تحولات اجتماعي و سياسي در خاور ميانة اسلامي و عربي بي شك با يكديگر پيوندي وثيق دارند. ايرانيان، مصريان و اهالي تونس و يمن و مردمان اردن و شجاعان عرب در لبنان و فلسطين درد و زخمي مشترك و آمال و آرزويي واحد آنها را به هم نزديك مي سازد.
درد ايراني، درد يمني و درد فلسطيني درد ايراني است گو اينكه رنج فلسطيني، اندوه و جراحتي بر قلب مصريان و امت انقلابي تونس نيز هست. اكنون كيست كه نداند مردمان اين ديار را روسها و انگليسها و متخصصين فرانسه و جماعت سلطه گر يانكي از يكديگر دور داشته اند، يكي را بنام "عرب" و ديگري را به اسم "عجم"، و آن ديگري ها را بنام "خلق مديترانه اي" و "بين النهريني" از خويشتن خود غافل كردند. صرفنظر از اين واضحات نگارنده امّا برآن است كه در دورة اخير، سران فتنة ايراني، حداقل مسووليت تأخير "يك فصل" يا "يك نيم سال" از انقلاب اسلامي مصر و تونس را بر ذمّة خويش دارند. مي گوييد چگونه فتنة ايراني پارسال، انقلاب ملّت هايي در ديگر بلاد را به تأخير گذارده است؟ در پاسخ بايد گفت كه كافي است فقط تحولات منتهي به سال اخير را فهرست كنيد! آنوقت به رازي بزرگ در فتنة هزار توي ايراني پي خواهيد برد.
يكم: مقاومت اسلامي لبنان نخستين پيروزي اسلامي و عربي را در جبهة نظامي مقابل رژيم اشغالگر قدس جشن مي گيرد.
دوم: مقاومت اسلامي فلسطين در نبردي تاريخي، دومين پيروزي امّت هاي اسلامي و عربي را در برابر رژيم جعلي اسراييل رقم مي زند
سوم: پيروزي اسلام گرايان در تركيه و خيزش عمومي آنها يكي از اضلاع ژئو پلتيك ناتو را منهدم مي نمايد.
چهارم: ملّت بزرگ ايران با تلاش دانشمندان ايراني در اوج تحريم هاي دشمن، با راهيابي به باشگاه اتمي و كلوپ فضايي، سيكل بسته و انحصاري قدرت هاي بزرگ را به نفع ملّت هاي آزاده جهان مفتوح مي سازد و در مرزهاي دانش حركت مي كند.
پنجم: انتخاباتي تاريخي با مشاركت بي نظير ايرانيان در منظر جهانيان شكل مي گيرد كه نوعي رفراندوم و آري به نظام سياسي اسلام تلقي مي گردد.
ششم: خاورميانة مورد نظر ايالات متحدة آمريكا فرو مي پاشد و بايد هندسة اسلامي معماري شود.
... امّا در حاليكه ايران به عنوان "ام القري جهان اسلام" برگ زرين مشاركت حماسي اش را ورق مي زد و "ليبرال دموكراسي" را تحقير مي نمود، فتنه اي بزرگ در پايتخت سياسي جهان اسلام شكل مي گيرد، فتنه اي كه به بهانة احتمال تقلّب در فرايند انتخابات، فروپاشي نظام را در دستور كار خود قرار داده بود.
آري! در حاليكه ملّت هاي لبنان، فلسطين، تركيه و ايران مي رفتند تا ساختار خاور ميانه اي چابك، پويا و عميقاً اسلامي را سامان دهند، تهران دستخوش تخريب و دود و آتش مي شود. فتنه اي كه دل مبارزان و ملّت هاي انقلابي را در جهان و خاورميانه اسلامي و عربي خالي كرد. اين در حالي بود كه با پيروزي شجاعان مكتبي عرب بر صهيونيسم جهاني و با خيزش عمومي ملّت تركيه عليه حكومت لائيك ها و نيز با رفراندوم و رستاخيز ايرانيان در انتخابات، همه چيز براي قيام عمومي ملت هاي اسلامي بر عليه ديكتاتورها آماده بود، اما بناگاه محاسبات دگرگون مي شود و شعارهاي عجيبي از سران فتنه و اذناب آنها از پايتخت ايران به دنيا مخابره شد:
...نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران- زنده باد جمهوري ايراني- فلسطينو رها كن، فكري به حال ما كن اوباما، اوباما، يا با اونا يا با ما_ نه شرقي نه غربي دولت سبز ملي_ استقلال آزادي جمهوري ايراني و...
