دیپلماسی ایرانی نوشت:
نوه ارشد پسری کیم
جونگ ایل برای نخستین بار لب به سخن گشوده و در مصاحبه ای تلویزیونی حاضر
شد.کیم هان سول در این گفتگو از هم اتاقی از لیبی می گوید که در روزهای
انقلاب در طرابلس با شور و هیجان بسیار از رفتن قذافی استقبال می کرد. از
بزرگ شدن در انزوا در کره شمالی می گوید و آن را با امروزهایش مقایسه می
کند که در دانگشاهی در بوسنی، دوستانی امریکایی و البته از کره جنوبی دارد.
امیدوار است که در آینده ای نه چندان دور بتواند به کره جنوبی سفر کرده و
دوستان قدیمی اش را ببیند. هرگز پدربزرگش را ندیده و یکی از آرزوهایش این
بود که کاش پیش از فوت پدربزرگ در ماه دسامبر سال گذشته او را دیده بود.
به
گزارش فارین پالیسی، مصاحبه با نوه رهبر خودکامه کره شمالی را وزیر دفاع
سابق فنلاند الیزابت رن بر عهده داشت.کیم در این گفتگو در خصوص هم اتاقی از
لیبی در روزهای انقلاب در سال 2011 می گوید:
"
داشتن هم اتاقی از لیبی درست در روزهایی که انقلاب در این کشور در حال شکل
گرفتن بود، بسیار جالب و قابل توجه بود. زمانی که انقلاب به پایان رسید، او
بسیار هیجان زده بود و داستان های بسیاری برای من از کشورش تعریف می کرد.
اینکه چگونه وقتی به خانه بازگشته با وطنی متفاوت روبه رو شده است. "
او
در این گفتگو از مادری سخن می گوید که از خانواده ای بسیار معمولی در کره
شمالی بود و از روزهایی که برای تحصیل به ماکائو مهاجرت کرد و البته از
خاطره نخستین رویارویی با یک شهروند از کره جنوبی که برایش بسیار عجیب بود:
"
مردمانی از ایالات متحده و کره جنوبی را می دیدم. کشورهایی که بیشترین
خصومت ورزی را با آنها داشتیم. اما اندک اندک با آنها دوست شدم. "
حضور
کیم هان سونگ در دانشگاهی از بوسنی در سال گذشته میلادی ؛ هیاهوی رسانه ای
را در این کشور به راه انداخت. با اینهمه در این ویدئو او بسیار مسلط و
شاد به نظر می رسد و انگلیسی را با لهجه امریکایی خوبی صحبت می کند. عینکی
مطابق با مد داشته و دو گوشواره هم بر روی لاله گوش چپ وی دیده می شود.
کیم هان سول نوه کیم جونگ نام فرزند ارشد رهبر کره شمالی است. مردی که باید
طبق سنت ها پس از پدر بر کرسی قدرت می نشست اما به دلیل آنچه که تخطی وی
از سنت های خانوادگی خوانده شد ، از این منصب بازماند. در سال 2001 ، کیم
جونگ نام را در حالی که قصد داشت با پاسپورت جعلی وارد ژاپن شود، بازداشت
کردند. کیم هان سونگ در این گفتگو تاکید می کند که پدرش علاقه ای به سیاست
ندارد و خود او نیز امیدوار است که پس از پایان تحصیلاتش بتواند در ماموریت
های بشردوستانه داوطلب شود.