفی می کند. به زعم ایشان اگر در عصر ظهور (نه قبل از آن) کليت تمدن غرب برچیده شود، زمینه اقامه احکام اولیه فراهم می شود و تمدن مطلوب برپا خواهد شد. اصلاحات عملی مورد نظر مهدی نصیری در مقابل تجدد، حداقلی است و نظام اسلامی را هم توصیه به پی گیری همین اصلاحات حداقلی و پرهیز از خودباختگي و انفعال روحی و فکری می کند نه اصلاحات حداکثری در مقیاس تمدن سازی اسلامی.

وی در مقابل عرفان و فلسفه غربی و یونانی (که عرفان و فلسفه رایج اسلامی را هم به یونان منتسب می کند و یونانی زاده می خواند) نیز قائل به ضرورت ساماندهی عرفان ناب اسلامی و کلام عقلانی شیعه شده است. بیشترین تاکید ايشان بر همین کلام عقلانی شیعه در مقابل فلسفه شبه عقلانی است.

چنانکه ملاحظه می شود در مشرب و ممشای آقای نصیری، مطالب نابی وجود دارد که نمی توان آنها را رد کرد. ایشان به دنبال اسلام ناب است و می خواهد معارف اصیل دینی، مبنا قرار گیرد و در اين راه، تعصب به خرج مي دهد. اين يک حُسن تلقی مي شود. تحلیل وی از تفکر سکولار مدرنیته به عنوان به حجاب حقیقت، تحلیل خوب و عمیقی است. و حتی بخشی از نقدهای ایشان به فلسفه و عرفان رایج اسلامی، وارد است و باید جبران شود.

معایب اندیشه مهدی نصیری

اما نقدهایی را هم می توان بر افکار آقای مهدی نصیری و روش برخورد ایشان با سرمایه های فکری اسلامی وارد کرد که از این قرار است:

ـ حجاب اصلی بر چهره ثقلین، ولایت ابلیس و ولایت شیاطین انسی صدر اسلام است که انحراف بزرگ و پيچيده ای را به وجود آورد و در معارف اسلامی هم توصیف شده اند. باید اول ابعاد تکوینی و تطورات و پیچیدگی های تاریخی این حجاب اصلی را بشناسیم و سپس به حجب فرعی (مثل مدرنیته، فلسفه و عرفان سکولار و ...) که از آن حجاب اصلی بر می خیزد بپردازیم و در نقد حجب فرعی، همان حجاب اصلی را هدف بگیریم. اگر حجاب اصلی خوب درک نشود، تحلیل درستی از حجب فرعی و نحوه برخورد با آنها پیدا نخواهیم کرد؛ مثلاً نمی توانیم که حضرت سیدالشهدا (ع) در عاشورا چگونه این حجاب اصلی را هدف گرفتند و سعی کردند آن را از پيش روی ثقلین کنار بزنند.

ـ اندیشه مهدی نصیری ـ برخلاف آنچه ادعا می کند ـ به انفعال در مقابل تجدد ختم می شود که باید برای آن چاره ای بیندیشد. اندیشه ایشان یعنی پذیرش انفعال در مقابل جهانی شدن غربی و نداشتن پیشنهادی برای خروج از انفعال. وی در همان سطحی که غرب با علوم و مدل های برنامه ریزی خود، به هجمه بر اسلام می پردازد، راهکار مقابله نمی دهد و اضطراراً سبیل کفار بر مسلمین را می پذیرد و کم توقع بودن و کنار آمدن با وضعیت التقاطی و امتزاجی موجود را توصیه می کند. اختلاف با مهدی نصیری در ترسیم چشم انداز انقلاب اسلامی در قبل از ظهور است؛ وی می گوید علی رغم تلاش های ما برای ایجاد اصلاحات نظری و اصلاحات عملی نسبی، روند امور در همه جای عالم رو به تشدید تباهی ها و بحرانهاست و ما به لحاظ شرایط تاریخی نمی توانیم جلوی این وضعیت را بگیریم. در حقیقت، بر پایه درک ایشان، دین و فقه توانایی ندارند که ما را قدم به قدم از دالان های تودرتوی تجدد به سلامت عبور دهند و به نقطه مطلوب برسانند، بلکه ابتدا باید یکی بیاید و اصل این ساختار را فرو بریزد تا اسلام بتواند کار خودش را بکند. به تعبیر دیگر، اسلام قدرت انحلال تدریجی تمدن غرب در خودش را ندارد، اسلام وقتی می تواند کار خودش را بکند که اصل این تمدن نباشد.

