به گزارش خبرگزاری فارس، امیر رضا واعظ آشتیانی، اگر چه بیشتر به عنوان یک مدیر صنعتی شناخته می شود اما با حضور به عنوان رئیس فدراسیون دوچرخه سواری و سپس مدیرعامل باشگاه استقلال تجربیاتی در ورزش بدست آورد و حتی تا قائم مقامی سازمان تربیت بدنی هم پیش رفت.
واعظ آشتیانی با حضور در فارس، ساعاتی میهمان خبرنگاران ورزشی خبرگزاری بود. او جدا از بحث مشکلاتی که در فوتبال است، در صحبت هایش به معضلاتی که ورزش ایران در عرصه مدیریتی با آنها روبهرو است اشاره کرد.
متن کامل گفتوگوی فارس با واعظ آشتیانی را در زیر میخوانید.
فارس: با گذشت بیش از یک سال از تشکیل وزارت ورزش شرایط را چگونه می بینید؟
وقتی آقای عباسی به عنوان وزیر ورزش انتخاب شد به او پیشنهاد دادم به ساختارسازی در ورزش رو بیاورد چون تشکیلاتی به اسم سازمان جوانان با سازمان ورزش باید ادغام می شد و این نیاز به ساختار سازی داشت. هر چه برنامه ریزی پربارتر باشد در عملکرد وزارتخانه تاثیر دارد. یک ساختار سالم که مبتنی بر روش های علمی باشد می تواند تاثیرگذار باشد و خوشبختانه در مصاحبه ای که از عباسی خواندم متوجه شدم این ساختارسازی رو به پایان است و اگر این اتفاق افتاده باشد جای خوشحالی و امیدواری دارد و اگر به سرانجام رسیده باشد کار کوچکی نیست.
ساختارسازی مهم است اما باید یاد بگیریم کار ساختارسازی را بر اساس افراد انجام ندهیم بلکه بر اساس نیازهایی که داریم انجام دهیم. زمانی هست که می خواهیم بر اساس رفقایی که کنارمان هستند این ساختارسازی را انجام دهیم اما زمانی هست که دنبال کار علمی و اصولی هستیم و آیندگان هم بهره ببرند و امیدوارم اینگونه باشد.
فارس: چرا شرایط امروز ورزش اینگونه شده است؟
بخشی از دلایل اینکه ورزش ما چنین شرایط خاصی پیدا کرده به عدم احاطه مدیران ارشد به این مسئله بازمی گردد. ورزش یک بعدی نیست؛ شاید ورزش به تعبیری شش بعدی است و در اجتماع آن را می بینید. مردم با وزارت دارایی و کشاورزی و علوم و بهداشت چقدر کار دارند؟ اگر هم کاری دارند یا بر اساس اتفاق است یا اجبار اما آحاد ملت، وزارت ورزش را رصد می کنند و متوجه می شوند. این مسئله نه تنها در کشور ما بلکه در همه دنیا است.
در همه دنیا به ورزش نگاه بالا و وسیعی وجود دارد و کوچکترین اتفاق حائز اهمیت است و همین اتفاقات کوچک حتی حساسیت ایجاد می کند. التهاب امروز ورزش نشات گرفته از حضور کسانی است که مسئولیت می گیرند و افرادی که کنار آنها هستند نسبت به زوایای مختلف ورزش فرانگر نیستند. البته من هم آدم ورزشی نیستم و ادعایی ندارم چون تخصص من در صنعت، اقتصاد و تولید است اما مقاطعی پیش آمده که کنار ورزش باشم و حتی تا مقام قائم مقامی سازمان ورزش هم ارتقا پیدا کردم.
باید انصاف داشته باشیم و بپذیریم اگر نواقصی در کار است انتقاد را با انتقام اشتباه نگیریم. جامعه ورزش ما انتقاد را از نگاه انتقام می گیرند و حتی گاهی دنبال انتقام هستند و از سوی دیگر گوش شنوا برای انتقاد سازنده نیست. عده ای هم به همین دلیل صحبت نمی کنند چون کسی توجه نمی کند و به تعبیری آب در هاون کوبیدن است چون هر کسی کار خود را می کند.
وقتی قائم مقام سازمان تربیت بدنی شدم اهالی ورزش اکثرا استقبال کردند چون می گفتند کسی این مسئولیت را پذیرفته که چندین سال در ورزش است و محیط را می شناسد و این هم نشانه محبت این افراد بود. نگاهم به سعیدلو و ورزش خیلی بیشتر بود اما دیدم در آن مقطع تصمیماتی گرفته شد که صدمه امروز، حاصل آن تصمیمات است. دلیل دارم که این حرف را می گویم. وقتی با صراحت اعلام می کنم دلیل ندارد هر کسی که قهرمان بوده رئیس فدراسیون موفقی هم باشد نگاه نسبی است و شاید یک قهرمان به لحاظ مدیریتی، توانمندی دارد که این خیلی خوب است اما هر قهرمانی در هر رشته ای نمی تواند مدیر باشد و مهم تر اینکه چرا فکر می کنیم ورزش را باید به ورزشی ها بسپاریم. من متاسف می شوم که برخی سیاسیون هم تحت تاثیر جو قرار می گیرند و شاید جو زده هم می شوند و می گویند ورزش را باید به خود ورزشی ها بسپاریم.
اگر قبول داریم امروز در دنیا ورزش تبدیل به صنعت و اقتصاد و تولید شده و حتی مسائل فرهنگی را تحت تاثیر قرار می دهد و در کنار ورزش به سلامت می رسیم و از ورزش استفاده ابزاری سیاسی می شود، پس دیگر اینکه ورزش را دست ورزشی ها بسپاریم معنا پیدا نمی کند و اگر این طور باشد باید دیواری دور ورزش بکشیم و بگوییم فرد دیگری وارد نشود و از ورزشی ها هم کسی وارد حوزه دیگری نشود. یعنی هیچ فرد ورزشی، نماینده مجلس و یا عضو شواری شهر نشود و هیچ فرد ورزشی حق ندارد اقتصاددان شود. برعکس هم هست مثل اینکه بگوییم یک سیاسی به حوزه های دیگر نرود اما این دیوارکشی ها منطقی نیست.
