-مدتی پیش یکی از عوامل مؤثر در سازمان سیا در جمعی محدود گفته بود پیروزی انقلاب اسلامی ایران حاصل یک خطای وحشتناک استراتژیک غرب بود! خطایی که دیگر تکرار نمیشود!
2- هرچند نگرش احساسی به حوادث مصر، تونس، اردن و یمن برای ما حالت خوشایندی فراهم آورده تا آنجا که خیال میکنیم میوه انقلاب اسلامی در این کشورها رسیده و ما بایستی صبر کنیم تا میوههای رسیده به دامان ما بیافتند، اما واقعیت حکایت از امور دیگری دارد!
3- اولین سؤال این است که ما در این کشورها و کشورهایی مشابه (مراکش و...) چه کاشتهایم و چه کردهایم که حال منتظر محصولیم؟ آیا دستگاه سیاست خارجی ما در این کشورها بذر تفکر انقلاب اسلامی را پراکنده ساخته و یا رایزنیهای فرهنگی ما در این کشورها به تربیت نیروهای انقلابی مشغول بودهاند؟ اصلاً چرا راه دور برویم؟ در حوادث سال گذشته بیبیسی فارسی چه کرد؟ آیا رسانههای ما (مثلاً العالم یا الکوثر) توانستهاند یک دهم آنچه بیبیسی فارسی در تشویق و تشجیع حوادث خیابانی سال گذشته ایفای نقش کرد، در تقویت اعتراضات تونس، مصر، اردن و یا یمن مؤثر باشند؟
4- آنچه در مصر و تونس و... میگذرد نشانه خستگی مردم این کشورها از استبداد و دیکتاتوری و فساد و فقر است! مردم این کشورها میدانند چه نمیخواهند اما نمیدانند چه میخواهند و این مهمترین مانع در مسیر تبدیل این حرکتها به انقلاب و نظام اسلامی در این کشورهاست!
5- شدت سرکوب در این کشورها اجازه ظهور هیچ نمونهای از رهبری انقلابی (و البته اسلامی!) را نداده است! نه رهبری فردی مانند سیدحسن نصرالله و نه کادر رهبری مانند رهبران حماس! حتی اخوانالمسلمین مصر نیز بر اثر شدت اختناق نمیتواند در اندازه رهبر یک انقلاب اسلامی ظاهر شود، چه رسد به این که یک نظام اسلامی را در حساسترین نقطه جهان عرب برپا کند!
6- بعلاوه آن که فقر اندیشهای در کشورهایی مانند یمن و تونس خود به مانعی جدی در تبدیل خیزشهای مردمی این کشورها به انقلاب و بالمال نظام اسلامی تبدیل شده است!
7- از سوی دیگر تمرکز آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی بر این مناطق حساس (بویژه اردن و مصر) باعث خواهد شد تا خیزش غضبآلود مردم این سامان در حد تعویض سران نظامهای حاکم باقی بماند و تداوم پیدا نکند!
8- فعلاً مهمترین خواسته مردم تونس تغییر کادر حاکم بر کشور است، و مردم اردن هم به وضع موجود (فقر، فساد اقتصادی و...) معترضند، مردم مصر هم که به حد انفجار رسیدهاند! چرا که تحمل حتی یک روز از نظام فاسد و دیکتاتور مبارک برای هیچ انسان آزادهای قابل تحمل نیست! و یمن هم حالتی شبیه مصر دارد. این رویدادها شروط لازم برای وقوع انقلاب اسلامی در این کشورها محسوب میشود. اما شروط کافی نیستند!
9- نبود رهبری واحد، عدم انسجام (تلفیق نیروهای اسلامگرا، دموکراسیخواه و حتی بعضاً سلفی و...) میان نیروهای معترض و تلاش غرب برای توقف اعتراضات در این کشورها، دلایلی جدی برای عدم وقوع انقلاب اسلامی در این کشورها محسوب میشوند.
10- بعید نیست مردم مصر با حذف مبارک و تشکیل یک حکومت دموکراتیک ساکت شوند (چون گزینهای دیگر در دسترس خود نمیبینند) و همینگونه مردم تونس! شاه اردن هم بلافاصله پس از اولین راهپیمایی تمام تلاش خود را برای جلب رضایت مردم بکار بسته است و حتی دولت علی عبدالله صالح در یمن با صدور مجوز راهپیمایی و عدم سرکوب نظامی مردم معترض تلاش میکند بر غضب مردم فائق آید!
11- یک ضربالمثل خراسانی میگوید نه بیل زدیم نه پایه، انگور خوردیم در سایه! اما با کمال تأسف این اتفاق در عالم واقع رخ نمیدهد! اگر انقلاب اسلامی در لبنان و فلسطین پا گرفته محصول تلاشهای گمنامانه هزاران سرباز بیادعای انقلاب اسلامی است! مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد!
12- و البته تنها سؤال بیپاسخ آن است که نمایندگان ویژه رئیس جمهور در یکی دو ماه گذشته چه پیامهایی را برای شاه اردن و رؤسای جمهور فاسد مصر و یمن داشتهاند؟ سفر بقایی به یمن و مصر و سفر مشایی به اردن نشان از چه دارد؟ آیا دولت ما در جریان رویدادهای این کشورها هست؟
منبع: مشرق