بولتن نيوز- سیدمجتبی نعیمی: در دیدار رهبر انقلاب با دانشجویان و دانشگاهیان استان خراسان شمالی، شاهد این بودیم که ایشان چند سوال پی در پی مطرح کردند و همگان را به ارائهی جواب در خصوص آنها دعوت نمودند. تعداد، موضوع و مخاطب این سوالات امری نیست که سابق بر این وجود داشته باشد، در نتیجه ذهن انسان به این سمت سوق پیدا میکند که آنها را کالبدشکافی کرده تا شاید از لابهلای آن، چیزی دستگیرش شود. در ابتدا لازم است یکبار دیگر اهم سوالات رهبر انقلاب را بازخوانی کنیم:
چرا فرهنگ کار جمعی در ایران ضعیف است؟ چرا در روابط اجتماعی، حقوق متقابل رعایت نمیشود؟ چرا در برخی مناطق، طلاق زیاد شده؟ چرا در فرهنگ رانندگی، انضباط لازم رعایت نمیشود؟ الزامات آپارتمان نشینی چیست؟ آیا رعایت میشود؟ الگوی تفریح سالم کدام است؟ آیا در معاشرتهای روزانه، همیشه به هم راست میگوییم؟ دروغ چقدر در جامعه رواج دارد؟ علت برخی پرخاشگریها و نابردباریها در روابط اجتماعی چیست؟ طراحی لباسها و معماری شهرها، چقدر منطقی و عقلانی است؟ آیا حقوق افراد در رسانهها و اینترنت رعایت میشود؟ علت بروز بیماری خطرناک قانونگریزی در برخی افراد و بعضی بخشها چیست؟ چقدر وجدان کاری و انضباط داریم؟ توجه به کیفیت در تولید داخلی چقدر است؟ چرا برخی حرفها و ایدههای خوب، در حد حرف و رویا باقی میماند؟ ساعت کار مفید در دستگاهها چرا کم است؟ چه کنیم ریشهی ربا قطع شود؟ آیا حقوق متقابل زن و شوهر و فرزندان در خانوادهها بطور کامل رعایت میشود؟ چرا مصرفگرایی برای برخی افتخار شده است؟ چه کنیم تا زن، هم کرامت و عزت خانوادگیش حفظ شود و هم بتواند وظایف اجتماعی خود را انجام دهد؟
و اما مطالبی که در خصوص این سوالات به ذهن میرسد:
1. اولین مطلبی که پیرامون این سوالات، ذهن را به خود حساس میکند، موضوع مشترک همهی آنهاست. نکتهی جالبی که در این سوالات وجود دارد این است که مسائل فرهنگی- اجتماعی روح کلی این سوالات را شکل میدهد. قانون، کار، تعامل اجتماعی و خانواده، موضوعات فرهنگی-اجتماعیای هستند که تار و پود این سوالات را شکل میدهند و عموماً از این منظر به آنها پرداخته شده تا گویای ضعفی در آنها باشد و ما را متوجه نقاط بحرانی این مقولات بسازد. جالب اینجاست که جای سوالاتی از جنس مسائل سیاسی و اقتصادی که این روزها، دلمشغولی خیلی از اصحاب فکر و رسانه شده، در سوالات فوق خالیست. چرایی این امر را در ادامه بیان خواهیم کرد.
2. بعد از اینکه متوجه شدیم این سوالات عموماً فرهنگی- اجتماعی بوده و به نقاط ضعف آنها میپردازد، دومین چیزی که توجه انسان را به خود جلب میکند، مخاطب این سوالات است. رهبر انقلاب، این پرسشها را در جمع دانشجویان و دانشگاهیان مطرح کرده و عموم مردم، خصوصاً جوانان و دانشگاهیان را به پاسخدهی فراخوانده است. این یعنی که همهی جامعه، در معرض مسائل بالا بوده و باید در جهت چارهجویی و حل آن برایند. اما نیاز اصلی این کار، داشتن روحیهی جوان و انقلابی در کنار پاکی معنویت و فراست عقلانیت است. به عبارت دیگر، با گسترده فرض شدن مخاطب سوالات مذکور، همهی ما موظف و مکلف به پرداختن به آنها میشویم و کسی نمیتواند پرسشهای رهبری را که برخواسته از مشکلات فرهنگی و اجتماعی ماست، از دایرهی دغدغههای خویش خارج کند.