فارس: و به همین دلیل است که دچار مشکل شدهایم؟
ورزش امروز به محیطی تبدیل شده که مدیر آن باید همه چیز را بداند و بر همه چیز احاطه داشته باشد. می بینید جام جهانی برگزار می شود و در کنار آن در فلسطین کشتار و آن را پنهان می کنند. وقتی می خواست المپیک شروع شود کشتار مسلمانان میانمار را انجام دادند و یا المپیک که در حال افتتاح بود علائم فراماسونری در ورزشگاه نقش بست. می بینید که از ورزش استفاده ابزاری می کنند پس چرا ما استفاده مثبت نکنیم؟ چرا ما راهکارهای مناسب نداشته باشیم؟ چرا ما نباید بهره ببریم؟
در جام جهانی آفریقا در آن هیاهوی فوتبال شیپور محلی ووزولا به مردم دنیا شناسانده می شود که در حقیقت بومی های آفریقا را به این نام صدا می کنند. در مسابقات المپیک یا فوتبال رفتارهای زشت و زیبا شاهد هستیم. در اروپا پلشتی زنان برهنه و یا پستی نژادپرستی را می بینید و بدی ها و خوبی ها دیده می شود. نظم و مدیریت در مسابقه را می بینید. چگونگی احترام گذاشتن را می بینید و از همه اینها باید درس بگیریم. از ظرفیت بزرگ ورزش غافلیم اما روی این بحث که ورزش را باید به ورزشی ها بسپاریم تاکید می کنیم و این یک استدلال غلط است. باید از ظرفیت ها در رشته های مختلف ورزشی استفاده کنیم. برای توسعه ورزش باید به فکر خصوصی سازی باشیم و ببینیم دنیا چه راهی رفته است. نمی گویم راه 50 ساله را یک روزه برویم. مهمتر از این مسائل این است که باید بدانیم محقق کردن این کارها با وجود آدم های لمپن و متحجر که این مسائل را درک نمی کنند و مدیریت چگونه هزینه کردن را بلد نیستند، انجام شدنی نیست.
فارس: چرا از قائم مقامی سازمان تربیت بدنی استعفا کردید؟
اگر آن زمان به سعیدلو گفتم تغییرات را به بعد از مسابقات بازی های آسیایی گوانگجو موکول کن معنایش این نبود که می خواهم از افراد ضعیف حمایت کنم بلکه معنی اش این بود که اگر کسی قوی عمل می کند حمایت کنیم. استدلالم این بود که بهانه دست مدیر برکنار شده و همچنین دست مدیر جدید نمی دهی که اگر نتیجه نگرفت بگوید زمان نداشتم. استدلالم حمایت از مدیران بود و سپس تغییراتی بدهیم که حمایت رسانه را داشته باشیم. جابهجایی نباید به گونه ای باشد که چوبش را فقط یک دستگاه بخورد بلکه باید تغییرات در شرایطی باشد که اهالی رسانه و افکار عمومی هم آن را بپذیرند. باید کار کارشناسی شود.
شما دوچرخه سواری و شنا را نگاه کنید. روی این دو فدراسیون موضع داشتم و می گفتم این تغییرات منطقی نیست و درست عباسی هم این دو را تغییر داده و اگرچه تغییرات عباسی جای بحث دارد. قبل از این تغییرات گفته بودم بگذارید المپیک برگزار شود و قضاوت را به مردم و رسانه ها بسپارید و اگر قصد جابه جایی دارید به لحاظ شکلی مقررات را رعایت کنید. مگر کشورهای جهان سوم و یا حوزه خلیج فارس همین گونه رفتار می کنند؟ آنها حداقل شکل این تغییرات را رعایت می کنند و فدراسیون های جهانی احساس نمی کنند فرد، برکنار شده است. وقتی هیئت های رشته های مختلف در استان ها زیر نظر وزارت ورزش هستند چطور وزارت ورزش این قدرت را ندارد که همه آنها را هماهنگ کند و حداقل در مجمع تشریفاتی این تغییرات را انجام دهد. اگر وزارت ورزش چنین قدرتی ندارد پس چطور می گوییم وزارت ورزش اقتدار دارد و باید به مدیریت این مجموعه شک کرد.
امروز در دنیا به صورت شکلی رعایت می کنند. فکر نکنید کشورهای توسعه یافته هم دموکراسی را کامل رعایت می کنند اما آنها به صورت ماهوی ظاهر را حفظ می کنند و می دانند چطور رفتار کنند. دنیا هم سکوت می کند و ما می آییم این تغییرات را می دهیم و مشکل درست می کنیم. من این حق را به عباسی می دهم که در فدراسیون های ضعیف تغییرات ایجاد کند اما شکل ظاهری تغییرات درست نیست و کاش بهانه دست فدراسیون های جهانی نمی داد. فدراسیون های ضعیف با این شکل برکناری خود را پشت فدراسیون های قوی پنهان و مظلوم نمایی کردند. چرا باید این اتفاق رخ دهد؟
مجموعه وزارت ورزش به دیپلماسی بین المللی ورزش اشراف نداشت و اکنون چوب همین بی اطلاعی را می خورد.
فارس: اکنون هم بحث تعلیق حاد شده و نگرانی پیش آمده است؟
یکی از اشکالات مدیران ما این است که خودخواه هستند و فکر می کنند هر تصمیمی که خودشان می گیرند درست است. فاکتور یک مدیر موفق این است که باید شجاعت داشته باشد و جایی که اشتباه کرد بگوید اشتباه کردم اما هیچ وقت از این فاکتور استفاده نکردیم.
فارس: شما این کار را کردید؟
این کار را بارها انجام دادم. اگر جایی اشتباه کردیم باید بگوییم. چرا باید مملکت تاوان اشتباه مدیری را پس دهد که نمی خواهد اعتراف کند اشتباه کرده است؟ می خواهم یک نمونه بیاورم. به المپیک رفتیم و برگشتیم و موفقیتی هم حاصل شد شما دیدید که از دست اندرکاران واقعی و اساسی این موفقیت تشکری شود؟ جر اینکه یک تیزر تبلیغاتی بسیار غیر منطقی را تهیه کردند. مثلا قهرمان مدال طلا بگوید من این مدال را نگرفتم.
فارس: البته خیلی زود پخش این تیزر قطع شد.
چون کار زننده ای بود. چون بلد نیستیم که از گذشتگان خود تشکر کنیم تیزری ساختند که غیر منطقی بود. این موفقیت ها متعلق به یک گروه است و مهمتر این است که مردم دوست دارند بدانند این افراد چه کسانی هستند که باعث این موفقیت ها شده اند و از آنها تشکر کنند. تشکر کنید که در آینده از شما تشکر کنند، نه اینکه تیزر درست کنید تا زحمات دیگران زیر سؤال رود. آقایان دولت دهم متوجه نیستند که با این کار زحمات دولت نهم را زیر سؤال بردند. دولت نهم مگر چه کسانی بودند؟ همین دولت آقای احمدی نژاد بوده است. اصلا دولت هر شخص دیگری هم بوده نباید زحماتشان زیر سؤال می رفت. دیگران کاشتند و ما خوردیم و حالا ما بکاریم و دیگران بخورند. چرا نباید این باور را داشته باشیم؟
فارس: اتفاقا شعار دولت نهم و دهم همین بود...
