خبرگزاری فارس: مرحوم علامه طهرانی میگوید: رسول اکرم(ص) در حجّة الوداع، هم در عرفات و هم در منى خطبه خواندند و وصیت به تمسک به ثقلین کردند. موضوعی که توسط برخی مورخان عامه دچار خدشه شده و جمله «و عترتى أهل بیتى» از آن حذف شد.
به گزارش فارس، رسول اکرم صلى الله علیه و آله در حجة الوداع، هم در عرفات و هم در منى خطبه خواندند و مردم را به تمسک به ثقلین، وصیت کردند.
مرحوم علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی(ره) در جلد سیزدهم کتاب امامشناسی در ضمن بحثی با عنوان «مقاماتی که رسول خدا به حدیث ثقلین لب گشودهاند»، در قسمتی از موارد دوازدهگانهای که بر میشمرد، چنین میآورد:
رسول اکرم صلى الله علیه و آله در سفر مکه در حجّة الوداع، هم در عرفات و هم در منى خطبه خواندند و وصیت به تمسک به ثقلین کردند. مورد سوم از موارد توصیه حضرت در تمسک به ثقلین در سرزمین عرفات است که در روز عرفه از سال دهم هجرت که چادر خود را در نَمِرَه (نَمِره زمینى است متّصل به عرفات که در آن مسجد نمرة واقع است و جزو عرفات نیست و وقوف را نباید در آنجا انجام داد) زده بودند، موقع زوال خورشید ناقه قَصْوَاء را طلبیده و بر آن سوار شدند و تا وسط وادى عرفات آمدند و مردم را مخاطب ساخته و ایراد خطبه فرمودند.
این خطبه، خطبه نسبتاً مفصلى است و حاوى دستورات و مطالب جدیدى است که أعلام و أعیان از علماى خاصه و عامه در کتب خود ذکر کردهاند و ما نیز آن را در جلد ششم کتاب «امام شناسى» ذکر کردهایم.
وی ادامه میدهد:
احمد بن أبى یعقوب بن جعفر بن وهب ابن واضح کاتب عباسى معروف به یعقوبى (در تاریخ خود) گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: یَا أیّهَا النّاسُ لَعَلّکُمْ لَا تَلْقَوْنَنِى عَلَى مِثْلِ هَذِهِ، وَ عَلَیْکُمْ هَذَا. «اى مردم! شاید شما پس از این مرا بر حالَتى شبیه این حالت و خود را شبیه این حالت مشاهده و ملاقات نکنید!»
آنگاه رسول خدا خطبه را ادامه مىدهد تا مىرسد به اینجا که مىگوید: لَا تَرْجِعُوا بَعْدِى کُفّاراً مُضِلّینَ یَمْلِکُ بَعْضُکُمْ رِقَابَ بَعْضٍ، إنّى قَدْ خَلّفْتُ فِیکُمْ مَا إنْ تَمَسّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلّوا: کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِى أهْلَ بَیْتِى! ألَا هَلْ بَلّغْتُ؟! قَالُوا نَعَمْ! قَالَ اللّهُمّ اشْهَدْ. ثُمّ قَالَ: إنّکُمْ مَسْئُولُونَ فَلْیُبَلّغِ الشّاهِدُ مِنْکُمُ الْغَائِبَ!
«اى مردم! پس از من به کفر دیرینه جاهلى بازگشت نکنید که گمراه و گمراه کننده شوید و بعضى از شما مالک امر و نهى و اختیار دیگرى شده و وى را در تحت حکومت و امارت خویشتن درآورند. من حقّاً و تحقیقاً در میان شما دو چیز ارزشمند و نفیس را به عنوان خلیفه به یادگار باقى گذاشتم که مادامى که به آن تمسک جوئید گمراه نمىشوید: کتابالله و عترت من که اهل بیت من هستند! آیا اى مردم من رساندم و تبلیغ کردم؟! گفتند: آرى! گفت: بار خدایا تو گواه باش! سپس گفت: حقّاً شما مسئول هستید، بنابراین بر حاضران از شما فرض است که به غایبان برسانند!»
قُنْدوزى از تِرمذى در باب مناقب اهلبیت با سند متصل خود از جابربن عبدالله انصارى روایت مىکند که گفت: من رسول خدا صلى الله علیه و آله را در حجة الوداع در روز عرفه دیدم که بر ناقه قصوى سوار بود و خطبه مىخواند و شنیدم که مىفرمود:
أیّهَا النّاسُ! إنّى تَرَکْتُ فِیکُمْ مَا إنْ أخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلّوا: کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِى أهْلَبَیْتِى!
علامه طهرانی (ره) در ادامه با استناد به کتب عامه و خاطرنشان کردن تحریف مورخان عامه در این عبارت، بیان میکند:
بعضى از مورخان عامه که این خطبه را از رسول الله در روز عرفه روایت کردهاند عبارت: «وَ عِتْرَتِى أهْلَ بَیْتِى» را حذف کردهاند، و فقط به عبارت: «وَ قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمْ مَا لَنْ تَضِلّوا بَعْدِى إنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ کِتَابَ اللهِ» اکتفا کردهاند. و بعضى همچون ابنهشام در سیره خود به جاى عبارت: «وَ عِتْرَتِى أهْلَبَیْتِى، عبارت وَ سُنّةِ نَبِیّهِ» آورده و گفتهاند: «کِتَابَ اللهِ وَ سُنّةِ نَبِیّهِ». از این رو روشن است که دست تحریف در این روایات، به طور مغرضانه وارد شده است. زیرا:
نخست آنکه در جمیع روایات کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِى أهْلَبَیْتِى وارد است. و این دسته از روایات به قدرى است که از احصاء بیرون است و از مقابله و مقایسه میان جمیع روایات معلوم مىشود که عبارت کتاب الله و سنّتى عبارت منکَرى است که به چشم مىخورد. و حتّى جلالالدین سیوطى در «جامع الصغیر» خود فقط با عبارت إنّى تَارِکٌ فِیکُمْ خَلِیفَتَیْنِ: کِتَابَ اللهِ حَبْلٌ ممدُودٌ مَا بَیْنَ السّمَاءِ وَ الأرْضِ وَ عِتْرَتِى أهْلَبَیْتِى وَ إنّهُمَا لَنْ یَتَفَرّقَا حَتّى یَرِدَا عَلَىّ الْحَوْضَ؛ از احمد بن حنبل، و از طَبَرانى در «معجم کبیر» از زید بن ثابت استخراج کرده است و عبارتى به لفظ دگر نیاورده است.
دلیل دوم آن است که عبارت «کِتَابَ اللهِ وَ سُنّتِى» در هیچ یک از صحاح ششگانه عامه وارد نشده است و فقط مالک بن انَسَ در «مُوَطّأ» آن هم بدون سند متّصل، بلکه به طور ارسال و غیر مسند این عبارت را آورده است و طبرى و ابنهشام از او أخذ کرده، و آنها هم بدون سند، مُرْسلًا این عبارت را در تاریخ و سیره خود آوردهاند.
و سوم اینکه لفظ سُنتى نیز غلط نیست، و معنى صحیحى دارد گرچه در این مقام از رسول اکرم صادر نشده است. و معنى صحیح آن عمل کردن به گفتار رسول خداست که ائمه طاهرین علیهمالسلام و عترت خود را پشتوانه کتاب خداوند قرار داده و راه وصول به کتاب را منحصر در آن ذوات مقدسه که هم عالم و عارف به کتابالله بوده و هم از خطا و کذب مصون هستند مىداند، و معنى آن این نیست که انسان سنت رسول الله را از خلفاى جور و دستیارانشان بگیرد که در مخالفت با رسول خدا و تمرّد و سرپیچى از فرمان او، طوامیر و کتب مطروس است و در علم و درایتشان به کتاب خدا، و صدق گفتارشان هزار اشکال روشن و مشهود صفحه تاریخ را سیاه کرده است.