اما وقتی قرار است همهی جامعه، تبدیل به کارگاه تولید فکر شود، لازم است تا بسترهای آن نیز مهیا باشد. همگان وقتی میتوانند خود را مخاطب این سوالات فرض کنند که فضا را فضای آماده برای پرسش و پاسخ دیده و نقدهای عنوان شده را نه عاملی برای دشمنی که دلیلی برای رفع نقصها ببیند. موضوع کرسیهای آزاداندیشی که بارها توسط رهبر انقلاب مورد تأکید قرار گرفته است، در صورت عملی شدن میتواند بستر مناسبی را برای پاسخ دهی به این پرسشها فراهم کند. بستری که در آن، دوری از تعصب حرف اول را میزند.
3. وقتی صحبت از مخاطب قرار گرفتن کل جامعه در رفع معضلات فرهنگی- اجتماعی میشود، این بدان معنیست که در تحول جامعه و یا به عبارت بهتر، در جراحی اجتماعی مد نظر کل جامعه شریک قرار داده شده و این عین مردمسالاریست. حضور مردم در حساسترین مسائل کشور و اعطای نقش فعال به آنها روح مردمسالاری را تشکیل میدهد و این ادعا، با فراخوان رهبری به پاسخگویی و رفع مشکلات اجتماعی، رنگ عملی به خود میگیرد. حتی به نظر میرسد این وجه مردمسالاری از حضور مردم در انتخابات مهمتر باشد. چون ظاهر عمل انتخابات در خیلی از کشورها یکی بوده و نمیتوان کیفیت آنرا به راحتی سنجید و اثبات نمود. ولی حقیقی بودن حضور مردم در ساخت کشور و تصمیمگیری در چنین صحنههایی از کیفیت بالایی برخوردار میشود که در نوع خود، جالب توجه است.
فراخوان مردم به تحول جامعه، یک نکتهی دیگر نیز دارد و آن اینکه چنین اتفاقاتی، باید از درون خود جامعه رخ دهد و از دستهی مسائل تجویزی و بخشنامهای نیست که با ابلاغیهی فلان مدیر، همه ناگهان متحول شوند. جامعه باید به این خودآگاهی برسد که دارای نقاط ضعفیست و بعد از درک آن، شروع به تنطیم خود نماید. در این میان هر نوع مداخلهی اصحاب قدرت، نه تنها کمکی به رفع مشکلات نمیکند، بلکه با ایجاد شائبهی جهتدار بودن تغییرات، امکان این وجود دارد که اوضاع، از آن چیزی که هست بدتر هم شود.
4. حال، وقتی قرار است جامعه خودش فکری به حال مشکلات فرهنگی- اجتماعیاش بکند، حس نیاز به این کار و ایجاد انگیزه برای رفع این مشکلات چگونه باید در آن ایجاد شود؟ اینجاست که به روششناسی سوال میرسیم. اینبار بر خلاف اغلب سخنرانیهای رهبر انقلاب، بجای روش تجویزی، روش پرسش بکار گرفته شده زیرا بهترین روش در روشنسازی ضمایر انسانی غافل یا منحرف از مسائل اساسی این است که حس نیاز، از دورن خود آنها بجوشد و تنها روش پرسش است که از عهدهی چنین کاری برمیآید.