فتنه گران كاري كردند كه دشمنان و ديكتاتورها اميدوار شدند و اين هم جرم كمي نبود، دشمن تلاش كرد با ايجاد جبهه ي عظيم رسانه اي اينك وانمود كند كه عُمر انقلاب اسلامي سپري شد و ايرانيان خواستار جمهوري يي لاييك مي باشند. پس از آشوب هاي تهران بود كه شوراي امنيت، فصل جديدي از تحريم ها را عليه جمهوري اسلامي آغاز كرد. ملّت هاي مسلمان در شوك وضعيت نوپديد تهران در موقعيت هاي خويش، تحفّظ پيشه نمودند تا وضع جديد انقلاب اسلامي را تحليل نمايند. با اينكه وجود مولايمان خامنه اي و توده هاي ميليوني امت وفادار به انقلاب اسلامي و زبان هاي زندة تحولات ايران بزرگ، هيچگاه به ترك خيابان ها و صحنه ها مبادرت ننمودند امّا رسانه هاي نظام سلطه به خلق پيام هاي دروغين و انتشار گستردة آن از تهران مبادرت مي نمودند و قلب و دل مبارزان و بسيجيان جهان اسلام را مي لرزاندند.
پس، ترديد در دل ملّت هاي مسلمان و مؤمن به انقلاب اسلامي، جرمي است علاوه بر آشوب هاي خياباني و پروژة براندازي كه با هيچ چيز قابل جبران نخواهد بود. چه بسا ملّت هاي مصر و تونس و اردن ماهها قبل در تدارك برخورد با ديكتاتور بوده اند و "ساعت صفر" نهضت شان، سالي قبل تر از اكنون بود امّا آنها بايد براي آغاز قيام، حداقل چهره اي روشن از تهران و پايتخت انقلاب اسلامي مي يافتند تا وقتي همه جنايتكاران عليه آنها بسيج مي شدند صداي همبستگي جمهوري اسلامي را مي شنيدند، امّا غبارهاي فتنه و دودهاي آتش و آشوب آنها را از آغاز اجرايي نهضت دور كرد. به راستي كداميك از سران فتنه حاضرند مسووليت اين تأخير ها را بر عهده گيرند؟ كدامشان خواهند توانست مسووليت ترديدهاي احتمالي مبارزان جهان اسلام را براي شروع قيام بر عهده گيرند؟
ما امّا نيك مي دانستيم كه دود آشوب هاي تهران كمي سوي چشمان نهضت ها در ديگر بلاد را كم فروغ مي نمايد، امّا مگر دود ميتوانست مقابل آفتاب پر فروغ انقلاب، خودآرايي و جلوه نمايي كند! خيلي زود انقلاب و انقلابيون بر آلتر ناتيوهاي كاريكاتوري خود پيروز شدند. ما نمي دانيم آيا ليبرال ها و غربزده ها خواهند توانست بر انقلاب ملّت هاي مسلمان مصر و تونس و اردن استيلا يابند يا خير، امّا اين را مي دانيم كه مهارت ايرانيان خيلي بيشتر از اين حرف هاست! ملّت ما در اقصي نقاط كشور رشيد شده است و مردمان تهران رشيدتر!، ايرانيان كه دريافته بودند سران فتنه و اوباشان اجاره اي بهايي ها، دروغ هاي بزرگي را با كمك بي.بي.سي، VOA، العبريه! فاكس واسكاي نيوز به دنيا منعكس كردند دست به كار شدند و مهارت انقلابي خود را به رُخ دنيا كشاندند.
...- در 9 دي انقلابي مجدد بر پا كردند و با امام، رهبري و شهيدان تجديد ميثاق نمودند. دنيا صداي ملّت ايران را شنيد و از خواب بيدار شد.
- "غدير قم" را آفريدند كه چيزي از "غدير خم" كم نداشت.
_ ملّت، منتظر خواص و فرماندهان سنتي خود نشد و خود به صحنه آمد و "حجاب معاصريت" را از چهرة ولايت فقيه زدود. در سكوت و طمع سيف الاسلام ها، طلحه ها و ابن عباس ها، ملّت، همه عمار شدند!
_ انقلاب در آغاز دهة چهارم از منبع مشروعيت تصنعي و جعلي "نَسَبيت" و "سَبَبيت" خارج شد و شرط انقلابي بودن از توهم ارتباط "نَسَبي" و "سَبَبي" با مؤسس انقلاب خارج شد و "نظرية سلطنتي" پرده داري و كليد داري انقلاب و تفكر امام خميني و نيز نگاه "موزه اي" به خط امام در نطفه خفه شد.
_ سفر فرزند قهرمان ملّت به نيويورك و نيز از جان گذشتگي اش در عزيمت تاريخي به لبنان بار ديگر ابهت جهاني انقلاب امام خميني و زعامت امام خامنه اي را به ايرانيان بازگرداند، گو اينكه احمدي نژاد با تلفيق جان بازي و ديپلماسي، تخم ترديدهاي فشاندة سران فتنة ايراني در خاورميانة اسلامي را با دستان ماهر خويش حتّي در مجاورت مرزهاي رژيم صهيونيستي جمع كرد و بار ديگر به اصلاح بذر انقلاب در بينِ ملّت هاي مسلمان مبادرت نمود.
_ آرامش ايرانيان پس از فتنة پارسال در آغاز نخستين بخش از انقلاب اجتماعي-اقتصادي طرح هدفمندي يارانه ها، علاوه بر اينكه از منظر روانشناسي اجتماعي و سياسي، خود گوياي شكست عظيم تر آشوب پس از انتخابات شد، طراز جديدي از رفتار اجتماعي ملّت ايران را به دنيا مخابره كرد، و معلوم شد تلاطم ها و آشوب ها كه معمولاً مي تواند مواد و مصالح نارضايتي ها در اقدامات اجتماعي-اقتصادي باشد و اتفاقاً به نقطة اميد دشمن نيز بدل شده بود، اينك به مقطع تحول ايرانيان مبدل گرديده است.
آري! آن "غدير قم" و آن "جانبازي ديپلماتيك" در خاورميانه و اين "آرامش در اصلاح اجتماعي، اقتصادي" كافي بود تا بار ديگر ملّت هاي مسلم، پيام حقيقي انقلاب را دريافت كنند و به زنده بودن آن يقين حاصل نمايند و مجدداً كسب و كار مبارزه و انقلاب را راه اندازي كنند. امّا اين مجاهدت كه گفتيم مي توانست محصولي بيشتر از وضعيت اكنون خاورميانة عربي و اسلامي را بدنبال داشته باشد، چه اينكه اگر سران فتنة ايراني مي گذاشتند، ملّت ها، بجاي خاورميانه، اكنون در "نظام جهاني" قامت راست نموده و ايفاي نقش مي كردند، "شوراي امنيت" را دستكاري مي نمودند نه اينكه رفتن چند ديكتاتور بز دل اينهمه با تأخير جشن گرفته شود. از اين رو من بعنوان يك محقق و انقلاب پژوهي كوچك اين تأخير را متوجه سران فتنه مي دانم و حاضرم در هر كجايي كه لازم باشد دربارة آن مناظره كنم.
بي شك آنها انقلاب هاي خاورميانه را به تأخير انداختند و نمي دانم آيا در كيفر خواست دادستان بسيجي مان جناب آقاي محسني عليه سران فتنه به اين جنايت هم اشاره شده است يا نه؟
نهضت هاي تونس، مصر و اردن مهارت فرزند روح الله در لبنان را در انبان خود ندارند كه رئيس هيأت وزيران غربزده را در حالي كه با مقتدرترين (بخوانيد جنايتكارترين) رئيس جمهور جهان در حال مذاكرة رسمي است؛ بنام ملّت و شجاعان اسلامي و ملّي لبنان به زير كشد! مردمان تونس و مصر و اردن و يمن به آموزش و مهارت هاي انقلابي نياز دارند كه مع الاسف سران فتنة ايراني يكسال سر فصل هاي آموزشي آن را به تأخير انداخته و بايد براي اين جرم بزرگ نزد امام و امت و وجدان بيدار مسلمانان جهان پاسخگو باشند. حالا، حالاها فتنة ايراني پارسال بايد واكاوي شود تا ببينيم عمق جنايت تا به كجا بود!