فارس، چند وقتی بود که بازار سکه سکه شده بود از مجلهها و روزنامهها و شبکههای گوناگون تلویزیون و حتی در محفلهای خودمانی و اتوبوس و مترو هم صبحت از سکه و ارز میشد.
این روزها همه حرفها به سکه و دلار ختم میشود و مسئولان هم هرکدام به شکلی در بیان حل این مسئله همچنان هستند.
عدهای بهدنبال راهکار با بیان و طرح مسئله و انداختن توپ پر مشکلات به زمین دیگر مسئولان هستند و عدهای هم در کش و قوس گشتن مقصر هستند تا انگشت اتهام را به سمت او نشانه بگیرند و عدهای هم مثل ما فقط به روزهای سکه سکه عدهای و شبهای دلار نظارهگر هستند و فقط تابلو صرافیها و پاک شدن هر لحظه نرخها را نظاره میکنند.
البته خودمان هستیم و این را هم نشنیده از ما بگیرید که برخی از ما هم انگشت به دهان گرفتهایم که کاش همانند عدهای که چندوقت گذشته شب خواب مقابل بانکها برای خرید سکه به بهانههای دوستان و اقوام و سفرها آن سوی مرزها شده بودند، اضافه میشدیم.
البته این را هم از باب تذکر و یادآوری و مسائلی از این جنس به خودمان میگویم چراکه همه مسئولان بیشک میدانند که مقام معظم رهبری چند سال است که عنوان سالها با موضوعات اقتصادی مانند اصلاح الگوی مصرف، همت مضاعف و کار مضاعف و امسال را هم جهاداقتصادی نام نهادندتا شاید تلنگری برای ما باشد.
تلنگری از این جهت که در اندیشههای دور و نزدیک، چپ و راست، راههای درست و یا بیراههایی که گاه ترسیم میکنیم این امر را محور قرار دهیم و این تلنگر را سرفصل کار خود قرار دهیم.
محور بودن اقتصاد نه به آن سبب است که ابتدای هر سال و در هر نشست و میزگرد و همایش ملی و بینالمللی از این دست که مجالی برای نوشتن عنوان آن نیست با یک ژست آکادمیک بگویم بله اقتصاد؛ و هر چند دقیقه این کلمه را برای ذهن مخاطب به خوابرفته خود تکرار کنیم تا ملکه ذهن او شود حتی اگر ما فقط بیان کنیم او هم فقط بشنود ودر نهایت هم خبری از عمل نباشد.
راستی این چند جمله را خودمانی خودمانی و فقط برای شما که مسئول هستید و بر کرسی باعنوان مسئولیت تکیه زدهاید میگوییم و بس....
اینکه کشور ما در تحریم است، اینکه بارها و بارها از سوی کشورهای آن سوی مرزها مورد هجمههای گوناگون آن هم در عرصهای متفاوت قرار گرفتهایم را قبول داریم.
شاید به اقتضای سن و شور جوانی هنوز در پی رسیدن به بهترین شرایط در کمتر زمان هستیم اما به نظر میرسد این کاری غیرممکن و یا ادعایی از روی جوانی و خامی نباشد.
درست است جنگ را به سبب کودکی درک نکردهایم اما با شرایط جنگی و روحیهای جهادی بزرگ شدهایم و میدانیم و درک از مشکل داریم.
اما آیا براستی مشکل ارز و سکه اینگونه لاینحل است که باید ایستاد تا این حبابی که بالاخره نفهمیدیم از کجا سر درآورد و نام گرفت و عرض چند روز و این چند وقت هم در عرض ساعت و دقایق بر وسعت آن افزوده شد، خودش فروکش کند؟ آیا راه حل مشکل ارز در همفکری جمعی یا فرافکنی معنا میشود؟ آیامشکل ارز را نمیتوان یک بار برای همه و درست حل کرد و یا اینکه هر چند ماه یک بار باید در خبرها بنویسیم تب سکه بالا رفت!
البته آنچه که امروز باید برای سکه و بازار ارز میتوان گفت این است که انگار ثبات بر بازار سکه و ارز آن هم از جنس گرانی ثابت شد روی نشان داده است.
اما کلام آخر خطاب به آنانی که میتوانند روی خوش سکه و ارز را به بازار برگردانند هست و آن اینکه، ما به دنبال مسکنی قوی هستیم ما به دنبال یک حراجی و حذف زخم کهنه ارز، نوسانات ارزی و سکه هستیم.
نمیدانیم این تب سکه تا کجا میخواهد بالا برود اما کاش نوشداروی که مسئولان مینویسند بر نسخه زخم دلار و تب قیمت ارز و سکه درمانکننده باشد نه فقط یک مسکن....