به اشاره می گوییم: اولاً، بايد شاخصه های دقیق اجتماعی و تاریخی برای ترسیم شرایط کنونی داشته باشیم و به طور مطلق ادعا نکنیم که همه تحولات در جهان رو به وخامت است؛ چون ممکن است در قبل از ظهور، امتلاء عالم از جور اتفاق بیفتد اما در عین حال شیعه توانسته باشد با فکر و عمل خود، راهی جدید به بشر نشان داده باشد. ضمن اینکه باید به حقیقت فراتمدنی تحولات ظهور و رجعت هم باید توجه کرد و اصلاحات ماقبل ظهور در حرکت رو به پیش انقلاب اسلامی را در تنافی با تغییرات عظیم عصر ظهور ندانست. بر این اساس، معلوم نیست که زمان شناسی آقای نصيری و درک وی از دوره تاریخی معاصر، صحيح و واقع بينانه باشد.

ثانیاً، در سطحی که کفار به اسلام هجمه می برند، و با توجه به توسعه یاب بودن نظام کفر، باید پیش بینیِ دفاع صورت گیرد و گر نه قعود، انفعال محض و انزوا و رضایت عملی به کفر و شرک، قطعی و قهری می شود.

ثالثاً، تفقه قادر است مدیریت کند و از دل واقعیات به متن آرمان ها برسد. دستگاه تکامل پذیر تفقه فقط نمی گوید که حکم خدا چیست، بلکه چگونگی تغییر تدریجی وضعیت های خارجی برای تحقق نظام مطلوب وحی را هم می تواند بیان کند و باید بیان کند. به نظر مي­رسد دين ­شناسی و فقه شناسي آقای نصيری هم از اين لحاظ، ناتمام است.

- نقد فلسفه و عرفان غرب و حتی فلسفه و عرفان یونان اشکالی ندارد، اما باید فاصله گرفتن های فلسفه و عرفان رایج اسلامی از فلسفه و عرفان یونان را نیز پذیرفت و تحلیل کرد. نگاه صفر و صدی در ارزیابی فلسفه و عرفان رایج اسلامی صحیح نیست، باید محاسن این دستگاهها را هم دید و به جای انکار مطلق آنها، برای ارتقای تدریجی آنها تا رسیدن به همان حکمت مورد نظر ثقلین، شیب مشخص کرد. این یک نقد روشی به رویکرد آقای نصیری در مقابل نحله های فکری اسلامی است.

ـ آقای مهدی نصیری در نقد فلسفه و عرفان رایج اسلامی، بیشتر گزاره ها و احیاناً برخی نظریه ها را نقد می کند و کم تر به شرایط تاریخی پیدایش افکار آنها می پردازد. اندیشه های اسلامی مثل یک کاروانی هستند که از فراز و نشیب ها عبور می کنند و در نهایت به نقطه بلوغ می رسند. نباید از ملاصدرا انتظار داشت که ناب ترین و کاربردی ترین اندیشه های اسلامی در عصر غیبت را مطرح کرده باشد، بلکه از او انتظار داریم که اندیشه های فلسفی را یک گام به اسلام ناب نزدیک تر کند. و طبیعی است که بعد از انقلاب اسلامی انتظار داریم که این فلسفه تکامل یابد و در خدمت اهداف کاربردی انقلابی و اسلامی قرار گیرد. بنابراین، باید انتظارات خود را از نظریه هایی که در شرایط مختلف تاریخی ارائه شده اند، مشخص کنیم و سپس آنها را نقد و تکمیل کنیم. نقد، سلب مطلق نیست، نقد یعنی حفظ، ترمیم و بالندگی. آقای مهدی نصیری باید علاوه بر ملاحظه خاستگاه نظریه ها، به ساختار علوم و اصول و فروع آنها هم توجه کند و نخواهد که از طریق نشان دادن گزاره های غلط، کليت یک دستگاه فکری را منفی جلوه دهد. به تعبیر مسامحی باید ظاهر و باطن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، اصل و فرع و ... دیدگاههای اندیشمندان اسلامی را ملاحظه کرد و آنگاه به نقد پرداخت.

اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱۰
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۴۵ - ۰۶ آبان ۱۳۹۱
۴
۲
تحلیل خوبی است. مؤید باشید
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۵۷ - ۰۶ آبان ۱۳۹۱
کجایش خوب است؟ شما فهمیدید نویسنده چه می‌خواهد بگوید و موضعش بالاخره چیست؟ کاش مهدی نصیری کمی به سخنان امام درباره عرفان و استادان امام توجه می‌کرد. کاش
محمدعلی زاده
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۸:۵۳ - ۰۶ آبان ۱۳۹۱
۲
۸
سلام علیکم
1. عذر بر چه مبنایی حضرتعالی برداشت کردید آقای نصیری بهتر بحث کردن؟ اتفاقا ایشون اینقدر کم توان در پاسخ خودشون رو نشان دادن که قوت فکر ایشون به تمامه برای مخاطب زیر سوال رفت
سطحی بحث کردن ایشون هم به کنار
متاسفانه این ضعف برنامه زاویه است که اینقدر پراکنده به موضوعات می پردازه که نمی ذاره کارشناسان صحبت خودشون در موضوعه مربوطه به جایی برسونن همچنانکه حاج آقا رهدار هم به جهت شخصیت متینشون به نسبت آقای نصیری کمتر فرصت بحث پیدا کردن

2. اندیشه آقای نصیری بسیار ضعیفتر از اونی که بشه ازش دفاع کرد، ایشون در مصادیق شون مستحکم نبودن استدلالاشون کاملا نشون دادن
و ...
پاسخ
علی میثمی تهرانی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۴۳ - ۰۶ آبان ۱۳۹۱
۳
۰
اسم نبر برادر حسن
اسم نبر
ما با تئوری ها درگیریم
نه اشخاص
اسم میبری سیاسی میبیننت این جماعت
حیف میشی آخه
پاسخ
مسلم
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۰۷ - ۰۹ آبان ۱۳۹۱
۰
۵
بابا مگه این محاسن کلام آقای نصیری با فلسفه در تعارض هست؟ مگه فلاسفه اسلامی امثال علامه طباطبایی فلسفه رو جز برای فهم عمیق تر آیات و روایات میخونن؟ فلسفه هرگز خودش موضوعیت نداره بلکه ابزاریست برای فهم دقیق تر و عمیق تر متون دینی، همین و بس
پاسخ
مجید محی الدین
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۴۶ - ۰۸ آذر ۱۳۹۱
بسم الله الرحمان الرحیم
دوست عزیز علوم یا اعتباری اندویا عقلی علوم عقلی یا آلی((ابزاری))اند مثل منطق که غایت وهدفشان تحلیل مسائل علوم دیگراست ویا اصالی اند چون فلسفه
موضوع فلسفه وجود و غایتش وجود شناسی در صورت تحقیق متوجه میشوید که در عالم شریفتر از این موضوع یافت نمی شود حال ممکن است یک وجود شناس نه تنها آیات وروایات را بهتر متوجه شود بلکه تمامی عالم وجود را بهتر درک می نماید
به نزد آنکه جانش در تجلی است همه عالم کتاب حق تعالی است
عرض اعراب و جوهر چون حروف است مراتب همچو آیات وقوف است
از او هر عالمی چون سوره‌ای خاص یکی زان فاتحه و آن دیگر اخلاص
نخستین آیتش عقل کل آمد که در وی همچو باء بسمل آمد
دوم نفس کل آمد آیت نور که چون مصباح شد از غایت نور
سیم آیت در او شد عرش رحمان چهارم «آیت الکرسی» همی دان
پس از وی جرمهای آسمانی است که در وی سوره‌ی سبع المثانی است
نظر کن باز در جرم عناصر که هر یک آیتی هستند باهر
پس از عنصر بود جرم سه مولود که نتوان کرد این آیات محدود
به آخر گشت نازل نفس انسان که بر ناس آمد آخر ختم قرآن
ولی این دلیل آن نیست که فلسفه ابزار باشد.
امیر
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۰۶ - ۰۳ فروردين ۱۳۹۲
آقای مسلم شما سخت در اشتباهید.فلسفه تنها یک ابزار نیست،فلسفه ادعا دارد من حتی تا ذات خدا رو هم با عقل میتونم بفهمم چیزی که شدیدا با تعالیم ما در تضاد است
امیر
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۳۳ - ۱۰ آبان ۱۳۹۱
۰
۴
نظرات اقای نصیری گرفته شده از یک جریان ضد فلسفی است که در صده اخیر با نام مکتب تفکیک شهرت گرفته است و اقایان مکتب تفکیکی از دم تا دم انقلاب را قبول ندارند و فلاسفه را مشرک می دانند یک چیزا از این ها مدونم پایگاشان شهر مشهد
پاسخ
مدیر پایگاه
گویا کمی بی دقت نظرتان را ارائه فرمودید. نظر آقای نصیری در مورد فلسفه به کنار، ولی ایشان در دوره ای نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان بودند.
مجید محی الدین
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۱۸ - ۰۸ آذر ۱۳۹۱
۰
۱
بسم الله الرحمان الرحیم
این نظر را در سه موضع پیش میبرم
اول فرق فلسفه و عرفان با فیلسوف وعارف
متاسفانه با وجود گستره علم وعالم معنا هنوز بعضی افراد در مجامع علمی قادر به درک این مساله نیستند که فلسفه و عرفان دو راه و طریقند برای وصول به حق یکی از طریق برهان و عقل و دیگری از راه مجاهده و شهود قلبی وهردو مورد تایید ادیان آسمانی و فرهنگ های خدا محور علی الخصوص اسلام ونیز مکتب تشیع و بلکه اسرار بر این دو توسط تمامی آنها.
حال ممکن است هررونده ای به علل مختلف قابلی ویا فاعلی به طی طریق کامل نایل نیاید لزوما مشکل رونده راه آن نیست .