به عبارت دیگر، رهبر انقلاب همچو سقراط که با سوالات پی در پی، مخاطب را نسبت به موضوع یا مسئلهای حساس و آگاه میکرد، با بهرهگیری از این روش در پی آن هستند تا جامعه را به این مقولات بعضاً فراموش شده یا دست دوم فرض شده، حساس کنند. اما قرار نیست این حساسیت زورکی و خارجی باشد. باید خود جامعه به این حساسیت برسد و روش پرسش، ما را به این حساسیت رسانده و در صورت تداوم آن، به جواب این سوالات و عملی کردن آنها نیز رهنمود میسازد.
5. همانگونه که در بالا گفتیم، در بین سوالات مطرح شده توسط رهبر انقلاب، پرسشهایی از جنس مسائل سیاسی و اقتصادی که معضل شمارهی یک خیلی از ماها شده وجود ندارد. شاید رهبر انقلاب به این طریق میخواستند به ما بگویند که ریشهی درد کجاست و در کدام ناکجا آبادهایی نباید دنبال آن گشت. به نظر میرسد این گزینش از آن جهت است تا ما متوجه شویم که گرانیهای موجود، برهم ریختن فضای بازار، تنشهای سیاسی بین رجال اهل قدرت و دیگر مواردی از این جنس، مسائل انحرافی بوده و دغدغهی اصلی اما مغفول ماندهی کشور ما، قانونگریزی، روابط اجتماعی ناصحیح، خانودهی در معرض خطر و چنین مشکلاتیست. یا حداقل اینکه ریشهی مسکلات سیاسی-اقتصادی در مسائل فرهنگی-اجتماعیست و تا زمانی که این معضلات بنیادین حل نشوند، مسائل جلوی چشم ما حل نخواهند شد.
6. یکی از ویژگیها سوالات رهبری، وجه کاربردی آنهاست. نگاه عملی، تأثیرگذار و مفید فایده برای جامعه به طرح سوال چیزیست که همواره از دغدغههای رهبر انقلاب بوده و در دیدارهای مکررشان با دانشگاهیان به آن توصیه کردهاند. رهبر انقلاب بارها محققین و اهل دانش را به پیگیری مسائل کاربردی تشویق نموده و از صرف عمر و علم در جهت مسائلی که تأثیر چندانی در زندگی روزمرهی آدمها ندارد بر حذر داشتهاند. جالب اینجاست که این امر، در سوالات ایشان به وضوح قابل رویت است. تلاش برای اجرای بهتر قانون، بالا رفتن کیفیت کار و تولید، زندگی خانوادگی و اجتماعی مناسب و غیره، همه از آن دست مسائلیاند که کانون توجه همهی ماست و تغییرات در آن به خوبی قابل لمس بوده و میتواند جهت زندگی و سعادت کل جامعه را دچار تغییر نماید.
7. نکتهی آخری هم که در خصوص پرسشهای رهبر انقلاب خودنمایی میکند، آغاز پروژهی گذار از دولت اسلامی به جامعهی اسلامیست. به نظر میرسد با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی و تثبیت نظام سیاسی ما در منطقه و جهان، زمان آن فرا رسیده تا نیروهای انقلابی در کنار اسلامیسازی نهاد قدرت در کشور، به اسلامیسازی اجزای مختلف جامعه نیز توجه بیشتری داشته و سبک زندگی اسلامی را نهادیه کنند. با شروع و موفقیت این اتفاق، هم نظام سیاسی ما تا حد زیادیاز لوث وجود مشکلات و ناهنجاریهای غیر اسلامی پاک میشود و هم پروژهی ساخت کشوری اسلامی با نظام سیاسی، اجتماعی، خانوادگی و فردی اسلامی به سمت تکمیل شدن گام برمیدارد.
انشاالله دغدغههای رهبر انقلاب که در این سوالات مستتر است، به دغدغهی همهی ما تبدیل شود و آنها را به دست غفلت نسپاریم. چون به قول حافظ شیرازی:
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت