کد خبر: ۸۶۱۹۶
زمان انتشار: ۰۲:۲۳     ۲۵ مهر ۱۳۹۱
ابوجعفر ثاني امام محمدبن علي(عليهماالسلام) مشهور به امام جواد و امام محمدتقي، نهمين اختر فروزان آسمان ولايت نقش اساسي در هدايت مردم به سوي حقيقت داشته و در مقام تعليم و تزكيه انسانها بسيار كوشيده است.
حضور در مدرسه تعليم و تربيت ايشان به حكم آيات و روايات واجب است؛ چرا كه يكي از اسوه هاي كامل انسانيت از سوي خداوند است و عدم فراگيري از آموزه هاي ايشان به معناي نقص در دين و ايمان خواهد بود. از اين رو نويسنده بر خود ضروري دانسته تا در مكتب و مدرسه ايشان حضور يافته و خوشه اي از آن برگيرد و به خوانندگان تقديم كند.
محبت در اطاعت
براساس آموزه هاي قرآني، مسلمان كسي است كه به همه امور از غيب و شهود، رستاخيز و قيامت، فرشتگان و پيامبران، وحي و كتب آسماني و مانند آن ايمان داشته باشد و هرگز ميان پيامبران(ع) فرق نگذارد. (بقره، آيات 136 و 285؛ آل عمران، آيه 84)
هرگونه تفرقه ميان پيامبران(ع) يا ايمان به برخي از امور و انكار و كفر نسبت به برخي ديگر (نساء، آيه 150) و نگاه تبعيضي، موجب خروج از اسلام و ايمان و ورود به عالم كفر و انكار است؛ چرا كه ميان كفر و ايمان راه ميانه اي نيست كه بتوان انتخاب كرد.
در مسئله ولايت نيز بايد به اين مطلب اشاره كرد كه هرگونه انكار يكي از اولياي الهي و معصومان(ع) و يا سنت و سيره ايشان به معناي كفر خواهد بود، ولايت آنان كه به حكم آياتي از جمله آيه 59 سوره نساء اثبات شده و مويد به حكم امضايي و تشريحي و تفصيلي رسول الله(ص) است، مي بايست به طور كامل و مطلق پذيرفته شود.
خداوند سنت و سيره چهارده معصوم(ع) را همان حكم الله دانسته است و از مردم خواسته كه به سنت و سيره ايشان توجه داشته باشند. لذا از هر چيزي كه نهي فرموده مي بايست پرهيز كرد و به هر چيز فرمان داده، بايد عمل شود؛ (حشر، آيه 7) چرا كه بسياري از احكام و تفصيل انجام و عمل آن، از طريق پيامبر(ص) و مدينه العلم و اوصيا و اوليا و خلفاي واقعي منصوب از سوي خداوند، بيان شده است. از اين رو آنان اسوه هاي حسنه الهي هستند كه بايد از ايشان پيروي و اطاعت كرد.(احزاب، آيه 21)
اين در حالي است كه برخي بر اين باورند كه محبت نسبت به آنان كافي است و همين مي تواند انسانها را از عذاب الهي و دوزخ آتشين رهايي بخشد، چرا كه وظيفه اصلي همان محبت است. (شوري، آيه 23) اما بايد توجه داشت كه محبت بدون اطاعت محقق نمي شود. خداوند در آيه 31 سوره آل عمران از كسب محبت از طريق اطاعت و پيروي، سخن به ميان آورده است. نمي توان مدعي محبت كسي شد و از ديگري اطاعت و پيروي كرد و يا برخلاف دستور و فرمان محبوب رفتار نمود.
پس هر كسي مي خواهد محبوب خداوند شود لازم است با اطاعت از چهارده معصوم اين راه را بپيمايد كه در برگيرنده محبت و اطاعت است. (فرقان، آيه57) البته اين وجوب محبت و اطاعت هم براي خود مردم است و سودي به چهارده معصوم نمي رسد (سبا، آيه47) چنانكه سود و زيان ايمان و كفر، به خود آنان مي رسد و خداوند بي نياز از ايمان و كفر مردمان است. پس خداوند بايد بر آنها منت گذارد كه اينان را به هدايت و ايمان رهنمون ساخته است. (حجرات، آيه17)
اطاعت از چهارده معصوم(ع) به سبب آنكه انسانهايي خدايي هستند و در مقام مظهريت ربوبيت الهي نشسته اند، عين اطاعت خداوند است؛ (آل عمران، آيات32 و 132؛ آيه 59) و هر گونه تمرد و عصيان نسبت به سخنان و سنت و سيره عملي ايشان به معناي مخالفت با خداوند است. (مائده، آيه 92) و آسيب اين مخالفت نيز به خود مردم مي رسد و هيچ زياني براي معصومان(ع) ندارد. (انفال، آيات1 و 20و 46)
كسب رحمت و محبت الهي (نور، آيه56؛ آل عمران، آيات 31و 32) و هر هدايت و كمالي در گرو اطاعت و محبت اين اسوه هاي الهي است كه در ايات بسياري آمده است. بنابراين بايد ايشان را به عنوان محور خداشناسي و متاله شدن و اسوه هاي كامل بپذيريم و در پي ايشان برويم و دين خود را از آنان بياموزيم. در اين مقام اگر مي خواهيم از اسوه هاي الهي پيروي كنيم مي بايست دين داري براساس سبك زندگي آنان را پيشه گيريم و به محضر اهل بيت عصمت و طهارت رفته و از ايشان دين بياموزيم؛ چرا كه تنها راه رسيدن به هر كمال و هر هدايتي است. امام جواد(ع) در اين باره مي فرمايد: دين شناسي، قيمت هر متاع گرانقدر و نردبان ترقي براي وصول به هر مقام بلندي است. (الحديث جلد2 صفحه380)
پس اطاعت از امام جواد(ع) همانند اطاعت و محبت نسبت به پيامبر(ص) و نفس و جان آن حضرت (آل عمران، آيه61) يعني اميرمؤمنان علي(ع) به حكم آيات بسيار، امري واجب است و مخالفت با او در حكم تمرد و عصيان از خداست. پس لازم است تا در مدرسه ايشان حاضر شده و كسب علم و تربيت كرده و رضايت و محبت خداوند و اطاعت او را براي خود به ارمغان آوريم.
امام جواد(ع) درباره ارتباط تنگاتنگ ميان محبت و اطاعت حتي گام را از اين نيز فراتر مي نهد و مي فرمايد كه حتي اگر كسي به سخن گوينده اي گوش فرادهد، در حقيقت بندگي او را كرده است. آن حضرت مي فرمايد: كسي كه به سخن گوينده اي گوش فرا دارد با اين عمل وي را بندگي كرده است. اگر گوينده سخن از خدا مي گويد او خدا را بندگي كرده و اگر ناطق و سخن گو از زبان شيطان و افكار شيطان سخن مي گويد، شيطان را بندگي نموده است. (الحديث جلد2 صفحه129)
براساس آيات و روايات، اينگونه نيست كه پس از رحلت پيامبر(ص) ارتباط آسمان و زمين گسسته شده باشد، بلكه اين ارتباط همواره تا قيامت ادامه خواهد يافت و روح اعظم و فرشتگان بر اساس آيات سوره قدر بر اولياي معصوم از اهل بيت عصمت و طهارت (احزاب، آيه33) فرود مي آيند و مقدرات كائنات، مشخص ومعلوم مي شود. (سوره قدر، دخان، آيات 3 و 4) از اين رو امام جعفر صادق(ع) هنگامي كه حديث مي كند، گاه به حكم «كلم الناس بقدر عقولهم، با مردمان به اندازه فهم و درك عقلي ايشان سخن گو» وقتي حديث مي كرد، آن را به واسطه پدران تا خداوند نقل مي كرد و گاه ديگر مستقيم مي فرمود: قال الله تعالي، بي آنكه واسطه اي را بيان كند؛ چرا كه مستقيم از خداوند مي شنيد ولي ايشان تشريع جديدي نداشتند، بلكه بيانگر همان احكام تشريعي بودند كه بر قلب پيامبر(ص) نازل شده بود و به حكم وراثت اين علوم به ايشان منتقل مي شد و ارتباط برقرار بود.
امام باقر(ع) در اين باره فرموده است: اميرالمومنين به ابن عباس فرمود همانا شب قدر در هر سالي هست و در آن شب، امر (سرنوشت و قضا و قدر) آن سال فرود مي آيد و براي آن امر سرپرستاني است بعد از رسول خدا(ص). ابن عباس گفت: آنها كيانند؟ فرمود: من هستم و يازده تن از فرزندان صلبي من كه امامان محدث باشند. (اصول كافي جلد 2 صفحه 481)
درسهايي از مكتب اخلاقي امام جواد(ع)
بي گمان شناخت اصول دين، امري عقلاني و از دانش حكمت و فلسفه است؛ اما شكي نيست كه همگان در حد و مرزي نيستند كه حقايق عقلاني را نيز به درستي درك كنند؛ چرا كه انسان ها همانند معادن گوناگون هستند و نمي توان كاني زر و سيم و مس و ذغال سنگ يا فيروزه و عقيق و زمرد را يكي دانست. هر كسي در مرتبه عقل برتر باشد همانند زر و آن ديگري سيم و يا مس است. از اين رو بايد باتوجه به فهم و درك مخاطبان سخن گفت؛ چرا كه فراتر از درك و فهم ايشان سخن گفتن موجب گمراهي يا گمراهي بيشتر آنان مي شود.
اگر واقعا در امور عقلاني نيازمند راهنما نبوديم كتاب الله و سنت معصومان(ع) اين اندازه انباشته از مباحث عقلاني و هستي شناسي و انسان شناسي و جهان بيني نبود؛ چرا كه مي بايست اين مسايل را به عقل مردم واگذار مي كردند و به مسايلي غيرعقلاني يا همان احكام و قوانين بسنده مي كردند؛ زيرا در اين مسئله احكام و قانون است كه بي شك نمي توان با عقل بدان رسيد هر چند كه گاه برخي از علل و فلسفه احكام درك مي شود ولي چگونگي آن به تمام و كمال درك نخواهد شد.
در مسايل اخلاقي كه آن نيز خاستگاه عقلاني دارد؛ چرا كه عقل عملي به ما مي آموزد كه حسن و قبيح چيست؟ و از چه اموري به عنوان بد و زشت پرهيز كنيم و به چه اموري به عنوان خوب و زيبا بپردازيم؟ باز ما در اين امور اخلاقي نيازمند راهنما هستيم تا درجه عالي اخلاق را به ما نشان دهد. به اين معنا كه انسان ها با عقل خويش حسن و قبح امور اخلاقي را درك مي كنند، ولي احسن و برترين امور اخلاقي را كه ادب و مكارم اخلاق ناميده مي شود، به سادگي درك نمي شود. از اين رو پيامبر(ص) ماموريت خويش را بيان مكارم اخلاقي دانسته و فرموده است: انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق و محاسنها؛ جز براي اتمام مكارم و محاسن اخلاقي برانگيخته نشده ام.
پس همان گونه كه در علوم نقلي بي هيچ اما و اگري نيازمند راهنما و اسوه هاي الهي هستيم، در علوم عقلاني همچون هستي شناسي و جهان بيني و اخلاق زيستي هم نيازمند ايشان هستيم. از اين رو دوزخيان با نگاهي به وضعيت شقاوت و بدبختي خود مي گويند: قالوا لو كنا نسمع أو نعقل ما كنا في أصحاب السعير؛ و گويند: اگر شنيده و پذيرفته بوديم يا تعقل كرده بوديم در ميان دوزخيان نبوديم. (ملك، آيه10)
پس در علوم عقلاني چون اخلاق نيز نيازمند اسوه هاي معصوم هستيم تا اوج مكارم اخلاقي و تمام آن را به ما بياموزند و ما را به سوي رفتاري محبوب و مقبول هدايت كنند تا براساس آن خدايي شده و صفات حسناي الهي را در خود ظهور و فعليت بخشيم.
بي گمان نفس انساني به سبب حضور در كالبد مادي و زندگي مادي دنيوي نيازهايي دارد كه موجب مي شود تا راه افراط را بپيمايد و انسان را از مسير فضايل دور سازد. بزرگترين دشمن انسان، نفس و هواهاي آن است؛ چراكه براي ارضاي خواسته هايش انسان را به سوي هر ظلم و بيدادي مي كشاند و از فضايل اخلاقي دور كرده و انساني ضداخلاقي را مي سازد. از اين رو امام جواد(ع) نسبت به هواهاي نفساني و تسلط آن هشدار مي دهد و آن را ريشه هر كاري مي داند كه برآيند آن سقوط از اخلاق و انسانيت است. آن حضرت مي فرمايد: كسي كه بر مركب شهوات خويش سوار است و خودسرانه مي تازد هرگز از لغزش و سقوط رهايي نخواهد داشت. (الحديث، جلد2، صفحه215)
امام محمدتقي(ع) همچنين مي فرمايد: هركس پيروي هواي نفس خويش كند، دشمن خود را به آرزويش رسانده است. (انوارالبهيه، صفحه290)
آن حضرت(ع) درباره پيروي از هواهاي نفس هشدار مي دهد و مي فرمايد: كسي كه بر اسب شهوات و هوسراني سوار شد لغزشهاي او جبران پذير نيست. (انوارالبهيه، صفحه290)
مردي به امام جواد(ع) گفت: مرا اندرز ده. حضرت(ع) فرمود: آيا تو اندرز مي پذيري؟ گفت: آري! آنگاه امام جواد فرمود: صبر را تكيه گاه خودساز و با فقر دست به گردن شو و شهوت ها را دور ساز و با هواي نفس مخالفت ورز و بدان كه همواره در ديدرس خدا هستي (خداوند هميشه بر اعمالت ناظر است)، پس ببين چگونه بايد باشي. (تحف العقول- ترجمه حسن زاده صفحه825)
بسياري از مردم مبناي رفتاري خويش را خواسته هاي نفساني خود قرار مي دهند و براين باورند كه بايد خواسته خود را برآورده كرد. پس هر آنچه را كه مورد علاقه ايشان است، محبوب مي دانند. درحالي كه بيشتر انسان ها به آن حد از بلوغ نرسيده اند كه عقل، مديريت تن و روان ايشان را به عهده گرفته باشد، بلكه بيشتر تحت تأثير هواهاي نفساني هستند. از اين رو امام جواد(ع) هشدار مي دهد و مي فرمايد: در انجام آنچه تو را در حق و حقيقت پايدار مي سازد و تو آن را دوست نداري شجاع باش و به جا آور و از اقدام به آنچه تو را به سوي هواي نفس دعوت مي كند و مورد علاقه تو است خودداري كن. (انوارالبهيه، صفحه291)
غير از نفس و هواهاي آن، دشمن بيروني سوگند خورده اي به نام ابليس و پيروان شيطاني او داريم كه بايد مواظب باشيم تا بر ما مسلط نشوند. البته شياطين تنها از نوع جنيان نيستند، بلكه انسان هايي هم هستند كه از برادران (اسراء، آيه27) حزب شيطان و اولياي او (مجادله، آيه19 و آيات ديگر) هستند و مي بايست از آنها اجتناب كرد. اينها همان كاري را مي كنند كه ابليس شيطاني مي خواهد. از اين رو بايد از هركسي كه اهل شر است پرهيز كرد كه ايشان همان اولياء و دوستان و برادران شيطان هستند. امام جواد (ع) مي فرمايد: از رفاقت با شرور بپرهيزيد كه مانند شمشير، ظاهري خوب و اثري بد دارد. (الحديث، جلد3، صفحه 234؛ انوارالبهيه، صفحه 292)
از نظر امام جواد(ع) كسي كه امر خيري را بر شخص پنهان مي كند و او را نسبت به كارهاي خير و خوب آشنا نمي سازد و چيزي نمي آموزد او نيز دشمن است؛ چرا كه با كتمان حق و خير، تو را از حركت در مسير صلاح و اصلاح باز داشته است و اين بازدارندگي در شكل سكوت نيز دشمني است. آن حضرت (ع) مي فرمايد: با تو دشمني كرده است آنكه براي پيروي هوي و خواسته هاي خود، رشد و صلاح را از تو پنهان داشته است. (انوارالبهيه، صفحه 292)
از نظر امام جواد (ع) موافقت و رضايت قلبي با كاري به معناي مشاركت است. از اين رو در قيامت بسياري از انسانها نسبت به حكم الهي اعتراض دارند كه ما اين كار خوب يا بد را نكرده ايم ولي چرا به نام ما در كارنامه ثبت شده است. براساس آموزه هاي قرآني رضايت قلبي نسبت به كاري يا ترك امر به معروف و نهي از منكر در صورت امكان به معناي مشاركت در آن كار است؛ از اين جهت خداوند ساكتين نسبت به رفتار اصحاب سبت را مجازات كرده و آنان را نيز به ميمون تبديل كرده است و تنها آمران و ناهيان را نجات و رهايي بخشيده است كه در قرآن بيان شده است. از اين رو امام (ع) هشدار داده و مي فرمايد: هر كس در كاري حضور داشته باشد ولي آن را ناپسند دارد مانند كسي است كه در آن كار حضور نداشته است و هر كس در كاري حضور نداشته باشد ولي به آن كار رضايت دهد مانند كسي است كه خود در آن كار حضور و شركت نموده است. (تحف العقول، ترجمه حسن زاده، صفحه 826)
انسان به سبب فشارهاي دروني هواهاي نفساني و بيروني وسوسه هاي شيطاني، دچار گناه و خطا مي شود ولي بايد توبه كند تا از تاثيرات بد آن در امان ماند. پس اگر خطا و گناهي مرتكب شده ايم به سرعت توبه كنيم و اجازه ندهيم تا گرفتار بلايي شويم. امام جواد(ع) فرمودند: تأخير در توبه، خود را فريب دادن است و امروز و فردا كردن زياد، باعث سرگرداني است و پيامد عذرتراشي براي خدا، هلاكت است و پافشاري بر گناه در اثر آسوده خاطر بودن از مكر خداست «و از مكر خدا آسوده خاطر نباشد مگر كساني كه زيانكارند.» (سوره اعراف، آيه 99؛ تحف العقول، ترجمه حسن زاده، صفحه 828)
 
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها