کد خبر: ۸۶۲۳۶
زمان انتشار: ۱۰:۲۷     ۲۵ مهر ۱۳۹۱
از منظر تاریخی، برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا نشان می‌دهد؛ یکی از مهمترین محورهای تعیین‌کننده در پیروزی و جلب آرای مردم توسط کاندیداها مبحث سیاست خارجی است. این مهم حتی در شرایط فعلی که جامعه آمریکا روزهای سختی را از جهت اقتصادی پشت‌سر می‌گذارد و درگیر اعتراض جنبش‌هایی از جنس وال‌استریت است نیز اهمیت خود را از دست نداده است.
مشرق - از منظر تاریخی، برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا نشان می‌دهد؛ یکی از مهمترین محورهای تعیین‌کننده در پیروزی و جلب آرای مردم توسط کاندیداها مبحث سیاست خارجی است. این مهم حتی در شرایط فعلی که جامعه آمریکا روزهای سختی را از جهت اقتصادی پشت‌سر می‌گذارد و درگیر اعتراض جنبش‌هایی از جنس وال‌استریت است نیز اهمیت خود را از دست نداده است.

در این میان، اتخاذ رویکرد مناسب در رفتار با ایران در کنار کشورهایی از جمله روسیه و چین عمده مبحث سیاست خارجی دو کاندیدای آمریکا را شکل می‌دهد.
در ایالات‌متحده برعکس بسیاری از کشورهای جهان که از نعمت دموکراسی وارداتی برخوردارند، فراتر از سلایق شخصی کاندیدا، روحیات و علایق حزبی، حاکمیت مطلق بر مواضع کاندیدا دارد.

بنابراین مشی سیاسی ـ ایدئولوژیک دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات حداقل در عالم نظر و مناظره مشخص‌کننده رویکردهای بارک اوباما و میت رامنی در مورد ایران می‌باشد.

در چهار سال اخیر از قدرت‌گیری حزب دموکرات به رهبری بارک اوباما، سیاست خارجی آمریکا در خصوص ایران تحت تاثیر اندیشه نهادگرایی نئولیبرال از الگوی دیپلماسی اجبار استفاده کرده است که مهمترین مصداق بیرونی آن کاربرد سیاست هویج ـ چماق در مواجهه با ایران بود.

در این راهبرد، اوباما از یک طرف تلاش کرد با ارسال سیگنال‌های مثبت مانند سخن گفتن از باز بودن درهای مذاکره بر ایران، ارسال پیام نوروزی برای ملت ایران،... نظام سیاسی ایران را مورد تطمیع قراردهد و از سویی دیگر با تصویب تحریم‌های فلج‌کننده، دامن‌زدن بر جنگ‌های روانی از طریق بازیگرانی مانند اسرائیل و همسایگان عرب ایران و... بر ایران اعمال تهدید کند.

در این میان، باراک اوباما باور عمیقی به کاربرد تهدید نرم در برخورد با جمهوری اسلامی ایران دارد. رئیس‌جمهور آمریکا الگوهای مبتنی بر چندجانبه‌گرایی راهبردی و متقاعدسازی قدرت‌های بزرگ و کشورهای منطقه‌ای از طریق سازوکارهای دیپلماتیک را راهکار موفقی برای مقابله با ایران می‌داند.

اوباما همواره در این چهار سال اعتقاد داشت که همسو با سیاست‌های یادشده، بایستی عمق استراتژیک حمایت‌های مردمی از حاکمیت را کاهش داد. به نظر می رسد وزارت خارجه آمریکا بخشی از این راهبرد را از طریق ایجاد شکاف بین رهبری نظام و نهادهایی همچون سپاه پاسداران عملیاتی می‌داند.

در طرف مقابل، حزب جمهوری‌خواه است که با اعتقاد بر شقوق مختلف رئالیسم از جمله رئالیسم تهاجمی، بسیار تحت تأثیر سیاست «صلح از طریق قدرت» قرار دارند. به نظر می‌رسد این گزاره با توجه به اظهارات و نوشته‌های رامنی در روزنامه واشنگتن‌پست که مقطع فعلی را با زمان تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام مقایسه نموده، پیروی از سیاست ریگانیسم در سیاست خارجی به طور عام و در مورد ایران به طور خاص را چراغ راهنمای سیاست خارجی خود در برخورد با هر کشوری از جمله ایران می‌داند، قابل احصا است.
از این رو، نگرش رامنی را می‌توان در راستای فعال‌سازی سیاست تهدید سخت در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران تعبیر کرد. مشخصه اصلی سیاست تهدید جهت‌گیری یک‌جانبه و مقابله‌جویانه آن در سپهر روابط بین‌الملل است.

ادعای میت رامنی در بزرگ‌نمایی خطر پیشرفت‌های هسته‌ای ایران و نیز تاسیس برخی مراکز وابسته به سپاه قدس در آمریکای لاتین، ادعاهای بوش در وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق را در ذهن زنده می‌کند که با هدف فریب افکار عمومی و مشروعیت‌بخشی به اظهارات جنگ‌طلبانه‌ نامزدان جمهوری‌خواه بیان می‌شود و بایستی در زیرمجموعه‌ متد فکری محافظه‌کاران آمریکایی ملاحظه شود.

به گواه تاریخ، آنچه در اظهارات تبلیغاتی کاندیداها بیان می‌شود چه از طیف جمهوری‌خواه چه از طیف دموکرات مصرف داخلی و انتخاباتی دارد. چراکه بنیان‌های سیاست خارجی ایالات‌متحده ثابت بوده و رئیس‌جمهور این کشور فقط توان تغییر ترجیحات و اولویت‌ها را دارد. همانطور که سیاست تغییر(change we can) اوباما در عرصه عمل تغییر بنیادینی در سیاست خارجی آمریکا در خصوص ایران دربر نداشت.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها