این روزها وقتی از خیابان جمهوری اسلامی گذر میکنی یا اینکه انتهای بلوار
میرداماد را برای گشت و گذار در شهر انتخاب میکنی، با صفهایی طولانی در
برابر برخی از فروشگاهها و مغازههای فروش لوازم الکترونیک روبرو میشوی.
این صفهای غیرعادی و بسیار شلوغ که معمولا از دختر و پسرهای جوان تشکیل
شده، در ابتدا این موضوع را به اذهان تداعی میکند که یکی از اجناس و
مایحتاج بسیار ضروری مردم به صورت ارزان در اختیار مردم قرار میگیرد که
چنین صفی برای آن تشکیل شده اما اندکی جستجو مشخص میکند که شب گذشته، فلان
محصولِ تجملاتی دیجیتالی در فلان کشور ده هزار کیلومتر آنورتر رونمایی
شده و اکنون جوانان ایرانی به دنبال آن هستند تا نام خود را به عنوان اولین
خریداران یک گجت پیشرفته در ایران ثبت کنند؛ گجتی که اغلب قرار است ارضا
کننده حس برتری جویی و اصطلاحا «کلاس گذاشتن» افراد در میان دوستان و
همکاران خود باشد، نه استفاده از امکانات و تکنولوژی آن.
در شرایطی که اوضاع اقتصادی کشور در
شرایط حساس به سر میبرد و بالا و پایین شدن قیمت ارز، هزینه خرید اجناس
ضروری زندگی مردم را نیز افزایش داده است، مشاهده اینگونه صفهای عجیب و
غریب برای تهیه وسایلی که از اساس بر پایه مصرفگرایی و حل شدن در سبک
زندگی غربی هستند، آن هم در پایتخت ایران که مدعی صدور انقلاب فرهنگی است،
بسیار غیرقابل باور و غیرقابل پذیرش است. جالب اینکه هیچ نظارتی هم بر این
تجارت وجود ندارد و هر یک از فروشندگان بنا به صلاحدید خود، اقدام به تعیین
قیمت برای اجناس خود نظیر انواع تبلتها، گوشیهای تلفن همراه، پخش
کنندههای موسیقی، لپتاپها و... میکنند.
در زمانی که بالا رفتن ۱۰۰ تومانی قیمت
نان، افکار عمومی را آشفته میکند و مردم را به فکر نحوه تنظیم میزان خرج و
مخارج خود برای مدیریت اقتصاد خانواده میاندازد، ارائه لپتاپ ۸۰۰۰۰۰۰
تومانی به بهانه فلان برند مطرح آمریکایی و یا موبایل ۳۰۰۰۰۰۰ تومانی که
اساسا زیرساخت فناوری استفاده از ۷۰ درصد امکانات آن در ایران وجود ندارد،
چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا تبلیغ گسترده اینگونه کالاها در مجلات و
روزنامهها و همچنینی سایتها و خبرگزاریهای اینترنتی و حتی معابر شهری،
با سبک زندگی ایرانی – اسلامی در تناقض نیست؟ ترویج فرهنگ «چشم و همچشمی»
در میان خانوادهها و به ویژه زوجهای جوان برای تهیه فلان برند گوشی تلفن
همراه که تنها استفاده صاحبش، بازی «پرندگان خشمگین» است، نهایتا قرار است
چه دردی از ایران را حل کند؟
به دلیل عدم توجه جدی مسئولین به این
مساله و به بهانه «بالا رفتن سطح تفکر تکنولوژیک جوانان»، تبِ «اپل زامبی» و
«گیک» بودن در ایران بسیار بالاست؛ در حالی که خروجی این مساله ربطی به
مساله فناوری دیجیتال ندارد و کشور ما در این عرصه هنوز نتوانسته به جایگاه
شایسته خود در عرصه جهانی دست پیدا کند. اگر فرجام و نتیجه این همه ریخت و
پاش دیجیتال، بالا رفتن سطح فکری و علمی کشور در زمینه فناوری اطلاعات
بود، شاید میتوانستیم آن را بپذیریم و به فکر اصلاح نقایص و معایب آن
باشیم اما در حال حاضر، این مساله تنها به یک «مد» تبدیل شده و قرار نیست
هیچ خروجی درست و معقولی برای علم دیجیتال در ایران از آن بیرون بیاید.
قطعا ادامه این روند، نه تنها اثر
مثبتی بر فضای رشد فناوری اطلاعات کشور و بالا رفتن جایگاه ایران در این
عرصه نخواهد داشت؛ بلکه در جهت معکوس کار خواهد کرد؛ چرا که عرصه فناوری و
گجتهای الکترونیک را تبدیل به یک عرصه فانتزی و تزئینی تبدیل میکند که
تنها برخی اقشار مرفه جامعه توانایی ورود و حضور در آن را خواهند داشت.
بالا گرفتن رقابت و حسادت در این زمینه، پاساژهای تجهیزات الکترونیک را به
خیابانهای شمال شهر تهران تبدیل میکند؛ یعنی صحنه «دور دور کردن»
ماشینهای مدل بالای وارداتی که به هیچ عنوان با بافت اصلی جامعه ایرانی
سنخیتی ندارد.
*رجا