بله و چرا نباید رعایت کنیم؟ در فرمول های سیاستی خود از مباحث منطقی بهره نمی بریم. یک روز من گفتم فدراسیون فوتبال ایران به صورت جزیره ای در حال اداره شدن است و اسم جزیره و مجمع الجزیره شدن فوتبال را من آوردم. اکنون نگاه کنید مسائل مدیریتی هم جزیره ای شده و از یک سیاست پیروی نمی کنیم و نتیجه این شده که اکنون در ورزش همه نگران آینده هستند. چرا باید کاری کنیم که این نگرانی ها وجود داشته باشد؟
فارس: شما با نیت درست کردن همین فضا قائم مقامی سازمان تربیت بدنی را پذیرفتید اما چرا استعفا دادید و نماندید که این وضعیت را درست کنید؟
ما هنوز نمی دانیم استعفا را برای چه زمانی گذاشتند و فکر می کنیم به هر قیمتی باید پشت میز بنشینم؟ چه بسا که همان روزها عده ای به من خرده گرفتند که باید مقاومت می کردم و استعفا نمی دادم. شما در محیطی که بناست سوهان روح باشی یا سوهان روحت باشند، نمی توانی اثر گذار باشی. وقتی از خواب برمی خیزم تا به سمت محل کاری بروم که علاقه ندارم موثر نیستیم اما اگر شب سر به بالین بگذارم و با فکر اینکه فردا چه کارهایی دارم مجموعه با نشاطی خواهم داشت.
باید کار را با عشق قبول کنیم، نه به خاطر پست. من خیلی آدم ها را می بینم که می گویند اصلا این بحث ها مهم نیست و فقط می گویند پشت میز بنشینیم. اگر آن روز به سعیدلو گفتم تغییرات نده به این دلیل بود که نوع تغییرات را اخلاقی و انسانی نمی دانستم و به او می گفتم ما داریم به جوان های این نسل یاد می دهیم که اگر روزی مدیر شوی چنین سرنوشتی داری.
یک ساعت و نیم با سعیدلو صحبت کردم و قانع شد اما پایم را از دفتر او بیرون گذاشتم و به طبقه دوم سازمان نرسیده بودم که کارهایی که نباید انجام می شد انجام شده بود. من می گویم آبروی یک مدیر که سالیان سال زحمت کشیده نباید برده شود. به فرموده پیامبر اکرم (ص) آخرین پیراهنی آدمی، آبرو است که نباید از تن درآورد. گاهی پیش می آید که می خواهیم چنگ بزنیم و این پیراهن را از تن مردم در بیاوریم. اگر کسی جرمی مرتکب شده پرونده تشکیل دهید و به دادگاه بفرستید. اگر قاضی تشخیص دهد نام فرد در رسانه مطرح می شود چطور است ما باید مدیران را عزل کنیم و بعد عزل که شدند نسبت هایی بدهیم و بعد به جایی نمی رسیم و این آبروی ریخته را نمی شود جمع کرد.
من 3 ماه در سازمان تربیت بدنی بودم و نزدیک به همان مدت با اهالی ورزش جلسات حضوری داشتم تا شناخت بهتری پیدا کنم. آقای خطیب دو ساعت با من حرف زد و از تجربه ها استفاده کردم و نمی خواستم شریک رفتارها و تصمیماتی باشم که غیر منطقی و غیر مدیریتی است و در عین حال باعث شود کسانی که نگاه مثبتی به من داشتند ناامید شوند. چون من نماینده این افراد در سازمان ورزش بودم. نمی خواستم فکر کنند همرنگ دوستان شدم. نمی خواهم عملکرد کسی را زیر سؤال ببرم و مدیران سلایق مختلفی دارند اما این تفاوت سلیقه ها نباید صدمات جبران ناپذیر به سیستم بزند.
فارس: شما گفتید در محیطی که دوست نداشته باشید نمی توانید کار کنید اما در زمان حضورتان در باشگاه استقلال همین شرایط را داشتید و همیشه شنیده می شد با امیر قلعه نویی رابطه خوبی ندارید؟
سوال خوبی پرسیدید. وقتی از پیش سعیدلو رفتم نیروی نفر دوم او بودم پس اگر این طور بود باید سعیدلو می رفت؟ من باید خودم را با سیستم هماهنگ کنم نه رئیس، خودش را با من. مسئله بعدی اینکه گفتم نمی خواستم در سازمان، سوهان روح کسی باشم. در استقلال هم کدام عقل سلیمی می پذیرفت که به صرف اینکه سرمربی با من مشکل دارد یا من با او، چنین تصمیمی بگیرم؟ این هنر مدیریتی است که اداره کنید. آقای سعیدلو می توانست من را مدیریت کند. مثلا دو امتیاز بدهد و سه امتیاز بگیرد. یعنی بگوید قائم مقام در حال مخالفت است و بخشی از حرف ها می تواند درست باشد و گوش دهد اما دوست نداشت و می گفت هر آنچه من می گویم درست است و من نمی توانستم این شرایط را تحمل کنم اما در استقلال شرایط فرق داشت.
تیمی که گرفتم هفدهم بود و این فقط عملکرد مدیرعامل نبود و عملکرد سرمربی هم می توانست باشد و من می توانستم این کار را بکنم اما نکردم و با آن بضاعت ساختم و منجر به این شد که او به تیم دیگری رفت و ما کار خود را کردیم.
فارس: یعنی شما هنر مدیریتی خود را در این زمینه به کار بردید؟
نمی خواهم اسم آن را مدیریت بگذارم اما کاری کردم که از ظرفیت های موجود به درستی استفاده کردم. هیچ وقت یک مدیر نباید فکر کند همه باید مثل او فکر کنند.
فارس: یکی از بحث هایی که می شد این است که شما مدیریت قائم به فرد دارید. در زمان مدیریت باشگاه استقلال یک ماه به مکه رفتید و آقای نفریه جای شما را در این مدت گرفت اما نتوانست مشکلات را اداره کند درحالی که اگر شما کار سیستمی انجام می دادید نباید در غیابتان مشکلی پیش می آمد.
جالب است کسانی ایراد مدیریتی می گیرند که تا به حال شاید 3 نفر را هم مدیریت نکرده باشند. همیشه می گویم کسانی باید نقد مدیریتی کنند که خودشان این کار را کرده باشند و پشت پرده های مدیریتی را درک کرده باشند. یک روز با فردوسی پور صحبت می کردم و گفتم شما مسائل پشت پرده کار خود دارید که من نمی بینم و بالعکس. همان زمان هم گفتم نفریه انتظاراتم را برآورده نکرد. ظرفیت آدم ها در مدیریت متفاوت است. یکی مدیر محافظه کار است، یکی مدیر مشاورهجو است، یک مدیر، زد و بند کار است و یکی قانونمند است. اتفاقا در باشگاه استقلال سیستم جاری کرده بودیم و هر کسی کار خود را انجام می داد. آن شخصی که مسئولیت داشت تا تیم را اداره کند شاید ظرفیتش در همان حد بود. هیچ دلیلی نیست اگر مدیر ارشد در مرخصی هست جانشین هم مثل او باشد. چون مدیریت کردن به ذائقه شخصیتی هم ارتباط پیدا می کند. برخی آدم ها اصلا شاکله مدیریتیشان بر این است که نظارتشان رفاقتی باشد. شما مطمئن باشید اگر در آن 40 روز که نبودم سیستم حاکم نبود آن باشگاه پاشیده بود. مثل برخی که اگر از روی صندلی خود بلند شوند دیگر آن مجموعه کاری نمی تواند انجام دهد.
فارس: شما جزو کدام دسته از مدیران هستید؟
من جزو مدیران مشارکتجو هستم. حرف همه را گوش می دهم و بهترین را انتخاب می کنم. دهن بین نیستم، بحث دهن بینی فرق دارد.
فارس: دلیل اینکه چنین سؤالی را پرسیدیم این است که در زمان حضورتان در باشگاه استقلال و اختلافاتی که با قلعه نویی داشتید عنوان می شد که تحت تاثیر مشاور جوان خود هستید. همان مشاوری که قلعهنویی به او لقب« بچه» را داده بود.
علت می دانید چیست؟ چون زورشان به من نمی رسید زورشان را جای دیگری تخلیه می کردند. یعنی اتهام زدن به دیگری. یعنی حدشان در حد همان آقای بابایی بود. بضاعتشان، گفتمان در حد واعظ نبود. در عین حال واعظ را می خواستند وارد مسائل بیهوده ای کنند. می خواستند بگویند واعظ از یک جوان حرف می شنود. همه این مسائل انحرافی بود. آن استادهایی که این درس ها را به دیگران می دادند، فکر نمی کردند که من دست آنها را می خوانم و برایم هم مهم نبود که این افراد چه می گویند. اگر قرار بود تاثیرگذار باشد در آن زمان تصمیماتی می گرفتم که چه بسا در آینده برایم دردسرساز می شد. یک مدیر وظیفه اش این است از داده ها تجزیه و تحلیل و از داده ها استفاده کند. اگر بنا باشد هر کسی حرفی می زند و در تضاد گفتمان ها باقی بماند نمی تواند مدیریت کند. این نمی شود که یک مدیر اگر صبح با یک خبرنگار حرف زده تحت تاثیر قرار گیرد و بعد از ظهر با فرد دیگری حرف بزند نظرش عوض شود و شب دوباره تغییر نظر دهد و آخر سر هم حرف مرد دو تا می شود و حتی چند تا. چقدر خوب است در گفتمان بدانیم چه گفته ایم. شما اکنون از من چه در زمانی که در شواری شهر بودم و چه در صنعت و جاهای دیگر بپرسید می دانم چه گفته ام و حرفم عوض نمی شود. آلزایمر هم ندارم که فراموش کنم.
فارس: اشاره کردید که ورزش ما جزیره ای شده است. راهکار شما برای خروج از این وضعیت چیست؟
اتفاقا من دوست دارم از این بحث ها صورت گیرد. از صحبت های زیر خاکی چیزی دستگیرمان نمی شود. باید بحث های کارشناسی کنیم. به نظر من اولین کار استفاده از کارشناسان است. روزی که از در سازمان تربیت بدنی خارج شدم گفتند می خواهیم به سرعت ورزش را توسعه دهیم و من هم مصاحبه ای روی خیرخواهی کردم و گفتم بدنه سازمان تربیت بدنی پاسخگوی این جهشی که شما می گویید نیست. دو ماه نشست و برخاست با اهالی ورزش این را می گفت. اگر دنبال هدف بزرگ هستی باید نیروی انسانی کارآمد داشته باشی. از گذشته تا آن روز که من در سازمان تربیت بدنی بودم هیچ نگاه کارشناسی به ورزش نشده و از نظرات آنها استفاده نشده بود.
باید به کارشناسان شأن بدهیم و بگوییم چه می خواهیم. آمار دادند که تعداد کارشناسان در سازمان تربیت بدنی از همه جای دنیا بیشتر بود اما کارآیی پایین بود چون توجهی به آنها نشده بود و امروز هم اگر می خواهیم ورزش پیشرفت کند اولین کار این است که پایه های کارشناسی محکم شود و از رفیق بازی و منصوب کردن دوستان و توصیه های حزبی و سیاسی پرهیز شود و در بخش های اقتصادی و فرهنگی از کارشناسان استفاده کنیم. در ورزش، نه اقتصاد و نه فرهنگ داریم و تنها ورزش متولی فرهنگ سازی نبوده است. البته متولیان فرهنگی هم در امر فرهنگ سازی در بخش های مختلف جامعه کوتاهی کرده اند و ورزش فقط جزیی از اشاعه فرهنگ است.
همیشه می گویم در استادیوم ها ناهنجاری دیده می شود اما آنها که از کره مریخ نیامده اند. اینها در همین جامعه زندگی می کنند. اهالی فرهنگ؛ شما چه کرده اید؟ استفاده از مدیران لایق یکی دیگر از راهکارهاست. مدیرانی که از ادبیات خوبی برخوردار باشند. مدیران تابلوی تمام عیار هستند. وقتی مدیری در ادبیاتش از کلمه «تو» و «عددی نیستی» استفاده می کند چه انتظاری دارید که این جامعه روی سکو فرهنگی باشد؟ نه تنها فوتبال بلکه در رشته های دیگر هم باید این طور باشد. باید مدیری داشته باشیم که دغدغه فرهنگی داشته باشد. چند تا از این مدیران داریم؟ چند روزنامه را داریم که تیتر یکشان فرهنگی باشد؟ جز توهین کردن چیزی تیتر می شود؟ سخیف ترین حرف ها رد و بدل می شود. برای جدا کردن از این جزیره وقتی همه چیز را بر اساس فرمول منطقی انتخاب کنیم می توانیم راه درست را برویم. چرا باندبازی درست می شود؟ وقتی فلان مسئول با من صحبت می کند و می گوید به مسئولی گفتم چرا این مدیرعامل را عوض نمی کنید که نه عملکرد درست دارد نه رفتار خوب، می گوید این آدم های لوده و دلقک به درد می خورند که می شود به سرشان زد، در این حالت چه توقعی دارید؟ فکر می کنید با این طرز تفکر چیزی درست می شود؟ آن فرد لوده هم برای خودش جزیره و باند درست می کند چون رئیس بالای سرش تماشاگر صحنه است. وقتی در مجموعه ای حتی در بخش های دیگر نظارتی بر عملکرد نیست و مدیر می بیند فرقی بین آدم موفق و غیر موفق قائل نمی شوند چه توقعی دارید که جزیره ای درست نشود؟ وقتی مدیر موفق می بیند تفاوتی نیست، بی انگیزه می شود و یا حتی شکل همان افراد می شود. جالب است که برخوردی هم نمی شود.
کسی نمی خواهد در این دریای بزرگ خیس شود. همه به دنبال وجاهت خودشان هستند و تا زمانی که مدیریت بر اساس احساسات و عاطفه و این حرف ها باشد چیزی درست نمی شود. در ورزشی که تا انتقاد می کنند، با عنوان و پست و پول دهانش را می بیندند چه انتظاری دارید؟ وقتی ملاک انتخاب مدیران به خصوص در فوتبال تملق گویی و چاپلوسی و سکو خریدن و برخی از خبرنگاران خریدن و لات پروری است چه انتظاری دارید که جزیره ای نباشد؟
فارس: با این حساب درصد زیادی از مدیران ورزشی این مشکلات را دارند و مدیری باقی نمی ماند.
شما درصد نگذارید. هستند مدیرانی که سالمند و از این فضا رنج می برند. اگر ما به دنبال توسعه ورزش هستیم با بودن این مدیران وصف شده هرگز نمی توانیم به جایی برسیم.
فارس: قبول دارید برخی مدیران ما حتی به ورزشکاران نمی توانند توقعات فرهنگی خود را بگویند؟
دقیقا همین طور است. یادم نمی رود روزی که مدیرعامل استقلال بودم و به شهرستان رفته بودیم دیدم یکی از بازیکنان تیم یقه اش باز است و صلیب به گردن دارد. به سرپرست تیم گفتم این بازیکن مسیحی است که او گفت خیر. سرپرست تیم با بازیکن صحبت کرد و او هم یقه خود را بست و گردنبند را هم در آورد. شما شیوه پوشش بازیکنان زمان من را با دوره های دیگر مقایسه کنید. البته من هرگز به بازیکنی زور نگفتم و نوع پوشش را انتخاب نکردم. اگر یک نفر پیدا شود که بگوید من گفته ام چرا این لباس را پوشیدی یا چرا این مدل مو را انتخاب کردی حرفم را پس می گیرم اما شأن یک مدیر همه چیز را مشخص می کند. وقتی می خواهم به جایی بروم رفتار آدم های آن محیط باعث می شود شأن را رعایت کنم. یکی از بازیکنان را بدون پیشوند آقا صدا نکردم حتی اگر کسی جای فرزند و یا برادرم باشد. همیشه سعی کردم در استقلال احترام همه را حفظ کنم. هر کسی جایگاهی دارد.
فارس: بازیکنان که از شما نمی ترسیدند؟
خیر، فکر نمی کنم این طور باشد. اصلا فرض هم بر این بگذارید که بترسند که این طور نبوده؛ چرا اسم آن را احترام نمی گذارید؟ چرا به وحشت تعبیر می کنید؟
فارس: خروجی این نوع رفتار را هم دیدید؟ چون در مقطعی بازیکنان به این نتیجه رسیدند که با رسانه ها هم صحبتی نداشته باشند.
فکر می کنم در بخشی از این اتفاق خود شما رسانه ها مقصر بودید. این قدر واژه های مختلف برای برخی مربیان و بازیکنان درست کردید که نمی توانید خودتان جمع کنید. این قدر آنها را بردید بالا که نمی توانید پایین بیاورید. شما رسانه ها هر موقع اراده کردید زنگ زدید و آنها جواب دادند اما یک دفعه به این نتیجه رسیدید که با آنها صحبت نکنید و آنها هم همین تصمیم را گرفتند. سه سال پیش من گفتم این شیوه رابطه بین رسانه و بازیکنان اشتباه است. اتاقی را در تمرین در نظر گرفته بودم و از خبرنگاران خواستم هر روز بعد از تمرین در این اتاق با بازیکنان صحبت کنند. گفتم روابط عمومی هم باشد. این احترام به رسانه بود اما رسانه این موضوع را متوجه نشد. بازیکن من صحبت می کرد و سپس حرف خود را تکذیب می کرد اما اگر در چنین فضایی مصاحبه می کرد دیگر جایی برای تکذیب وجود نداشت. ضمن اینکه این بازیکن باید بداند از چگونه ادبیاتی استفاده کند و حرف همراه ادب بزند. آن روز به ما تاختند درحالی که این کار نهایت حرفه ای گری بود. در قرارداد بازیکنان قید شده بود هیچ بازیکنی حق ندارد بدون نظر باشگاه صحبت کند. فکر می کنم شکستن این حرمت یک تقصیر دو طرفه بود اما از این بعد باید رسانه ها متوجه باشند دنبال اسطوره سازی بی مورد و پسوند و پیشوند نباشند و پرداختن به اینها است که امروز حاصلش را درو می کنید.
فارس: بعد از المپیک هم از فوتبال خیلی انتقاد شد و اینکه باید به رشته های دیگر هم بهای لازم داده شود.
این حرف ها به این دلیل زده شد چون جامعه ورزش ما امنیت تامین اجتماعی ورزشکاران در رشته های دیگر را در نظر نگرفته است. درست است فوتبال رشته ویژه ای است اگر چه در برخی ملل این طور نیست مثل جاماییکا و آمریکا، در برخی کشورها هم تنیس حائز اهمیت است. رسانه ها خیلی فوتبال را باد کردند. از سوی دیگر پول های گزافی در این فوتبال رد و بدل می شود. از مثلثی یاد می کنم که یک گوشه مدیر، یک گوشه مربیان و یک ضلع آن دلالان هستند. دلال که همین طوری به وجود نمی آید. دلال باید زد و بند مدیر و مربی یا هر کدام تنها را ببیند.
خیلی های زیر میزی می گیرند. عده ای به قدری بی حیا هستند که روی میزی می دهند و می گیرند. چندی پیش یکی از آقایان خودش اعتراف کرد. هر آنچه سه سال پیش گفتم اکنون در حال رخ دادن است. چه در مورد داوری و چه مسائل دیگر. خوشحال نیستم که این صحبت ها در حال عملی شدن است اما در عین حال خوشحالم که این مسائل در حال رو شدن است.
ورزش های دیگر ناراحتند که ما امنیت اقتصادی نداریم. وقتی انسان هایی هستند که معلول هستند اما افتخار آفرینی می کنند اعتراض دارند که چرا این قدر تبعیض ایجاد می شود. باورم بر این است که تامین آینده آنها را در نظر نگرفتیم. بخشی هم بازمی گردد به این که ورزش ما کم کم دارد به سمت خصوصی سازی می رود و در خصوصی سازی این مسائل حادث می شود. نمی گویم تازیانه بدست بگیریم بلکه باید تازیانه را به کسانی بزنیم که فوتبال را به این روز انداختند و مدیرانی که از در بیرون می روند و از پنجره می آیند. مدیرانی که فقط هزینه تراشی می کنند. مدیرانی که فقط خوب خرج و لفاظی زیادی می کنند. همیشه گفته ام اراده برای جلوگیری از این پدیده نیست.
برای ریاست فدراسیون فوتبال گفتم حاضرم کاندیدای ریاست این فدراسیون شوم به شرطی که آقای عباسی مصاحبه کند و بگوید قصد دارد با پلشتی های این فوتبال مبارزه کند و آنها را از بین ببرد اما او این حرف را نزد. جالب است که رئیس جمهور به یکی از روزنامه ها می رود و می گوید فوتبال نیاز به تحول بزرگی دارد. رئیس جمهور تشخیص داد اما وزیر ورزش چنین چیزی نگفت. حتی بعد هم به این سمت نرفت و بعد از مدتی گفتند با پدیده زشتی در ورزش مبارزه کنیم.
فارس: زمانی شروع به پاکسازی کردند اما همه هیاهوها فروکش کرد و کسانی که در مظان اتهام بودند خیلی راحت مشغول به کار خود هستند. حتی گفتند عده ای نباید در کنار یکسری تیم ها باشند اما خیلی راحت این افراد کنار تیم ها رفت و آمد می کنند.
زمانی کسی می تواند مدعی مبارزه با این پدیده باشد که اجازه ندهد این افراد در محطیش رفت و آمد کنند. جالب است که می گویند این افراد مخبر ما هستند. فکر می کنم ای کاش افراد بهتری و با شرایط ویژه ای برای مبارزه انتخاب می کردند تا تحت هیچ شرایطی این افراد خود را واگذار نکنند. هر جایی که ورودی صورت می گیرد و سرپوش گذاشته می شود مطمئن باشید جایی اتفاق ناگوار رخ داده است. مبارزه اول آنجاست که هر فرد شیطان را از خود دور کند تا بتواند با بدی دیگران برخورد کند. وقتی شیطان در وجود من نوعی هست و کلامم با باطنم متفاوت است چه انتظاری دارید؟
فارس: وقتی خودتان مدیرعامل استقلال بودید هیچ دلالی در باشگاه رفت و آمد نکرد، حتی خارجی؟
خارجی که باید مدیربرنامه داشته باشد. من برای جذب بازیکن خارجی روشی گذاشته بودم و سرمربی تیم باید رسما نامه می نوشت که من این بازیکن را می خواهم. معاینه پزشکی می فرستاد و می گفتم باید کتبی بگوید.
فارس: اطمینان داشتید دلالی در کار نبود؟
ما باید مبنا را بر درستی می گذاشتیم. در مورد بازیکن خارجی همه جوانب را در نظر گرفتیم.
فارس: امسال به طور فزاینده ای ارقام بازیکنان بالا رفت و حتی چند باشگاه با هم رقابت کردند. این افزایش ارقام می خواهد تا کجا پیش رود و به کجا می خواهیم برسیم؟
این پولی که امروز در فوتبال ایران هزینه می شود در لیگ هلند و فرانسه و بلژیک و لهستان و حتی آلمان و اسپانیا نمی شود. می خواهم بگویم این پول را هزینه می کنیم برای چه فوتبالی؟ بهره برداری چیست؟ آنها بحث فرهنگی خود را حل کرده اند اما ما چه؟ 900 میلیارد تومان پول هزینه فوتبال می شود و حاصلی جز توهین و فحاشی های مدیران و سرمربیان و نارضایتی عمومی نیست.
فارس: البته فوتبالی ها می گویند ما فقط 10 سال در سطح حرفه ای هستیم و این پول ها را هم یک جا نمی گیریم.
همه جای دنیا همین است. پس جای بازیکنان حرفه ای اروپا باشند چه می گویند که بر اساس میزان دویدن، زمان بازی، میزان تاثیرگذاری و خیلی مسائل دیگر پول دریافت می کنند. در مملکت ماست که این چیزها حساب و کتاب ندارد. سال آخری که در استقلال بودم با دو بازیکن به نام دسوزا و شیرزاد قراردادی بستم به این شرح که 150 میلیون تومان پایه قرارداد بود و 150 میلیون هم بر اساس ترکیب و کارآیی بود و وقتی رفتیم دیگر این قرارداد را فسخ کردیم. شیوه های کنونی نشان می دهد بیت المال در راستای اهداف آقایان است.
فارس: برخی مدیران می گویند این پولی که به بازیکنان داده می شود بیت المال نیست؟
پس بیت الحرام است؟! این ها چیزی شنیده اند و می گویند خدمت است. پولی که به این ها می دهند را همه بلد هستند این طور خرج کنند.
فارس: به نظر می رسد برخلاف اهداف آنها نشاط اجتماعی هم بالا نرفته است.
من سؤالی دارم. این پول از کجا می آید؟ این پول نفت این مردم است. نشاط اجتماعی هم پسرفت کرده است. کدام شادابی؟ 5 هزار تماشاگر برای تیم بزرگ می رود، نشاط است؟ جز اینکه عده ای را عصبی می کنید فایده دیگری دارد؟ چه رفتارهای فرهنگی از خود نشان می دهید؟ تا زمانی که آدم های لمپن هستند بهتر از این نمی شود.
فارس: شما در بخش صنعت هم کار کرده اید، این لجام گسیختگی آنجا هم بوده است؟
بخش های مختلف یک جامعه کم و کاستی هایی دارد و این طور نیست که فکر کنید در بخش صنعت و تولید یا فنآوری این مسائل نیست اما در فوتبال فاجعه است. در صنعت ممکن است یک کمپانی بزرگ با چالش هایی مواجه باشد و صدمه تولیدی بخورد اما این صدمه فضای اسفبار ایجاد نمی کند ضمن اینکه محیط صنعت محدود است اما ورزش یک محیط باز است که تخریب فرهنگی می کند.
ورزش بسیار تاثیرگذار است. شما ببینید المپیک و جام جهانی را چند میلیارد آدم تماشا می کند. ورزش وقتی افسار گسیخته می شود همه گیر می شود. همه مردم درگیر این مسئله می شوند. شما در تاکسی هستید مردم در مورد ورزش نظر می دهند چون امکان درک از سوی مردم راحت تر است. در جامعه ای که این همه درک وجود دارد باید استفاده کنیم نه اینکه مردم همیشه به عنوان منتقد وارد شوند. آنها باید خوبی ها را هم بگویند اما فضایی درست کردیم که مردم با استرس نگاه می کنند. یک نفر که رشته اش غیرفوتبالی بود، می گفت در کنار خودمان باید آدمی داشته باشیم که خوب سر و صدا کند. خنده ام گرفت و گفتم ببین کار به کجا رسیده برای گرفتن حق باید داد و بیداد کرد. چرا باید این طور باشد؟ ناداوری همیشه پیش می آید اما نه اینکه همه گیر باشد.
فارس: شما فکر می کنید دلال ها در سقوط فوتبال چقدر نقش دارند؟
دلال ها شامل بخشی از مدیران و سرمربیان و داوران و برخی مجموعه عوامل فوتبال هستند. فکر نکنید دلال به تنهایی تصمیم می گیرد. وقتی در لیگ قهرمانان آسیا به من گفتند فلان داور حاضر است پول بگیرد، به نظر شما این فرد تنهاست؟ حتما تیم حمایت کننده ای پشت اوست.
فارس: وقتی شما وارد باشگاه استقلال شدید کمیته اقتصادی را تشکیل دادید، خروجی آن چه بود؟
این یک اشتباه بزرگ است که خیلی ها فکر می کنند وقتی در باشگاهی کمیته اقتصادی تشکیل شد این به معنای این است که این کمیته فی النفسه یعنی پول. کار اقتصادی مثل تربیت نیروی انسانی زمانبر است. این طور نیست که با تشکیل کمیته اقتصادی از فردا پول سرازیر شود. در باشگاه استقلال هم امکان سرمایه گذاری هست اما شرایط خاص خودش را دارد. یادم است وقتی از استقلال رفتم گزارشی را منتشر کردید که واعظ در دو سال 10 میلیارد تومان پول گرفت. امروز به شما می گویم زمان من استقلال به سود رسید.
فارس: چطور؟
با آمار این را می گویم. دو فصل کار کردیم که فصل اول 8 میلیارد و سال دوم 8 میلیارد و 500 میلیون تومان گرفتیم. یعنی در فاصله یک سال 500 میلیارد تومان اضافه شد. این معنی دارد. بعد می آییم 10 میلیارد تومان می گیریم. 5 میلیارد تومان بر اساس مدارک، بدهی آقایان در گذشته بود که دادیم و در مناظره رادیویی هم این اثبات شد. من چرا از استقلال رفتم؟ تعهد سازمان تربیت بدنی زمان سعیدلو 2 میلیارد و 700 میلیون تومان بود که نداد. 8 ماه به ما پول ندادند. فاصله 10 میلیارد تا 16 میلیارد و نیم را در نظر بگیرید. 21 میلیارد تومان درآمدزایی کردیم. در جلسه کذایی که با سعیدلو برگزار کردیم و من استعفا کردم این دو میلیارد و 700 میلیون تومان را نداد و بعد دوستان گفتند واعظ آشتیانی 3 میلیارد تومان بدهی گذاشت، در حالی که دو میلیارد و خرده ای آن تعهد سازمان بود. اگر می ماندم که آن 300 میلیون تومان را هم می دادم.
اصلا فرض را هم بر این بگیریم که تعهد سازمان تربیت بدنی را نادیده بگیریم و بدهی ماست، از لیگی که به پایان رساندیم یک میلیارد و 200 میلیون تومان سهم ما بود و از حضور در لیگ قهرمانان آسیا 300 میلیون تومان سهم داشتیم. یک میلیاردو 300 میلیون تومان سهم ما را آقایان پس از ما گرفتند. در نتیجه یک میلیارد و 500 میلیون تومان باقی می ماند که بدهی می شود. فرض کنید این 2 میلیارد را سازمان داده بود در واقع سود کرده بودیم. کار اقتصادی همین است.
بنده خدایی گفت شما چطور این بدهی ها را دادید و من گفتم بزرگترین راهکار ما صرفه جویی بود. در اردوی ما 32 نفر شام می خوردند که من این مسئله را مدیریت کردم. باشگاه استقلال را با 18 نفر اداره می کردیم ولی اکنون نمی دانم چند نفر هستند. ما مشاور و نانخور اضافه نداشتیم. جالب است که می گفتند واعظ حقوق هم می گرفته است.
فارس: می گفتند مصوبه هیئت مدیره استقلال موجود است که شما درخواست حقوق کرده اید؟
مگر کسی نذری کار می کند؟ اگر قرار باشد بدون پول کار کنم که راه برای پول زیر میزی گرفتن برایم باز می شود. مگر مدیرانی که در باشگاه های مختلف هستند نذری کار می کنند؟
فارس: همیشه این سؤال هست که مدیران چطور خود را وقف یک باشگاه می کنند؟
یک مدیر دسته سومی در همان زمان من، قرارداد 400 میلیون تومانی داشت. بعد جالب است که می گفتند واعظ آشتیانی مالیات خود را پرداخت نکرده است. خنده دار است. امور مالیاتی ما این قدر بی بندبار بوده که مالیات را کم نمی کرده است؟ می گویند درخواست حقوق کرده ام؛ تعجب می کنم مگر کسی در این دوره زمانه نذری کار می کند؟ حتما باید منعفتی داشته باشد که نذری کار کند. مسئله حقوق گرفتن ربطی به دو باشگاه پرسپولیس و استقلال ندارد. مگر می شود یک مدیر حقوق نگیرد؟ در صورتی که مدیری حقوق نگیرد در حق آن باشگاه جفا کرده است و اتفاق هایی رخ می دهد که نباید رخ دهد. کار اقتصادی یعنی همین که 5 میلیارد تومان بدهی پرداخت کنی و سپس سوددهی داشته باشی.
دریافت حقوق یکی از فاکتورهای فردی است که در یک سازمان کار می کند. روزی که به استقلال آمدم چون در جای دیگری مشغول به کار بودم از استقلال حقوق نمی گرفتم و اتفاقا در همان زمان رسانه ها به من خرده می گرفتند که چرا از باشگاه حقوق نمی گیرم و بعد که سازمان بازرسی اعلام کرد دوشغله هستم از شغل اول خود خارج شدم و طبیعی بود که گرفتن حقوقم باید به سازمان جدید منتقل می شد. ضمن اینکه هیئت مدیره باشگاه این حقوق را برای مدیرعامل تعیین می کند. وقتی هم که حقوق گرفتم عده ای که دنبال سوژه سازی هستند گفتند چرا حقوق گرفتم. آنهایی که حقوق نمی گیرند باید دید در پس پرده چه منفعتی دارد و چه می شود که یکی می گوید چک ها توسط فامیل ها وصول می شود. چرا باید اتفاق هایی رخ دهد که شائبه ایجاد شود. من مخالف این نیستم که کسی حقوق بگیرد اما اگر کسی دو شغله است نباید از هر دو جا حقوق داشته باشد.
فارس: اکنون دارایی استقلال چیست؟
تنها ملکی که متعلق به باشگاه استقلال است و سند منگوله دار آن را آقای ایروانی به زریبافان داده و او هم به من داد زمینی در منطقه تلو در شرق تهران است. زریبافان گفت آقای ایروانی گفته این سند را مدت ها پیش خودم نگه داشتم چون نگران بودم مثل سایر ثروت استقلال برای بدهی بفروشند و ما هم در گاوصندوق گذاشتیم. تنها مال دست به نقد استقلال همان است. آن زمین در حریم تهران واقع شده است. زمینی که در حریم تهران است شهرداری حق ساخت و ساز ندارد و به کسی هم چنین اجازه ای داده نمی شود. بیشتر باید فضای سبز باشد تا طراوت به شهر بدهد.
استقلال در زمانی بهترین موقعیت ترانسفر بازیکن را داشته و می توانست امروز صاحب خیلی چیزها باشد. زمانی مجیدی، پاشازاده، دین محمدی، یزدانی، علی موسوی، منصوریان ترانسفر شدند و پول های خوبی نصیب باشگاه شده اما اکنون چیزی نیست. به هر حال تنها ثروت ثبت شده استقلال همین زمین است.
فارس: وظیفه جذب اسپانسر در باشگاه برعهده کیست؟
جذب اسپانسر ربطی به هیئت مدیره ندارد. مدیرعامل مجری سیاست های هیئت مدیره است. مدیرعامل باید منابع شناسی و افراد مجرب را جمع کند تا راهکارهای چگونگی درآمدزایی را پیدا کنند. در باشگاه ها حاضر نیستیم چنین هزینه ای کنیم یا فضای انگیزش نداریم. در هیئت مدیره مصوب کرده بودیم به جز مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره و کارکنان و خانواده های درجه یک، اگر افراد دیگر اسپانسر بیاورند 10 درصد پورسانت می دهیم. یکی از راهکارها این است و مدیرعامل هم هیچ حق و حقوقی از این بابت ندارد و منطقی هم نیست مدیرعامل این کار را انجام دهد. اگر ما به سمت این برویم که سیاست های هیئت مدیره را اجرا کنیم به مشکل نمی خوریم.
اینکه بگوییم هیئت مدیره اسپانسر بیاورد منطقی نیست و جایگاه آنها این نیست پس در این صورت چهار نفر را از بازار به عنوان اعضای هیئت مدیره بیاوریم. مدیرعامل خوب مدیری است که مصوبات را اجرا کند. اصلا معقول نیست که از هیئت مدیره بخواهیم پول بیاورد، مگر اینکه وزارت ورزش چنین خواسته ای از هیئت مدیره داشته باشد. اصلا دلیلی ندارد اعضای هیئت مدیره پول بیاورند، اتفاقا آقای افشارزاده هم این حرف را زده بود.
فارس: این تصور پیش آمده که حتما باید یک فرد اقتصادی در هیئت مدیره باشد. کسی که پول شخصی خود را خرج کند. مثل علی انصاری که در هیئت مدیره بود.
این فکر خوبی است. آدم تاجر همه چیز را اقتصادی می بیند و حقش هم است. مگر کسی را پیدا می کنید که از جیب خود نذری پول خرج کند؟ من خودم می گویم فردی که فکر اقتصادی داشته باشد، باید حضور داشته باشد. چه اشکالی دارد؟
فارس: در هیئت مدیره قبلی استقلال زرینچه و فرزامی را به عنوان کمیته اقتصادی انتخاب کردند و بعد هم صلاحی را وارد استقلال کردند اما او هم نتوانست کاری کند و تاکنون هم اسم اسپانسر استقلال هم مشخص نشده و صدای بازیکنان هم درآمده است.
در زمان ما در استقلال همه بازیکنان صاحب حساب بانکی شدند. تا قبل از این پول را به دست فردی می دادند و او تقسیم می کرد. ما بر اساس قرارداد بازیکنان پول می دادیم. وقتی پول بود انصاف رعایت می شد.
فارس: شما به بازیکنی مثل جباری چقدر پول دادید؟
چیزی که عرف بود را برای جباری در نظر گرفتیم. در سال بعدی به هنگام قرارداد بستن متوسط 250 تا 260 میلیون تومان پول برای بازیکنان در نظر گرفتیم.
فارس: در مصاحبه ای گفته اید این خیلی بد است که مدیری با بازیکن جر و بحث کند و قندان به سمتش پرتاب شود و سپس با او قرارداد امضا کند و بعد عکس یادگاری هم بیندازد...
من در زمان مدیریت خودم همیشه سعی می کردم احترام دوطرفه را حفظ کنم. همیشه حریم ها مشخص بود و مسئولیت هر کسی هم معلوم بود. به مرفاوی می گفتم در مورد مسائل مالی خودت را درگیر نکن و به مستطیل سبز فکر کن. همه چیز هم به خوبی پیش می رفت. قرارداد مجیدی قبل از من 170میلیون تومان بود اما با ما 190 میلیون تومان قرارداد بست. مجیدی که این روزها به من نسبت می دهند، کمترین پرداختی را زمان ما گرفت و هر جا که می خواستیم پول بدهیم و کم داشتیم می گفتیم به او ندهید و اول به بقیه بدهید. یک بار هم مجیدی به من نگفت چرا. خودم به او می گفتم. شاید ناراحت هم می شد اما حرفی نمی زد. عده دیگری هم بودند که این شرایط را داشتند. شاید گلایه هایی هم می شد اما مدیریت می کردیم.
همان هایی که من زیاد به آنها محبت اقتصادی نکردم با وجودی که از استقلال رفتم با من در تماس هستند. این قدر بیکار نیستیم که شام و ناهار هم را بخوریم. یکی از همین بازیکنان استقلال به من زنگ زد وگفت می خواهم به این تیم بروم و گفتم هر جا راحتی برو. او را تحریک نکردم که نرود.
فارس: می گویند با مجیدی برای خداحافظی از فوتبال صحبت کردید.
من به حرف هایی که ارزش ندارد اهمیت نمی دهم. مگر بناست برای رفاقت با کسی از بقیه اجازه بگیرم؟ من بابت منشور اخلاقی هم معتقد بودم حریم شخصی است و نباید وارد شد.
فارس: شما زمانی که از استقلال رفتید در مصاحبه ای گفتید دیگر در مورد فوتبال صحبت نمی کنید اما در حالی که یک فرد صنعتی هستید و هنوز هم در صنعت کار می کنید مصاحبه های فوتبالی شما بیشتر از حوزه صنعت است.
آقای فائقی هم مدیر صنعتی است. چرا مهرعلیزاده مرا در زمانی که رئیس سازمان تربیت بدنی بود، به عنوان رئیس فدراسیون دوچرخه سواری انتخاب کرد چون در حوزه صنعت ما با هم بودیم و همدیگر را می شناختیم. برای شما جذابیت دارد که با واعظ آشتیانی و هر کسی که مدنظر دارید صحبت کنید. من که سراغ این افراد نمی روم. وقتی حرف زدن با یکی مثل من جذابیت دارد یعنی حرف هایی هم برای گفتن دارم. حتما رسانه به این نتیجه رسیده که حرف دارم. زمانی در شورای شهر بودم و 4 سال در مورد این مسئله مصاحبه می کردم و حرف می زدم اما اکنون حرفی در این باره نمی زنم چون طبیعی است وقتی کسی در این مورد سؤالی نمی پرسد من هم نمی توانم به یکباره در این زمینه صحبت کنم. من نگفتم در مورد فوتبال صحبت نمی کنم، گفتم به فوتبال باز نمی گردم و اگر از قول من این نقل قول نوشته اشتباه است. اصل مصاحبه من در این زمینه با شبکه خبر بود.
فارس: اکنون که عضو هیئت مدیره باشگاه داماش هستید شنیده می شود قرار است به عنوان مدیرعامل این باشگاه انتخاب شوید؟
من اصلا مدیرعامل باشگاه داماش نمی شوم و اگر شدم خود شما انتقاد کنید. نه داماش بلکه جای دیگر هم نمی روم. وقتی دولت دهم تشکیل شد دو دعوتنامه داشتم یکی برای وزارت صنعت و یکی برای سازمان تربیت بدنی اما نامه نوشتم و ضمن تشکر گفتم نمی توانم این دو موقعیت را قبول کنم.
فارس: چرا؟ می خواهید در سایه باشید؟
دوست دارم به قول شما در سایه باشم.