پس از انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری در ایران در سال 1376 و پیروزی کاندیدای مورد حمایت جریانهای موسوم به جناح چپ در انتخابات مذکور، حزب مشارکت به مثابه یک حزب دولتی شکل گرفت که در واقع پایگاه حاکمان پیروز انتخابات و یا حزب حاکم تلقی میشدند.
به گزارش 598 به نقل از بولتن، مشارکتیها پس از پیروزی خاتمی تلاش کردند تا با نظریه پردازی برای دوم خرداد و معرفی آن به عنوان انقلاب، جنبش یا شبه انقلاب جهت و گرایش خاصی به دوم خرداد بدهند. آنها مدتی مسئولیتهایی حساس داشتند. اکثر آنها زمینه اولیه تحصیلاتشان فنی و غیر علوم انسانی بود اما با دور ماندن از قدرت به سوی علوم انسانی گرایش یافته و به تحقیق و تحصیل در آن پرداختند.
از مهمترین محافل حلقههای مطالعاتی که تحلیلگران و نویسندگان برآمدن گفتمان چرخش یافته چهرههای شاخص حزب مشارکت را ناشی از آن مراکز میدانند میتوان به حلقه کیان اشاره نمود. «حلقه کیان» به عنوان معروفترین مرکز مطالعاتی تجدیدنظرطلبان در آغاز توصیه و علاقه شهید حسن شاهچراغی برای ایجاد کانونی فکری و دینی تشکیل شده بود و پیشینه آن به کانون فرهنگی نهضت اسلامی قبل از پیروزی انقلاب میرسد. پس از پیروزی انقلاب این افراد به دعوت شاهچراغی در موسسه کیهان دور هم جمع شدند و به انتشار کیهان فرهنگی تا سال 1369 پرداختند.
افراد حلقه کیان در آغاز تماماً دارای یک گرایش خاص نبودند برخی از آنها همچون حجاریان، علوی تبار، گنجی و باقی در دورههای معینی مربوط و وابسته به نهادهای جمهوری اسلامی نبودند. از نظر فکری گرایش اصلی این افراد چپ گرایی بود و نقش آنها در تسخیر سفارت امریکا بیشتر از دیگران بود. اعضای حلقه کیان که ترکیبی از لیبرالها و چپگرایان بودند هر هفته چهارشنبهها در منزل یکی از اعضا دور هم جمع شده و به بحثهای معرفت شناختی و فلسفی میپرداختند. این افراد با بازاندیشی افکار خود غرب پژوهی را استراتژی مطالعاتی خود قرار داده و به این نتیجه رسیدند که تلفیقی از تجربیات مثبت تمدن غالب بشری (غرب) و درونی کردن آنها با ارزشهای بومی و محلی بهترین راهکار است و در همین راستا به تلفیق سه شکاف ملی، اسلامی و غربی تاکید میورزیدند.
آنها به مرور زمان از مواضع اصولی و دینی نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفته و با شعار توسعه سیاسی و پیوستن به نظام جهانی به سوی تمدن و تفکر غرب و لیبرالی حرکت کردند. دگرگونی پایههای اندیشههای کسانی چون حجاریان و برخی سازمان دهندگان اصلی جریان سیاسی دوم خرداد در این حلقه و تحت تاثیر آن شکل گرفت. همچنین تخصص عبدالکریم سروش به عنوان استاد و پدرخوانده محفل کیان در ترجمه و انتقال مفاهیم جدید غربی با رنگ و لعاب اشعار مولوی و تفکر غزالی بود. در اواسط دهه 70 حلقه کیان گسترده تر شد و افراد دیگری از شهرهای مختلف، اعضای سابق جنبش دانشجویی، افرادی از نیروهای وزارت ارشاد، وزارت اطلاعات و افراد ملی ـ مذهبی به حلقه کیان پیوستند و تعداد آنها به بیش از هزار نفر رسید.
محمد قوچانی یکی از روزنامه نگاران باصلاح طلب، افراد حلقه کیان را کسانی میداند که در 27 تیر74 در اعتراض به تهدید فرج دباغ (سروش)، نامههایی بههاشمی رفسنجانی نوشته بودند. حلقه کیان افکار و عقاید خود را در کیهان فرهنگی جریده مخصوص این حلقه به چاپ میرساندند.
در کیهان فرهنگی مقالات جنجالی سروش با عنوان قبض و بسط شریعت منتشر شد که بحث و جدلهای متعددی برانگیخت. علاوه بر سروش افراد دیگری با گرایشهای سکولار همچون مجید محمدی، مرتضی مردیها و حمید وحید با کیهان فرهنگی همکاری و ارتباط داشتند در حالی که با خط مشی دینی و فرهنگی انقلاب هماهنگی نداشتند.
در این مقطع بیشتر افراد حلقه کیان از اعضای سردبیری روزنامه کیهان بوده و در روزنامه هم به نویسندگی و فعالیتهای دیگر میپرداختند و با محمدخاتمی که سرپرست این موسسه بود ارتباطی نه چندان جدی پیدا کرده بودند. بعد از بسته شدن کیهان فرهنگی و استعفای خاتمی از موسسه کیهان طرفداران سروش و منتقدان نظام جمهوری اسلامی هم دسته جمعی از کیهان استعفا داده و مجله کیان را از اواخر سال 69 راهاندازی کردند. ماهنامه جدید با مدیر مسئولی رضا تهرانی و سردبیری شمس الواعظین شروع به کار کرده و اکبر گنجی در انتشارات صراط درسها و سخنرانیهای سروش و افراد همفکر خود را در محفل کیان به سرعت چاپ و توزیع میکرد.