کد خبر: ۸۶۵۳۵
زمان انتشار: ۲۳:۵۸     ۲۵ مهر ۱۳۹۱
نوشتاری از حجت الاسلام و المسلمين دکتر عبدالعلي رضايي؛
اصولاً تمدن سازي نوين اسلامي، امري فراتر از تعمير، اصلاح و ايجاد رفرم در تمدن موجود است. از اين روست که از «مهندسي» تمدن جديد بحث مي کنيم. در اين نگاه، اقتباس و تقليد جايي ندارد و نسخه برداري و تلفيق قابل قبول نيست. ايجاد تغيير اساسي در شاکله تمدن موجود و تصرف در مباني نظري، ساختارها و محصولات آن، اجتناب ناپذير است. در غير اين صورت، سخن گفتن از مهندسي تمدن نوين اسلامي گزافه گويي است.
سرویس اندیشه‌ی دینی پایگاه 598/ اين بار هم رهبر فرزانه انقلاب اسلامي حضرت آيت الله امام خامنه اي (مدظله العالي) با بيانات راهبردي خود در جمع دانشجويان و جوانان استان خراسان شمالي، سرخط هاي اصلي در تمدن سازي نوين اسلامي را مشخص کردند تا معماران و طراحان اين بناي سترگ و نجات بخش عالم بشريت، ايمن از انحراف و سردرگمي به راه پرفراز و نشيب خود ادامه دهند.

محور اصلي بيانات معظم له در تمدن سازي با کليد واژه «تمدن نوين اسلامي» بر اساس پرهيز از تقليد و اقتباس از تمدن مادي و سبک زندگي غربي استوار است.

«ما براي ساختن اين بخش از تمدن نوين اسلامي، به شدت بايد از تقليد پرهيز کنيم؛ تقليد از آن کساني که سعي دارند روش هاي زندگي و سبک و سلوک زندگي را به ملت ها تحميل کنند. امروز مظهر کامل و تنها مظهر اين زورگويي و تحميل، تمدن غربي است.»[۱]

اصولاً تمدن سازي نوين اسلامي، امري فراتر از تعمير، اصلاح و ايجاد رفرم در تمدن موجود است. از اين روست که از «مهندسي» تمدن جديد بحث مي کنيم. در اين نگاه، اقتباس و تقليد جايي ندارد و نسخه برداري و تلفيق قابل قبول نيست.

ايجاد تغيير اساسي در شاکله تمدن موجود و تصرف در مباني نظري، ساختارها و محصولات آن، اجتناب ناپذير است. در غير اين صورت، سخن گفتن از مهندسي تمدن نوين اسلامي گزافه گويي است.

مادام که شناخت صحيح و علمي از فلسفه حاکم بر دو تمدن الهي و مادي انجام نشود و ارکان و اصول موضوعه تمدن سازي اسلامي تدوين نشود، نمي توان در مسير تحقق عملي تمدن سازي گام برداشت. به همين دليل کم نيستند شمار دين باوراني که به سبب نداشتن يک انديشه منسجم و خالي بودن دست آن ها از يک نظام فکري کارآمد، تن به پذيرش تمدن موجود مي دهند و از ترويج کنندگان مباني فکري آن ها به حساب مي آيند. علت اين نقيصه را بيش از هر چيز بايد در غالب شدن روح نسخه برداري، ترجمه و اقتباس بر جوامع الهي جست و جو کرد که مبنا و بناي موجود را تنها گزينه در جمع ميان «شريعت و معيشت» مي دانند؛ غافل از آن که هر يک از سه نظام الحادي، التقاطي و الهي به عنوان سه مکتب متفاوت، داراي سه نوع فلسفه تاريخ، سه نوع انديشه متفاوت در نظام سازي و سه نوع دکترين مختلف در مديريت اجتماعي اند.

«فرهنگ غربي فقط هواپيما و وسايل آسايش زندگي و وسايل سرعت و سهولت نيست؛ اينها ظواهر فرهنگ غربي است که تعيين کننده نيست؛ باطن فرهنگ غربي عبارت است از همان سبک زندگي مادي شهوت آلود گناه آلود هويت زدا و ضد معنويت و دشمن معنويت. شرط رسيدن به تمدن اسلامي نوين در درجه اول اين است که از تقليد غربي پرهيز شود. ما متأسفانه در طول سال هاي متمادي، يک چيزهايي را عادت کرده ايم تقليد کنيم.» [۲]

هر يک از اين سه جريان تاريخي به گونه اي متمايز، به طبيعت و انسان و خدا مي نگرند و تصوري متفاوت از رابطه اين سه موضوع با يکديگر دارند. تعريف انسان و کرامت انساني در يک نظام الحادي و سکولار، بسيار متفاوت با تعريف آن در يک نظام التقاطي- به عنوان حلقه واسط و جريان گذار ميان دو نظام مادي و الهي- است. طبعاً نوع مديريت توسعه جامعه الحادي با دو جامعه ديگر متفاوت خواهد بود. همين انسان اگر در يک جامعه سکولار زندگي کند، داراي جايگاهي متفاوت با جوامع ديگر است؛ لذا صحيح نيست که به صرف وجود اشتراک ميان انسان هاي جوامع مختلف، شيوه و سبک زندگي واحدي براي آن ها ترسيم شود و نخبگان و مديران جوامع، خود را مجاز ببينند که از جوامع ديگر که داراي نظام «انگيزه، انديشه و رفتار» متفاوت و «ارزش، بينش و دانش» مغايرند، نسخه برداري کنند.

شناخت خاستگاه تاريخي هر يک از جوامع بر اساس يک فلسفه تاريخي متقن، به علاوه شناخت پايگاه فکري آن ها بر اساس يک نظام فکري منسجم و در نهايت شناخت جايگاه اجتماعي هر يک بر اساس يک الگوي عملي کارآمد، تنها شيوه برخورد صحيح با فرد و جامعه در گذار از وضعيت «موجود» به وضعيت «انتقالي» و از آنجا به وضعيت «مطلوب» است.

پس در واقع سه مدل براي سه وضعيت مورد اشاره بايد تعريف شود که هر يک جايگاه جامعه اسلامي را در پيمودن اين راه خطير، بيش از پيش روشن مي کند چه بسا آنچه در يک مدل انتقالي در سامان دهي «سياست، فرهنگ و اقتصاد» جامعه اسلامي توصيه مي شود، بسيار نامأنوس به نظر برسد، اما نگاه نظام مند به مجموعه اين سه وضعيت، آن هم واقعيت يک مبناي تاريخي، فلسفي و عملي هر پژوهشگر خردورزي را به اين واقعيت رهنمون مي کند که بر تمامي اين سه وضعيت، تنها يک «جهت» مي بايست حاکم باشد که اين هدف رو به رشد را به آنچه که در کلام وحي مضبوط است، نائل کند. [۳]
 
* عضو شوراي تخصصي حوزوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي و معاون پژوهشي فرهنگستان علوم اسلامي قم

پي نوشت:

۱) بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار جوانان استان خراسان شمالي 1391.07.23
۲) همان
۳) کتاب مهندسي تمدن اسلامي، الزامات و موانع- انتشارات فجر ولايت- عبدالعلي رضايي
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها