جنگ اقتصادي هم ستون پنجم و منافق و عوامل دشمن دارد: افرادي كه دل مردم را خالي ميكنند و با عبارات، تيترها و سوتيترهايي كه در نشريات، سايتها و سخنرانيها به كار ميبرند براي دشمن فضاي رواني ايجاد ميكنند. آنها كه نيازهاي اساسي مردم را احتكار ميكنند، از شرايط سوءاستفاده ميكنند و به جمعآوري جيفه دنيا ميپردازند آنها كه به تب شرايط ميافزايند، اگر ضعف يا كمبودي در جامعه پيدا شد، به آن دامن ميزنند و آگاهانه و ناآگاهانه فشار بيشتري به مردم ميآورند؛ كساني كه فقط به فكر حفظ منافع شخصي، گروهي و حزبي خودشان هستند و اين منافع وهلهاي را به منفعت تاريخي و ايثار و ازخودگذشتگي ترجيح ميدهند و فكر ميكنند از اين شرايط كه بوي كباب به دماغ بعضيها خورده است ميتوانند بهرهاي ببرند.
ولي مسلم است كه به قول معروف اين نيز بگذرد. اگر زمستاني هست كه نيست ميگذرد و سياهي آن به زغال ميماند. اين نيز ميگذرد، آن كه بنده شايسته خداست توشه آخرت را از همين ميدان جنگ اقتصادي هم برميچيند. اين نيز ميگذرد و مردم ولايت مدار، شجاع و باايمان ايران يك بار ديگر پوزه دشمن را به خاك ميمالند و او را به خاك مذلت خواهند كشاند.
از ابتداي تاريخ يك جنگ واقعي، مستمر و همه جانبه بين خدا پرستان با دشمنان خدا، لذتجويان و كساني كه زندگي مادي را بر زندگي معنوي ترجيح ميدهند وجود داشته است. صفحات تاريخ پر است از صحنههاي زورآزمايي بين اين دو گروه كه در شكلهاي گوناگون و ابعاد مختلف ظهور پيدا كرده است. این درگیری بعضی دوران در سطحهای محلی و منطقهای و بعضی هم در سطحهای بینالمللی وجود داشته است. ظهور ادیان الهی نیز در همین مسیر مؤثر بوده است؛ با آمدن هر دین الهی معارف، اخلاق و دستورات جدیدی از طرف خداوند نازل و روحیه جدیدی در جبهه خداپرستان دمیده شده است؛ و به عبارتی پیروزی جدیدی برای خداپرستان رقم خورده است، البته اراده خداوند بر این نبوده است که با ظهور یک دین، حذف کامل بتپرستی و بتپرستان واقع شود، بنابراین بعد از آمدن هر دین الهی نیز به مرور جمعیتهایی به سمت اهداف شیطانی سوق پیدا کردند و با خدا پرستان درگیر شدند. یکی از صحنههای بزرگ این درگیری رنسانس است؛ با رنسانس انزوای دین رقم خورد؛ اول سعی کردند دین را در کنج کلیساها و پستوی منازل حبس کنند و بعد هم سعی کردند آن را از تمام شئون حیات بشری حذف کنند و کالای جانشین دین را در هر جایی از امور فردی، خانوادگی و اجتماعی با روان شناسی، با اقتصاد و با سایر علوم اجتماعی ارائه دهند. این وضعیت استمرار داشت تا این که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید؛ انقلابی با نام دین و با تکیه بر دین و با استفاده از آموزههای دینی؛ با رهبری یک انسان کامل و با تولی و شجاعت مردمی با ایمان به پیروزی رسید و نظامی دینی برقرار شد.
با ظهور این انقلاب هم، دشمنان داخلی و فراتر از آنها دشمنان خارجی با انواع و اقسام اقدامات از هر وسیله و از هر ترفندی که برایشان ممکن بود استفاده کردند تا آن را زمینگیر کنند. کارهایی مثل:
ایجاد تفرقه در بین مردم، تجزیه طلبی، ایجاد جنگ داخلی، نفوذ عوامل وابسته در نظام و در ارگانهای نظام، جاسوسی، تروریسم داخلی، محاصره اقتصادی، بمب گذاری، خرابکاری و حتی حمله نظامی (حمله نظامی در طبس) و تا تحریک صدام به حمله به ایران و اشغال نظامی کشور و زدن سکوهای نفتی و جنگ نفتکشها و بمباران مراکز حیاتی کشور از جمله جزیره خارک و مراکزی که از آنجا نفت کشور صادر میشد که همه اینها با رهبریهای داهیانه حضرت امام(ره) به شکست انجامید و با شجاعت و تبعیت مردم و رشادت و ایثار و از خود گذشتگی آنها از این مراحل عبور کردیم. بعد از حضرت امام (ره) و بعد از جنگ تحمیلی هم باز دشمن دست از توطئههای خود بر نداشت و سعی کرد با حیلههای جدیدتر و پیچیدهتری این انقلاب را زمینگیر کند و جلوی رشد و توسعه انقلاب را بگیرد، مثل افزایش فشار دیپلماتیک، انقلاب مخملی، جذب بعضی افرادی که سابقهای در انقلاب داشتند و تحریک آنها به مخالفت با نظام و شقه شقه کردن مردم. و
لی این مراحل هم با رهبریهای مقام معظم رهبری و با پیروی مردم از ایشان بحمدالله به خوبی پشت سر گذاشته شد و اکنون به جایی رسیدهایم که انقلاب به عنوان یک الگوی محقق شدنی دینی، مردمی و انقلابی در بین کشورهای جهان و بویژه در بین مردم مسلمان شناخته شده و بیداری اسلامی در منطقه را بوجود آورده؛ و روز به روز از قدرت برون مرزی ابرقدرتها بویژه امریکا کاسته شده است؛ مردم به هوشیاری رسیدهاند، قدرتها و نظامهای وابسته را سرنگون کردهاند و امریکا را از آن ابهت و قدرتی که داشته است به زیر افکندهاند و در حال عبور از این مدیریت فاسد جهانی هستند. بنابراین فشار امریکا و سایر قدرتمندان هم بر جمهوری اسلامی افزایش یافته است؛ آنها میخواهند این الگو را بشکنند و نگذارند که پرچمدار سایر کشورها شود. بنابراین در وجوه مختلف با رشد علم و پیشرفت کشور و با اینکه ایران اسلامی بتواند به صورت همه جانبه نظامسازی کند و براساس آموزههای اسلامی کشور را اداره کند میجنگند.
آخرین ترفندی که هماکنون دشمن به آن روی آورده یک جنگ تمام عیار اقتصادی است که در آن فرای محاصره اقتصادی و فشار دیپلماتیک و فشار از طرف عناصر وابسته داخلی و خارجی دو محور عمده پیگیری میشود:
1. تحریم نفتی که از این طریق در آمدهای خارجی ایران کاهش پیدا کند.
2. تحریم بانک مرکزی که اگر کشور توانست درآمدی از طریق فروش نفت یا غیر نفت به دست آورد، قدرت انتقال این درآمد را به داخل کشور، یا قدرت چرخش این درآمد را در سطح جهان و تأمین احتیاجات برون مرزی خودش نداشته باشد. این فشارها چندی است که وارد شده است.
هدف دشمن هم از این فشارها در قدم اول تغییر نظام نیست، این را یک هدف دورتر و دست نایافتنیتر میدانند. بیشتر هدف این است که در اثر این فشار مردم و مسئولان را به سازش بکشانند و یا طبق گفته بعضی از متفکرینشان به مردم فشار بیاورند تا در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 به افرادی رأی دهند که فشارپذیر باشند و مدیریت امریکا و سایر قدرتها را بپذیرند و سعی کنند در چارچوب معادلات ظالمانه جهانی حرکت کنند و علیه آنها اقدامی ننمایند.
کلام رهبری، فرمایش خوبی است که ما در سربالایی حرکت میکنیم، به سمت قله میرویم و در این مسیر با یک مشکلاتی روبهرو هستیم، اما مینی بوس دشمن زیر بهمن مانده است. این تحلیل شرایط موجود است. البته هر جنگ و هر درگیری بالاخره صدماتی برای طرفین دارد، ما هم از این درگیریها دچار لطمه شده و خواهیم شد، اما روشن است که ما در وضعیتی هستیم که خیلی از امورات ما دیگر وابسته به خارج نیست. فراموش نکنیم که اوایل انقلاب حتی کره و پنیری که صبحانه ما بود از هلند و فرانسه میآمد، گوشت گوسفند، گوشت گاو، مرغ و گندم را باید از خارج وارد میکردیم و خیلی از قطعات صنعتی و ابزارهای خودمان را باید از آنجا میآوردیم، در حالیکه هماکنون ما در خیلی از این امور خودکفا شدهایم یا درصد وابستگیمان بسیار پائین است.
به همین علت دشمن روی تحریم نفتی فشار میآورد چون تحریم کالاها و خدمات دیگر جواب نمیدهد، اما آنچه مهم است این است که دشمن هم از این جنگ صدمه میبیند، هر جنگی برای طرفین مشکلاتی دارد. همین طور که جنگ نظامی شهید، جانباز، تخریب اماکن و معطل ماندن بعضی از کارها دارد، جنگ اقتصادی هم صدماتی دارد. ولی جنگ، جنگ روحیه و استقامت است نه جنگ ابزار و امکانات. ابزار و امکانات اگر کاربردی هم داشته باشد این است که برای جنگجو روحیه و قوت قلب میآورد. در همین دفاع مقدس هم دیدیم با اینکه همه دنیا دست به دست هم داده بودند و از رژیم صدام حمایت میکردند ما با کمترین امکانات توانستیم دشمن را شکست دهیم؛ بعضاً میدیدیم چند رزمنده بسیجی کم سن و سال آموزش ندیده با یک اسلحههای ابتدایی میتوانستند یک گردان مجهز صدام را به تسلیم بکشانند و شکست دهند؛ چون روحیه برتر داشتند، چون خدا را پشتیبان خودشان میدانستند و با امدادهای الهی و با توکل به خداوند متعال وارد جنگ میشدند. کسی که در جنگ روحیه برتر و استقامت بیشتری داشته باشد پیروز است. بنابراین جنگ، جنگ روحیهها و جنگ استقامت است، آنکه صبور و مستقیمتر و توکلش به خداوند بیشتر باشد برنده خواهد شد. با وجود تجربه دفاع مقدس خیلی روشن است که اگر در این جنگ هم تلفات مالی و مشکلاتی به وجود آید مردم از آن باکی ندارند و میدانند هر هزینهای که برای خدا باشد جبران میشود، 10 برابر در دنیا و غیرقابل شمارش در آخرت. بنابراین به فرمایش رهبری ما این مرحله را پشت سر خواهیم گذاشت و از این پیچ خطرناک هم انشاءالله به سلامت عبور خواهیم کرد.
آنچه در این جنگ باید عمل بشود این است که کسانی که دستی در ارتباطات اجتماعی دارند و صاحب تریبون میباشند نباید دل مردم را خالی کنند، نباید مردم را تحریص نمایند، باید هشدارهای لازم را نسبت به حیلههای دشمن به مردم منتقل کنند و سرداران و فرماندهان این جنگ و رهبری جامعه را تقویت کنند و وحدت داخلی را مستحکمتر نمایند، نباید در زمین دشمن بازی کرد، نباید این همه نعمت الهی را که فرزندان انقلاب به دست آوردهاند نادیده گرفت و بر چند اشکال ذرهبین گذاشت و آن را در بوق کرد. آیا هماکنون کالا یا خدماتی در کشور نایاب است؟ مبادا ناشکری، نعمت را از کفمان بیرون کند.
این جنگ هم مجاهد، شهید، جانباز و ایثارکننده مالی دارد. اینها چه کسانی هستند؟ آن تولیدکنندهای که با خلوص نیت سعی در رفع نیاز مردمی دارد؛ آن توزیع کنندهای که به حق خود قانع است و به احتکار و گرانفروشی دست نمیزند و قبل از اینکه کالایی گران شود قیمت کالای خود را افزایش نمیدهد و وقتی هم گران شد به همان اندازه کالا را گران میکند، نه اینکه به اجحاف مضاعف روی آورد؛ آن مصرفکنندهای که نه تنها حرص نمیزند و احتکار خانگی نمیکند بلکه از حق مصرف بهینه خود نیز میزند تا ایران و اسلام سرفراز باشد؛ سخنران و گویندهای که در رسانهها مردم را به آنچه باید از جنگ با دشمن در این پیچ خطرناک تاریخ بدانند، آشنا میکند؛ آن اهل و عیالی که از سرپرست خانواده خودشان نان حلال میخواهند و حتی از حلال آن هم به اقل اکتفا میکنند و از لقمه شبهه ناک و نانی که در خدمت به دشمن است و از گرانفروشی و اجحاف به مردم به دست آمده است پرهیز میکنند؛ و آن مسئولانی که با تلاش شبانه روزی و بیتوقع میجنگند و زخم زبانها و کارشکنیها و نادانیهای بعضی از دوستان را تحمل میکنند و سعی مینمایند جلوی فشار دشمن را بگیرند و ترفندهای او را باطل کنند.
چه خوب فرمود امام خمینی (رض) که «جنگ، جنگ است و عزت و شرف میهن و دین ما در گرو همین مبارزات است و میهن از جان عزیزتر ما امروز منتظر است تا یکایک فرزندان خود را برای نبردی با باطل مهیا سازد. (59/7/5)»
به هوش! که من و تو از این امتحان الهی چگونه بیرون خواهیم شد.