به گزارش فارس، ایران و تحولات مرتبط با آن به عنوان مهم ترین خطه سرزمینی در قلب آسیای جنوب شرقی که به حق از آن به عنوان "هارتلند جدید" در جغرافیای جهانی نام می برند، اهمیتی فوق العاده برای تمام قدرت های جهانی درگیر و ناظر در این منطقه دارد.
عملا نمی توان هیچ پرونده و یا مسئله ای در منطقه آسیای جنوب شرقی را نیافت که به نوعی با مواضع و دیدگاه و نفوذ ایران گره نخورده باشد.
میزان این تاثیر گذاری به گونه ای بوده است که حتی کشورهای غربی به عنوان اصلی ترین نیروی معارض با ایران در عرصه بین الملل تا به حال برای گشوده شدن برخی از گره های کور مسائل منطقه ای خود چاره ی نداشتند، جز آنکه با دولتمردان ایرانی به مذاکره بنشیند.
*آمریکا و بازی در شطرنج انتخابات ایران
از این رو فراز و فرودهای داخلی ایران برای قدرت های جهانی بسیار حائز اهمیت بوده و به دلیل این که تحولات فوق موجب تاثیر گذاری در نحوه تعامل ایران با مسائل منطقه ای و جهانی می شود، عملا انتظار موضع گیری انفعالی از سوی آنان، انتظاری عبث و بیهوده است.
در این میان آمریکا به عنوان مهمترین قدرت خارجی حاضر در برخی کشورهای منطقه که ایران را طی سی و سه سال گذشته به عنوان یک دشمن در عرصه بین الملل برای خود تعریف کرده است، قطعا برای تاثیر گذاری بر مسائل داخلی ایران تلاش خواهد کرد و با توجه به برگزاری دو انتخابات مهم "ریاست جمهوری" و "شوراهای شهری" ایران در خرداد ماه سال آینده برنامه ریزی نهادها و دستگاهی متولی سیاست خارجی آمریکا برای این اتفاق کاملا بدیهی است.
این نوشتار در ادامه تلاش می کند تا با توجه به قرائن موجود دست به رفتار شناسی سیاست های راهبردی ایالات متحده آمریکا در قبال این رویداد بزند.
*خاورمیانه آنچه که بود و آنچه شد
حمله یگان ها نظامی آمریکا و نیروهای متحد وی در سال 2003 به خاک عراق و سرنگونی رژیم صدام حسین درس های بزرگی برای دستگاه سیاست خارجی آمریکا به همراه داشت.
در ابتدا تصور می شد که سرنگونی صدام حسین و برپایی یک دموکراسی آزاد در این کشور می تواند به سلسله تحولاتی منجر شود که در نهایت به ایجاد نظم نو در خاورمیانه و چینش جدید این منطقه بیانجامد، اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاد.
دولتی که در نهایت با رای مردم در عراق سرکار آمد، علی رغم نزدیکی ظاهری به دولت آمریکا عملا در بلوک ضد غربی خاورمیانه به همراه سوریه و ایران قرار گرفت و با شکست ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ های سی و سه روزه لبنان و بیست و دو روزه غزه طومار خاورمیانه جدید بهم پیچیده شد.
*انتظار برای به تعادل رسیدن بحران ها
این فرایند سبب شد تا آمریکا به ناتوانی دستگاه نظامی و سیاست خارجی خود در قبال مسائل مهم خاورمیانه پی برده و عملا در دوران باراک اوباما سیاست خارجی جدیدی را در قبال تحولات این چنینی را در پیش بگیرد که تبلور اصلی آن را می توان در لیبی و سوریه به خوبی مشاهده کرد.
در لیبی آمریکا به انتظار آغاز مداخله نظامی کشورهای اروپایی در این کشور نشست و سپس زمانی که ارتش های اروپایی با مشکلات لجستیکی در تامین حمله به رژیم قذافی مواجه شدند، خود به میدان آمد.
در سوریه نیز با وجود فشارهای فراوان ترکیه و کشورهای عربی برای دخالت نظامی در سوریه، آمریکا تنها به حمایت های اطلاعاتی و تدارکاتی مختصر بسنده کرده و بار اصلی این جنگ را به روی هم پیمانان منطقه ای خود در منطقه انداخته است، تا از مواجه با قدرتهای همچون چین و روسیه که تمام قد در مقابل هرگونه دخالت نظامی ناتو هم پیمانان غربی آن ایستاده اند، خودداری کند.
در این دکترین جدید آمریکا مسئولیت اولیه وقایع را به عهده نمیگیرد و میگذارد تا بحرانها آنقدر ادامه یابد تا خود به توازنی منطقی رسیده و آنگاه وارد عمل می شود.
از آنجا که آنچه سیاست خارجی آمریکا را تعیین میکند، راهبردهای کلی است و نه رئیسجمهورها، بنابر این به قدرت رسیدن احتمالی میت رامنی به جای باراک اوباما رییس جمهور جدید آمریکا تنها تغییراتی جزیی در این مسئله ایجاد می کند.
*جنگ نه، فروپاشی از داخل آری
واقعیت آن است که طی سی و سه سال گذشته سیاست امریکا در قبال نظام جمهوری اسلامی تغییری نکرده است و این کشور همچنان به دنبال راهبرد فروپاشی داخلی نظام حاکم بر ایران و البته در دوره ای نیز حمله مستقیم نظامی بوده است.
با این حال واقعیت های موجود در منطقه دستگاه نظامی و اطلاعاتی آمریکا را به این جمع بندی رسانده است که هرگونه درگیری نظامی با ایران می توان به تلفات و خسارت های شدید منجر شده و توان این کشور را در عرصه جهانی به شکل قابل ملاحظه ای کاهش دهد.
این مسئله چنان برای آمریکایی ها حیاتی بوده است که تمام تلاش خود برای جلوگیری از ایجاد هرگونه ماجراجویی نظامی رژیم صهیونیستی که عملا پای آن ها را به میانه این درگیری باز می کند، به کار گرفته است.
*راه برای تکرار تجربه های پیشین بسته است
در مقابل آمریکایی ها به خوبی می دانند که هرگونه فعالیت و جانبداری آشکار آنان از هر جناح و گروه سیاسی در ایران سبب واکنش هیستریک داخلی شده و نتیجه عکس می دهد.
تجربه ای که بارها در گذشته آن را آزموده اند و به خوبی نتیجه آن را می دانند و از سوی دیگر تکرار الگوی بکار گرفته شده درانتخابات ریاست جمهوری سال 2009 میلادی نیز تا حد بسیار زیادی مشکل شده است چه این که دستگاه های امنیتی ایران با توجه به تجربیات سال های گذشته، توانمندی بالایی در مقابل شبکه سازی های هرمی برای ایجاد نافرمانی مدنی مورد حمایت خارج کسب کرده اند، به گونه ای که حتی تجربیات خود را در اختیار سایر کشورها نیز قرار می دهند.
به این ترتیب عملا راه برای تکرار تجربه های پیشین بسته است.
*تحریم و انشقاقٰ روزنه های اصلی امید
به نظر می رسد، دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده امید فراوانی دارد، ایجاد انشقاق در بین گروه های سیاسی داخلی عملا بتواند زمینه ها برای دخالت در اتخابات ریاست جمهوری و تکرار پروژه های گذشته فراهم کند.
گزارش وزارت امور خارجه اسراییل درخصوص آغاز نا آرامی سیاسی در ایران همزمان با انتخابات خرداد ماه سال 92 نشانه ای از چشم انداز مورد نظراین رژیم و آمریکا برای آینده ایران است.
*تحریم های سخت تر برای اختلافات بیشتر
مهم ترین مسئله ای که به عنوان یک موضوع محوری عکس العمل گروه های مختلف سیاسی مختلف از سوی آمریکایی ها سنجیده می شود، بحث تحریم ها و شرایط اقتصادی داخل ایران است.
تحریم های جدید نفتی و بانکی بر ضد ایران که از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا در طول سه ماه گذشته علیه ایران اعمال شده است، موجب شده است تا مشکلاتی نه چندان حاد دربخش بازار ارز اما با بار جنگ روانی بالا از سوی رسانه های خارجی روبه رو شود.
گزینه مطلب و اصلی آمریکایی ها ایجاد تفرقه بر سر نحوه برخورد با مسئله تحریم ها و به طبع بحث مذاکرات هسته ای از سوی جناح های درگیر در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال آینده باشد.
*پالس های آشنا برای دوستان نا آشنا
فرستادن پالس های مثبت درخصوص امکان لغو تحریم ها با پیروزی جناح سیاسی طرفدار سازش با غرب برای تاثیر گذاری بر روی افکار عمومی و سازمان رای دهندگان ایرانی قدم متصور بعدی از ایالات متحده است.
با این حال به نظر می رسد در طول ماه های آینده غرب و آمریکا تلاش زاید الوصفی را برای ماکزیمم کردن اثرات تحریم های اقتصادی علیه ایران آغاز شود.
در صورت تحقق چنین چشم اندازی زمینه برای فراهم آمدن دخالت های جدی تر دستگاه های اطاعاتی غربی در صحنه سیاسی پس از وارد شدن اختلافات سیاسی به فاز درگیریهای خیابانی وجود دارد.
*منافقین و تئوری خسته کردن رقیب
با وجود این حتی در صورت محقق شدن این امر ورود جدی تر آمریکا به صحنه سیاسی ایران با مقاومت جدی تر دستگاه های امنیتی داخلی کشورمان روبه روخواهد شد.
آمریکایی ها طی چند ماه اخیر تلاش فراوانی را برای بکارگیری عناصر ایرانی ضد امنیتی کرده که در آخرین پرده از آن خارج شدن فهرست گروهک تروریستی منافقین از لیست گروه های تروریستی بوده است.
انتقال برخی از اعضای منافقین به پایگاه هوایی «شیندند» در افغانستان و آموزش آن ها برای کارهای تخریبی نشان از برنامه ریزی وسیع برای استفاده از این عناصر برای ایجاد نا امنی در کشور دارد.
ایجاد ناامنی های موقت علاوه بر به تحلیل بردن توان امنیتی در داخل ایران زمینه را برای بازسازی شبکه های آشوب ساز در داخل ایران همواره می کند به خصوص آن که این تحرکات در قالب ایجاد خسارتهای مهم برای ایجاد نارضایتی اقتصادی همچون انفجار نیروگاه ها و خطوط لوله گاز انجام شود و همان گونه که پیش از این بوده است، در صورت وقوع هرگونه نا آرامی سیاسی عناصر منافقین نقش مهمی در تشدید و وارد کردن آن به فاز نظامی خواهند داشت.
*مذاکرات پنهانیٰ نتایج آشکار
برقراری رابطه با جناح های موثر سیاسی در داخل کشور و اطمینان به این که نرمش در مقابل غرب از سوی دولت آینده ایران می تواند راهکاری مناسب برای کاهش تحریم ها از سوی این کشور باشد، نیز دیگر راهکاری است که از سوی آمریکا می تواند مورد توجه قرار بگیرد.
با این حال ضرورت موفقیت چنین حربه ای نیازمند پنهان سازی دقیق امنیتی است که ریسک بسیار بالایی برای طرف ایرانی به همراه دارد؛ چرا کوچکترین درز اطلاعاتی موجب خارج شدن طرف ایرانی از دایره رقابت و یک آبروریزی دیپلماتیک برای طرف آمریکایی می شود.
*آیا تنها اهدای امتیازات دردناک انتهای مسیر راه خواهد بود
موفقیت تمام سناریو سازی های فوق از سوی آمریکایی ها عملا به این نکته بستگی دارد که فضای داخلی ایران به کدام سو حرکت کند.
واضح است که مهره های آمریکایی در این بازی تنها محدود به ابزار تحریم و احیانا حرکتهای ایذایی تروریسیتی است. با این حال در صورت مقاومت فضای داخلی ایران در مقابل تحریم ها و برگزاری یک انتخابات با سطح مشارکت بالا عملا آمریکایی ها باید خود را برای یک مذاکره سخت با طرف ایرانی آماده کنند.
مذاکراتی که به طور حتم با تقدیم امتیازات دردناک از سوی آمریکا به ایران همراه خواهد بود و عملا به تعریف سطح تازه ای از مناسبات بین المللی بین ایران و آمریکا و در سطح منطقه خواهد انجامید.
گزارش از مهدی پورصفا