دومین موضع که بی ربط با موضع قبل نیست این است ;کسانی که در علوم به صورت تخصصی وارد شده اند می دانندموضوعات ومسایل علمی که بصورت اصطلاحی خاص در هر علمی علی الخصوص فلسفه و عرفان آمده خیلی بعید یا اساسا مغایر با فهم عرفی از آن می باشد که برای رساندن فهم عرفی به فهم تخصصی نا گزیر از آموزش هستیم والا تبعات نا گواری هم برای علم وهم عموم مردم دارد چون سطحی نگری وبه دام عقاید باطل افتادن که زمانه ما کما بیش از آن بی بهره نیست.

سومین موضع عدم توجه به نکات فوق است که یا جاهلانه است ویا عامدانه
اگر از روی جهل است باید به این عزیزان بگویم که بیایید و عمری در این راه خرج کنید وبفهمید و بعد نظر بدهید والا چرا در راهی قدم می گذارید که در آن علم ندارید این که آخرش گمراهی و سد سبیل کردن از خود ودیگران است
واگر ازروی عمداست که باید بگویم کسی که خوابیده بیدار میشود اما آنکس که خودش را بخواب زده هرگز بیدار نمی شود من خود بارها وبارها نزاع های فیلسوف نما وعارف نما هارا با متدین نما ها دیده ام در خیلی از اینها دست شیاطین استبداد واستحمار و استعمار را دیدم که چون خیمه شب بازی این افراد ساده لوح را می جنبانید همین آقای نصیری اگر ریگی به کفشش نیست چرا در کتاب فلسفه وعرفان از منظر عترت وقرآنش مطالب مستنداتش را عامدا تقطیع کرده ویا آدرس دروغین داده واکسر اکابر وبزرگان ایران وجهان اسلام را با دلیل های واهی مورد انتقاد قرار داده
پاسخ
maziyar
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۰:۳۳ - ۲۴ آذر ۱۳۹۱
۰
۴
باعرض تاسف بایدبگم که درنهایت نظرات آقای نصیری خیلی شبیه به نظرات سلفیه هست اگرحوزه های علمیه به نظرات نصیری نزدیک بشه یک نوع وهابیت جدیدویابهائیت جدیدازدل حوزه درمیادکه بسیارخطرناکه که البته این خطررو بعضی ازعلماحوزه گوشزدنموده اند
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها